عرصه انتخابات اصلیترین میدان رقابت میان احزاب سیاسی است و پس از انتخابات ریاست جمهوری سال 92 حال انتخابات مجلس شورای اسلامی است که گروهها را به کارزار دعوت مینماید. در این میان بدیهی است که جناحین اصولگرا و اصلاحطلب هر دو برای رسیدن به هدف خود که کسب اکثریت کرسیهای مجلس است تلاش کرده و طبیعی است برنامههایی را برای رسیدن به آن تدوین کنند. امروز بیش از هر زمان دیگری ندای وحدت از سوی گروهها بلند میشود؛ وحدتی که میتواند بسیار مفید و کارساز باشد.
اصلاح طلبان نیز مانند هر گروه سیاسی که همواره در صحنه با فراز و نشیبهایی حضور داشته و دارند در این زمینه گام برداشتهاند اما مسئله اساسی که در این زمینه بسیار مطرح است اینکه تا چه حد بستر و زمینه برای رسیدن به وحدت فراهم است؟! به عبارت مشخصتر باید اشاره داشت گروههای رقیب به جای آنکه وارد یک فضای سالم رقابتی شوند بیشتر سعی در برهم زدن قواعد بازی دارند به صورتی که حق حضور از یک گروه سلب و تنها یک گروه قدرت مانور داشته باشد بنابراین به نظر میرسد برای رسیدن به یک وحدت ابتدا باید زمینه آن فراهم باشد تا بتوان در راستای آن اقدامات لازم انجام شود یعنی بتوانند جلسات خود را برای هماندیشی برگزار نمایند و در این جلسات چند و چون فعالیتهای آینده را بررسی نمایند که متاسفانه هنوز این زمینه برای اصلاحطلبان فراهم نشده است.
در این رابطه لازم است به همایشی که چندی پیش حزب اعتماد ملی برگزار کرد اشاره شود که همین مسئله دستاویزی برای هجمه به اصلاح طلبان قرار گرفت و در حقیقت این مسئله یک مثال عینی است برای آنکه تائید میکند حتی در صورت داشتن وحدت اگر زمینه ظهور و بروز فعالیتها نباشد تلاشها راه به جایی نخواهد برد. در واقع حزب اعتماد ملی با داشتن مجوز قانونی اقدام به برگزاری همایش کرد. حال سوال اینجاست آیا افرادی که امروز در مجلس اینچنین احزاب اصلاح طلب را محکوم میکنند خود را مرجع قانونی میدانند؟! بر این اساس باید گفت مادامی که اصلاحطلبان با وجود داشتن مجوز قانونی این چنین مورد هجمه قرار میگیرند چگونه میتوان انتظار داشت در راستای وحدت گام برداشته شود و در این برهه انتظار میرود دولت اقدامات لازم را به منظور ایجاد فضایی که در آن همه گروهها امکان فعالیت داشته باشند فراهم کند.