گروه سیاسی-رسانه ها: دکتر صادق زیباکلام در روزنامه ایران نوشت: قانون ضوابط ناظر بر اعطای بورسیههای دولتی را هرگونه که تعریف کنیم، دست کم یک چهارم بورسیههای اعطایی در دور دوم دولت آقای احمدینژاد درست نبودند. وزارت علوم دولت دوم احمدینژاد ضوابط را به گونهای تغییر داده بودند تا به کسانی که خودشان میخواستند، بورس تعلق گیرد، معذلک در مواردی همان ضوابط شکسته و بسته خودشان را هم دستکاری کردند. اگر هیچکس نداند، اتفاقاً مسئولان وزارت علوم دولت دهم نیک میدانند که چگونه بورس ادامه تحصیل در مقطع دکترا به «دوستان» واگذار کردند. اما برخلاف تصور بسیاری مناقشه با دکتر فرجی دانا اساساً بر سر بورسیههای غیرقانونی نبود.
فرجی دانا چهار گناه کبیره مرتکب شده بود که به واسطه آن تندروها استیضاح او را طراحی کردند. گناه اول آن بود که وی فضای سکوتی را که بعد از حوادث 22 خرداد 88 در دانشگاه ها حاکم شده بود تا حدود زیادی تغییر داد. او به تعبیر روحانی فضای باز را جانشین فضای امنیتی حاکم در دانشگاهها کرد و دانشجویان را که به واسطه ترس از کمیتههای انضباطی به این سو سکوت کرده بودند مجدداً به گفتوگو و تحرک آورد. گناه دوم فرجی دانا آن بود که خیل عظیم دانشجویانی را که «ستارهدار» و از تحصیل محروم شده بودند شروع به وارد کردن به دانشگاه کرد. گناه سوم وی آن بود که استادانی را که بازنشسته اجباری شده و اخراج یا ممنوعالتدریس شده بودند مجدداً دعوت به همکاری نمود. و بالاخره گناه چهارم وی آن بود که برای همین رؤسای دانشگاهها از استادان دانشگاهها نظرسنجی کرد.
از دید تندروها این اقدامات چهار گناه نابخشودنی بودند و به همین خاطر هم فرجیدانا را استیضاح کرده و به وی رأی کبود دادند. اما تندروها سخت در اشتباهاند. زمان به عقب باز نمیگردد و دیگر نمیتوان آن شرایط گذشته را مجدداً در دانشگاهها حاکم کرد. درب انجمنهای اسلامی دانشجویی وسایر تشکلهای مستقل در چهار سال 92-88 بسته شدند اما بعد از انتخابات 24 خرداد 92 و تشکیل دولت آقای روحانی مجدداً جنب و جوش و حیات ونشاط به محافل دانشجویی و دانشگاهها بازگشته است.
بعد از چهار سال که دانشجویان نگران از کمیتههای انضباطی، نگران از اینکه ممکن است گزینش وزارت علوم یا دانشگاهها به آنها اجازه ورود به دورههای فوق لیسانس و دکترا ندهند (همچنان که در آن چهار سال 92-88 گزینش برای بسیاری از دانشجویانی که در مقاطع بالاتر قبول میشدند واقعاً معضلی شده بود) حالا با امیدواری و اطمینان درب انجمنهای اسلامی و تشکلهای دانشجویی را بعد از چهار سال دارند باز میکنند. در طی آن چهار سال عمدتاً تشکلهای دانشجویی دولتی اجازه فعالیت نداشتند و درب تشکلهای مستقل دانشجویی قفل شده بود.
واقعیت تلخ است که تندروها اصلاً میانهای با این وضعیت جدید ندارند. آنان ترجیح میدهند تا همان شرایط امنیتی در دانشگاهها حاکم باشد. اما چرا؟ چرا تندروها این همه با ایجاد فضای باز در دانشگاهها مخالفند و آن را برنمیتابند. به اشکال مختلف آنها با فضای باز در دانشگاهها مخالفت میورزند. جدای از آنکه وزیر علوم را برکنار کردند، با جنجال اعلام کردند که «دانشجویان به واسطه سیاسی شدن فضای دانشگاهها دیگر درس نمیخوانند»، «دانشگاهها دچار افت علمی شدهاند!»، «دانشجویان دنبالهرو و مبلغ احزاب سیاسی برون از دانشگاهها شدهاند» و سایر اتهاماتی از این دست. در حالی که هر کسی که کوچکترین آگاهی از وضعیت دانشگاههای کشور داشته باشد، میداند که هیچکدام این مطالب درست نبوده که دانشجویان درس و تحصیل را رها کردهاند و پیادهنظام احزاب شدهاند و هیچیک از اتهامات دیگری که اصولگرایان به دولت آقای روحانی و وزارت علوم آن وارد میکنند، کوچکترین صحتی ندارد.
پس چرا تندروها این همه نگران باز شدن فضای سیاسی در دانشگاهها و تحرک سیاسی از ناحیه دانشجویان در دانشگاهها هستند؟ پاسخ روشن است. نزدیک به 90 درصد دانشجویان کشور از این جناح پیروی نمیکنند و بسیاری از آنان مخالف و منتقد آنان هستند. به همین خاطر است که تندروها ترجیح میدهند که مهر سکوت سایه تهدید بالای سر دانشجویان کشور باشد و آنان صرفاً آهسته بروند و آهسته بیایند و سرشان را از توی کتابهایشان درنیاورند چون متوجه شدهاند که دانشگاههای کشور عمدهترین کانون علیه سیاستهایشان است.
ترجیح می دهند طرفدارانشان - وحتی عامه مردم- درجهل و بی خبری باشند و با قطره چکان صلاح مصلحت و اقتضا ! افکار و تحلیل هایشان را به خورد جامعه بدهند دانستن را حق مردم نمی دانند و چه دانشگاه به سمت روشنی باشد و چه رسانه ای در حال روشنگری شروع به مشکل تراشی و بحران آفرینی می کنند... (258485)