گروه فرهنگ و هنر: برخی اعضای انجمن هنرمندان نقاش ایران از کم بودن میزان زنگ هنر در مدارس و اختصاص دادن همین زنگ کوتاه به دروس دیگر، نبودن معلم مخصوص رشتهی هنر در بیشتر مدارس، آشنا نبودن دانشآموزان با رشتههای هنری، نبودن کتاب مناسب هنر برای ارائه در مدارس و راهکارهای خود برای حل این مشکلات سخن گفتند.
وقتی ما به مدرسه میرفتیم، در تلنبار درس و مشق و برنامههای آموزشی سنگین هفته، ساعتی را هم مهمان رنگ و نقش و آرامش بودیم. ساعتی که در طول هفته منتظرش بودیم، ولی در بسیاری از مواقع از آن محروم میشدیم، چون غالبا معلمهای ریاضی، عربی و علوم درپی اشغال کردن زنگ هنر به نفع درس خودش بودند! یورشی که معمولا موفق بود و ساعت هنر تصاحب میشد. البته فقط مشکل نبودن ساعت هنر نبود، بلکه کم نداشتیم معلمهای زبان، ادبیات، حتی تاریخ و جغرافیا که چون مدرسه معلم هنر نداشت، پر کردن ساعت آموزش هنر را هم تقبل میکردند.
علاوه بر این، باید در نظر داشت که درک اغلب دانشآموزانی که امکان شرکت در کلاسهای تفریحی، هنری، آموزشی و ... را در خارج از مدرسه ندارند، فقط به آموختن هنری محدود میشود که در مدارس به آن میپردازند و هنری که در مدارس تدریس میشود نیز غالبا چیزی بهجز نقاشی، آن هم بهصورت غیرحرفهای نیست. بنابراین گرچه گاهی مدرسههای ایرانی فرصتی برای بروز نبوغ علمی دانشآموزان فراهم میکنند، ولی چه بسیار دانشآموزانی که میتوانند موسیقیدان، بازیگر تئاتر، نقاش یا مجسمهساز شوند، ولی در مدارس ما کشف نمیشوند.
زنگ هنر حذف شده است
جمالالدین اکرمی - عضو انجمن هنرمندان نقاش ایران - در نشستی که با موضوع آسیبشناسی ارائهی رشتهی هنر در مدارس ایران در خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) برگزار شد، اظهار کرد: زنگ هنر از مدارس حذف میشود و این اتفاقی است که نیاز نیست برایش آییننامه یا بخشنامهای صادر شود، برای حذف زنگ هنر همیشه یک بحث شفاهی وجود دارد که میگوید، اگر برای تدریس درسهایی مانند ریاضی، علوم و ... وقت کمی دارید، از زنگ هنر برای ارائهی دروس مورد نظر استفاده کنید و این موضوع، واکنش ما را برانگیخته است.
او افزود: قبل از انقلاب، محمود جوادیپور و محسن وزریمقدم، برای مقاطع دبستان و دبیرستان کتابهای هنر طراحی و تهیه کرده بودند که در مدارس تدریس میشد، بعد از انقلاب هم تا مدتها زنگ هنر در مدارس بود و هنر هم در آن آموزش داده میشد؛ ولی این شرایط تغییر کرد، بهنحوی که اکنون عملا نه زنگ هنری وجود دارد و نه کتاب هنر موجهی. در حال حاضر در مدارس ما، هنر در دو مقطع آموزش داده میشود؛ در کلاس هفتم و هشتم، یعنی اول و دوم متوسطه و متأسفانه کتابهای آنها توسط کسانی طراحی میشود که در عرصهی هنر، چهرههای شناختهشدهای نیستند.
ذوق هنری دانشآموزان کور میشود
معصومه مظفری - رییس انجمن هنرمندان نقاش ایران - نیز اظهار کرد: زنگ هنر فدای درسهای دیگر میشود و این فقط بهخاطر کافی نبودن ساعت هنر برای آموزش هنر و تخصیص ساعت آن به دروس دیگر نیست؛ نبود درک درست مسوولان آموزش و پرورش از لزوم آموزش هنر و استفاده نکردن از معلم متخصص برای این دروس بسیار مهمتر است. متأسفانه مدارس ما از نبودن معلم متخصص رنج میبرند و طبعا معلمی که تخصص ندارد، نهتنها نمیتواند هنر را بهصورت صحیح به دانشآموزان آموزش دهد، بلکه ذوق هنری کودکان ما را نیز کور میکند.
او ادامه داد: البته کلیشهی رایج در جامعهی ما برای تحصیل کودکان و نوجوانان که بسیار تبلیغ و تشویق هم میشود، رشتههای مهندس و پزشکی است و آموزش و پرورش با میدان دادن به مدارس به دوپینگ دانشآموزان در دروس علوم پایه اقدام میکند و به هیچوجه به ذوق و علایق کودکان توجه نشان نمیدهد. من با بسیاری از دانشجویان صحبت کردم و متوجه شدم که در مدارس آنها هیچوقت استعدادهایشان در زمینهی هنر سنجیده نشده است. دانشجویان زیادی را در رشتههای پزشکی و مهندسی و علوم پایه میشناسم که به کلاس طراحی میروند و اغلب میگویند در مدرسه و جامعه هیچگاه امکان این را نداشتهاند که استعدادشان را در زمینهی هنر کشف کنند.
دانشجویانی که پزشکی را رها کردند و هنر میخوانند
منیژه صحی - نایب رییس انجمن هنرمندان نقاش - نیز در اینباره اظهار کرد: اکنون میبینیم بسیاری از دانشجویانی که در دانشکدهی هنر و معماری، در مقطع کارشناسی هنر میخوانند، پیشتر رشتههای تحصیلی خود را که پزشکی، حقوق و ... بوده، رها کرده و به هنر رو آوردهاند. در دورهی کارشناسی ارشد نیز چنین وضعیتی وجود دارد، تعداد زیادی از فارغالتحصیلان مقطع کارشناسی دررشتههای متفاوت ریاضی، شیمی، زبان و ... هستند که به رشتههای هنری رجوع کردند و این نشان میدهد که در دبیرستانها و مدارس ما نهتنها آموزش هنر بهشکل صحیح وجود ندارد، بلکه اطلاعاتی در زمینهی رشتههای هنری به دانشآموزان داده نمیشود.
اکرمی در ادامه دربارهی تجربیاتش در سیستم آموزش و پرورش نوین که در دههی شصت مدت کوتاهی در ایران اجرا شد، توضیح داد: در سال 62 مدرسهای با نام «رجا» تأسیس شد که قرار بود دو گروه از دانشآموزان را ثبت نام کند. در این مدرسه هم دانشآموزانی که وضع مالی خوبی نداشتند، حضور داشتند و هم دانشآموزانی که خانوادههای ثروتمندی داشتند ثبت نام کردند. این مدرسه توسط پدر و مادرهای دانشآموزان اداره میشد، بهصورتی که همانطور که عدهای از پدر و مادرها هزینهی زیادی را برای تحصیل فرزندانشان پرداخت میکردند، کسانی هم بودند که هیچ هزینهای نمیدادند.
محمد اصفهانی معلم قرآن بود
او ادامه داد: زنگ هنر در این مدرسه بیرون از کلاس و در برنامهی فوق اجرا میشد. جالب است که بدانید معلم قرآن این مدرسه «محمد اصفهانی» و معلم علوم این مدرسه «علیرضا بهشتی» بود. ما در این مدرسه 36 ساعت هنر درس میدادیم و زنگ هنر شامل نمایش، موسیقی، نقاشی و ... بود. متأسفانه از سال 67 پرداختن به این ایدهها متوقف شد و بعد از شش سال کار در آن مدرسه، برنامههایش کلا تغییر کرد و متعاقبا کار من هم در آن مدرسه تمام شد.
این هنرمند گفت: همانطور که گفتم اکنون معلمهایی که بخواهد بهطور خاص در مدارس هنر درس بدهند، معدودند. در نتیجه ما معلمهایی داریم که حرفهوفن، زبان، ادبیات و ... درس میدهند و در کنار آن، زنگ هنر دانشآموزان را هم در اختیار دارند و به این ترتیب، ساعتهای آموزشی خود را پر میکنند.
چارتی از فعالیتهای هنری و تفریحی تعریف شود
اکرمی در پاسخ به این پرسش که با توجه به محدود بودن زنگ هنر در مدارس، معلمان هنر در صورت استخدام شدن چگونه میتوانند ساعتهای آموزشی خود را پر کنند؟ گفت: معتقدم که باید برنامهریزی به صورتی انجام شود که معلمهای هنر علاوه بر آموزش هنر، فعالیتهای اردویی را هم سرپرستی کنند. مطابق سیستم آموزشی کشورهای پیشرفتهی دنیا، میتوان چارتی از فعالیتهای هنری و تفریحی را برای مدارس تعریف کرد و اجرای آن را برعهدهی متخصصان هنر گذاشت.
مظفری هم در ادامهی این بحث بیان کرد: علاوه بر نقاشی، سیستم آموزش و پرورش ما باید به هنرهای دیگر مانند، موسیقی، نمایش و ... هم نظری داشته باشد و برای هنر، هفتهای یک ساعت آن هم نصفه و نیمه، وقت اختصاص ندهد. به علاوه اینکه آموزش و پرورش باید برای همه سطوح در مدارس، کلاس هنر بگذارد. اگر این برنامه عملی شود، معلمهای هنر مشکلی برای پر کردن ساعت نخواهند داشت. در ادامهی این بحث، ترانه صادقیان نیز گفت: علاوه بر آنچه گفته شد، برنامهریزیها میتواند بهنحوی انجام شود که معلم هنر در چند مدرسه درس دهد، در این صورت ساعتهای آموزش خود را پر خواهد کرد.
صحی هم اظهار کرد: ساعت آموزش هنر در مدارس بسیار کم است و باید افزایش پیدا کند. کارشناسان و متخصصان هنری باید آموزش دهند تا اطلاعات صحیح در اختیار دانشآموزان قرار گیرد، در آموزش و پرورش دستورالعملی برای استخدام کارشناسان هنری وجود ندارد. به همین دلیل، معلمهای دروس دیگر ساعات خود را با زنگ هنر پر میکنند و آموزش غلط داده میشود و سبب میشود ما در دانشگاه با مشکل روبهرو شویم. ابتدا باید آموزشهای غلط را از ذهن دانشجویان پاک کنیم و بعد به آموزش خود بپردازیم.
مشکل از مهدکودک آغاز میشود
مظفری نیز بیان کرد: البته باید به این نکته توجه کرد که مشکل، فقط مدارس نیستند، بلکه مشکل از مهد کودکها آغاز میشود. مهدهایی که به هنر میپردازند، خیلی کم هستند و سایر مهد کودکها فقط کلیشهها را به کودکان یاد میدهند. مثلا بهجای وقت گذاشتن روی تجربههای تجسمی و اینکه به کودک اجازه دهند از تخیل خود استفاده کند و رنگها و خطوط را روی کاغذ بیاورد، فقط به او فشار میآورند که هنگام رنگآمیزی، رنگها از خط بیرون نزند، یا گوجهفرنگی را قرمز بکشد. معلمهایی که تخصص ندارند، پدر و مادرها و اولیای مدارس که بدون آموزش کافی به تعلیم میپردازند، نمیتوانند بپذیرند که گوجهفرنگی میتواند آبی یا صورتی هم باشد. اینکه مدام به بچهها گفته شود گوجه را قرمز بکشند یا کلاغ را سیاه، ذهن کودک را در چارچوبی خاص میبندد و بهطور مسلم خلاقیت کودک کور خواهد شد.
تابستان کودک حرام میشود
او ادامه داد: اکنون شرایط بهنحوی شده که مادرها و پدرها و بچهها در تابستان دیوانهوار در حال تلاش برای پر کردن وقت کودک و تنظیم وقت خودشان هستند. از پدر و مادرهایی که به علت مشغله، وقت تابستانی فرزندان خود را پر میکنند که بگذریم، اغلب پدر و مادرها، بویژه آنان که فرهنگیتر هستند، از فرصت تابستان برای آموزش کودکان خود در بخشهایی که مدارس به آن بها نمیدهند، استفاده میکنند. این پدر و مادرها بچهها را در کلاسهای مختلفی ثبت نام میکنند و کودک هم مجبور است به کلاس موسیقی، نقاشی و ... برود. کلاس زبان و کلاسهای ورزشی هم که جای خود را دارند. به این ترتیب، تمام تابستان کودک حرام میشود. البته در سالهای اخیر میبینیم که همان تابستان هم با خواندن ریاضی و فیزیک میگذرد. در صورتی که اگر نظام آموزشی اصول را در آموزش رعایت کرده باشد، کودکان نیازی ندارند که اینقدر در تابستان فعالیت کنند و خسته شوند. تابستان میتواند فرصتی باشد که کودکان به مسافرت و طبیعت بروند و کتاب بخوانند، نه اینکه تمام تابستان درگیری کلاسهای مختلف باشند و اول مهر، خسته به مدارس بازگردند.
این هنرمند اضافه کرد: وجود زنگ هنر در مهد کودک باعث میشود کودک از همان کودکی تواناییهای هنری خود را بشناسد. اکنون مدام در گوش نوجوانها خوانده میشود که بهخاطر درآمدزایی باید پزشکی و مهندسی بخوانند. نتیجهی چنین برنامهریزی این میشود که اکنون خیل عظیمی از فارغالتحصیلان نمیدانند باید با آنچه خواندهاند چه کنند. اکنون خانوادهها از دبستان، کودکان را به مدارسی میبرند که بتوانند آنها را برای کنکور آماده کنند.
صادقیان نیز گفت: عوارض پس از کنکور برای دانشآموزان مانند عوارض بیماری است؛ عوارضی مانند اضطراب، شب بیداری، افسردگی و بسیاری عوارض دیگر که برایش سالهای زیادی تلاش میکنند، ولی وقتی وارد دانشگاه میشوند، بخش زیادی از چیزهایی که به آنها یاد داده شده است، اصلا به دردشان نمیخورد.
صحی در ادامه بیان کرد: یکی از مشکلات منفی که کنکور در ایران دارد و هنر را در آن نادیده میگیرد، این است که وقتی دانشآموزان میخواهند رشتهی تحصیلی خود را انتخاب کنند، اغلب مسوولان مدارس از متخصصان رشتههای مختلف دعوت میکنند تا در زمینهی رشتهی تخصصی خود توضیحاتی به دانشآموزان بدهند و آنها را با آن رشته آشنا کنند، برای نمونه یک پزشک و مهندس عمران را دعوت میکنند که در زمینهی تخصص خود با دانشآموزان گفتوگو کند، ولی هیچگاه از متخصصان هنری برای آشنا کردن دانشآموزان در زمینه رشتههای هنری دعوت نمیشود.
همچنین صادقیان اظهار کرد: برای رفع نواقص و ضعفهایی که مطرح شد، انجمن هنرمندان نقاش ایران برنامههایی دارد. ما به آموزش و پرورش پیشنهاد میکنیم به پتانسیلهای موجود در انجمنهای هنری، از جمله انجمن هنرمندان نقاش ایران توجه کند و از آن یاری بگیرد. ما برای مشکلاتی که مطرح میکنیم راهکارهایی داریم و قصد داریم به آموزش و پرورش کمک کنیم که ضعفهایش را بر طرف کند.
انجمن هنرمندان نقاش داوطلبان همکاری میکند
مظفری گفت: در واقع انجمن نقاشان ایران با مطرح کردن این موضوعات فقط قصد نقد عملکرد آموزش و پرورش را ندارد، بلکه این انجمن برای این وزارتخانه پیشنهادهایی دارد و خود برای عملی شدن این پیشنهادات داوطلبانه همکاری میکند. صادقیان نیز اظهار کرد: انجمن هنرمندان نقاش ایران، به منبع بسیار با ارزشی از سرمایهی انسانی شامل افراد دلسوز و متخصص دسترسی دارد که میتواند آن را در اختیار آموزش و پرورش قرار دهد. تربیت مربی یکی از برنامههای ماست.
مظفری هم بیان کرد: البته ما نمیگوییم که نیروی انسانی انجمن هنرمندان نقاش یکراست به کلاسهای مدرسه برود و کار خود را آغاز کند. ما به آموزش و پرورش پیشنهاد میدهیم که برای فراگیری آموزگاران به این نیروهای متخصص آموزش دهد تا آنها بتوانند کار خود را در مدارس آغاز کنند. یک معلم هنر مجرب میتواند طوری با کودک رفتار کند و او را پرورش دهد که او در زمینهی درسهای دیگر مانند ریاضی هم موفقتر عمل کند، چون هنر علاوه بر بالا بردن خلاقیت و فعالیت ذهن، مهارتهای فیزیکی کودک در استفاده از دست و سایر اعضای حسی - حرکتی بدن را نیز افزایش میدهد.
میتوانیم در مدارس ورکشاپ برگزار کنیم
صادقیان نیز گفت: یکی از پیشنهادهای ما برای آموزش و پرورش تهیهی «طرح درس» برای مدارس است. طرح درس برای بهکارگیری روشهای آموزشی با هدف بالا بردن توان کودک و نوجوان تدوین میشود. ما در طرح درس مدارس هم ضعفهای جدی داریم که انجمن نقاشان ایران میتواند برای اصلاح آنها اقدام کند.
او ادامه داد: برگزاری هفتهی هنر و روز نقاشی از دیگر برنامههای انجمن نقاشان ایران است، ما میتوانیم طوری برنامهریزی کنیم که در هفتهی هنر ورکشاپهایی برگزار شود، این ورکشاپها در مدارس هم میتوانند برگزار شوند. در آن هفته میتوانیم از هنرمندان معروف دعوت کنیم به مدارس بروند و با کودکان صحبت کنند و کودکان را به آتلیهی آنها ببریم تا از آنها آموزش ببینند. مظفری در پاسخ به این پرسش که نوجوانان با تبلیغات منفی برخی خانوادهها که آنها را به کسب علوم تشویق میکنند و در بسیاری از مواقع آموزش هنر را وقت تلف کردن میدانند، باید چه کنند؟ گفت: انجمن نقاشان ایران برای خانوادهها هم برنامههایی دارد. ما برنامه داریم که جلساتی را با خانوادهها برگزار کنیم و با آنها به گفتوگو بنشینم که مانع بروز خلاقیت فرزندانشان نشوند، هنر را بشناسند و اجازه دهند، کودک از بروز علایق و استعدادهایش در حوزههای هنری هراس نداشته باشد، اگر واقعا به کار هنری گرایش دارد، در این رشتهها جذب شود و رشد کند. همهی کودکان که قرار نیست پزشک یا مهندس شوند، بویژه اکنون که آن رشتهها بازار کار مناسبی ندارند.
بیکاری، منحصر به فارغالتحصیلان هنر نیست
رییس انجمن هنرمندان نقاش ایران در پاسخ به این پرسش که بهنظر میرسد مهمترین عامل رشد نکردن هنر در ایران، نبودن آیندهی شغلی مناسب است و به همین دلیل، کودکان و خانوادهها کمتر به آن توجه میکنند، گفت: اگر برنامهریزی صحیح انجام شود، فارغالتحصیلان هنر هزار جا میتوانند کار کنند. بررسی کنید که تکتک بچههای رشتههای مختلف هنری هر کدام کجا کار میکنند؟ اکثر فارغالتحصیلان ما برای امرار معاش در رشتههایی غیر از رشتهی خودشان کار میکنند و آنهایی که در رشته خود فرصتی بهدست میآورند بسیار محدود هستند. باید دید در دنیا بازار کار رشتههای هنری کجاست، فارغالتحصیلان طراحی پارچه جذب کارخانههای نساجی میشوند، ولی در ایران چون صنعت نساجی ما بهدلیل نبودن قانون کپیرایت با طرحهای خارجی میچرخد، از متخصصان ما کمتر استفاده میشود، یا فارغالتحصیلان طراحی صنعتی ما باید جذب کارخانهها و صنعت شوند، حال آنکه صنعت در ایران از وضعیت خوبی، بویژه در هشت سال گذشته برخوردار نبوده و قبل از آن هم از نمونهها و قالبهای خارجی استفاده میشد.
مظفری در پاسخ به اینکه بهنظر میرسد جریان «اقتصاد هنر» به راه افتاده در ایران هم میتواند عاملی برای امیدواری خانوادهها به آیندهی کاری فرزندانشان شود، اضافه کرد: ما در برنامههایی که برای ترغیب دانشآموزان و خانوادههایشان به هنر داریم، نمیخواهیم از آنها بخواهیم که به سمت هنر بیایند، به این دلیل که پولسازاست؛ ما میخواهیم بگوییم هنر، انسانساز است. صحی هم بیان کرد: کسی که کارشناس هنری است، باید بتواند در حرفهی خود کار کند. این ایدهآل است که کسی که هنرمند است و آثار هنری خلق میکند، آثارش را بفروشد، آموزش دهد و در رشتهاش پژوهش کند؛ اما اساسا ما معتقدیم که دربارهی «اقتصاد هنر» پژوهش و زمینهسازی بیشتری باید انجام شود و همچنان این امر باید جریان داشته باشد. هرچند به این شکل که الان در ایران جریان دارد، چندان مفید نیست.
مرگ خلاقیت در مدارس
اکرمی در پاسخ به اینکه بهنظر میرسد مشکلات موجود در آموزش و پرورش ما، بسیار عمیقتر از آن باشد که انجمن نقاشان آن را اصلاح کند، گفت: در سیستم آموزش و پرورش فرانسه، کتابهای درسی مبتنی بر دو کلید واژه است، هوش و خلاقیت؛ ولی ما فقط در آموزش و پرورش خودمان هوش را میبینیم نه خلاقیت را. آموزش و پرورش مطلقا خلاقیت را که در زنگ هنر بسیار مهم است، در نظر نمیگیرد و اگر میخواهد ضعفهای خود را اصلاح کند و خود را مطابق جهان بهروز کند، در نتیجه باید قدمی پیش بگذارد و مشکلات خود را حل کند.
صادقیان نیز بیان کرد: ما میدانیم ممکن است پیشنهادمان پذیرفته نشود، ولی ما کار خود را انجام میدهیم و سعی میکنیم طی روندی، این موضوع را جا بیندازیم. ما کار خود را انجام میدهیم، پژوهش میکنیم و طرح درس مینویسیم، اینکه اجرا شود یا نه دیگر مشکل ما نیست. مظفری هم گفت: اینکه آموزش و پرورش به حرف ما گوش کند و تصمیم بگیرد که خود را با آموزش و پرورش نوین منطبق کند، راهی سخت است؛ ولی انجمن ما اولین گام را برداشته است تا با پیشنهاد نوشتن طرح درس، تربیت مربی و ... به این روند کمک کند.
بیتفاوتی آموزش و پرورش به انجمنها
اکرمی با بیان اینکه آموزش و پرورش زیر بار همراهی و همکاری با سازمانها مردمنهاد نمیرود، اظهار کرد: چندی است که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی پذیرفته باید با انجمنهای فرهنگی و هنری ارتباط برقرار کند و از پتانسیلهای درون آنها استفاده کرده است. نهادهای مدنی بخشی از بدنهی تصمیمگیریهای ملی هستند. بهنظر میرسد بستهترین وزارتخانه در این زمینه، آموزش و پرورش است. این وزارتخانه درهای خود را روی تمام نهادهای مدنی بسته است. آموزش و پرورش باید بپذیرد که نهادهای مدنی شاخص تصمیمگیری مردم هستند و برای بسیاری از امور نیاز به مشورت با انجمنهای مردمنهاد هست.
صحی نیز بیان کرد: هیچ بخشنامهای در آموزش و پرورش وجود ندارد که الزام کند تا در مدارس برای درس هنر، مدرس هنر استخدام شود. یعنی از کارشناسهای هنری استفاده نمیکنند. معلمان هنر چون تخصص هنری ندارند، آموزش صحیح نیز نخواهند داشت و این وضعیت علمی نیست، آموزش و پرورش باید به فکر تغییر وضعیت خود باشد، باید شورایی تخصصی از متخصصان هنری تشکیل شود و در زمینهی آموزش هنر در مدارس بهطور جدی بررسی کند.
او ادامه داد: معتقدیم که آموزش و پرورش علاوه بر اینکه باید وضعیت زنگ هنر در مدارس را اتغییر دهد، باید پیشگام باشد که با مراکز هنری ارتباط برقرار و آنها را مجاب کند که با آموزش و پرورش همکاری کنند. بهطور مثال اینکه بتوانند دانشآموزان را به این مراکز هنری ببرند و کودکان را از برنامههای این مراکز بهرهمند کنند.
صحی در پایان این نشست اضافه کرد: من مدرسهای را میشناسم که چند سال پیش میخواست دانشآموزان کلاس چهارم خود را به موزهی هنرهای معاصر ببرد؛ ولی بعد از مکاتبات متعدد، موزهی هنرهای معاصر قبول نکرده بود. من با مسوولان موزه صحبت کردم و به آنها گفتم که در همه جای دنیا بچهها را از سه چهار سالگی به موزهها و گالریها میبرند تا آنها را با آثار هنری و هنرمندان و ویژگی آثار آشنا کنند. آنها گفتند بچهها آثار را خراب میکنند! گفتم محافظت از تابلوها برعهده شماست، نمیتوانید، در موزه را ببندید که کسی نرود. وقتی آثار بهطور صحیح نگهداری نشوند، حتی یک بزرگسال هم میتواند خطی روی تابلو بکشد یا آسیبی به آثار وارد کند.