رئیس جمهوری از صداوسیما چه میخواهد؟ این پرسشی است که مدتهاست در محافل سیاسی و رسانهای درباره آن گفتوگو میشود، اما دیروز رسانه مکتوب صداوسیما نیز این سؤال مطرح کرد. میان آنچه ارگان رسمی تلویزیون با آنچه رسانههای دیگر و کارشناسان و اهل فن در پاسخ به این پرسش مطرح میکنند، تفاوت اساسی وجود دارد. روحانی به عنوان رئیس جمهوری که منادی فرهنگ نقدسازنده، مسئولیتپذیری نهادهای حاکمیتی و دولتی، ضرورت دسترسی مردم به واقعیات کشور است، در چندین نطق خود صاحبان آنتن جامجم را به نمایش واقعیتها و نقد و نظرهای اصولی فراخوانده و حتی در پی تغییرات اخیر رأس صداوسیما این امیدواری در میان اصحاب دولت و رسانهها و افکار عمومی ایجاد شد که این خواسته منطقی جامه تحقق بپوشد و مردم با دوربینهای جام جم آنچه را که هست ببینند نه آنچه را که ممکن است به ذائقه یک جریان سیاسی تندرو یا یک مدیر سیاسی و جناحی خوش آید.
این سخن و خواسته حول محور یک منطق روشن و قابل دفاع نقش بسته است. چرا که تلویزیون با وجود آنکه در این سالها در اثر همین حب و بغضها نسبت به برخی جریانهای سیاسی و اجتماعی پویا و زنده جامعه بخشی از مخاطبان خود را از دست داده اما با وجود این به دلیل انحصاری بودن و حاکمیتی بودن همچنان رسانه بیرقیب در کشور محسوب میشود. بنابراین توقع ایفای نقش متناسب با جایگاه قانونی چنان بدیهی است که هر گونه سفسطه و توجیه در برابر این مطالبه راه به جایی نمیبرد، چه آنکه از موضع طلبکارانه رئیس جمهوری را به چالش یک سؤال دعوت کند. مطابق انتظار قانونی از این نهاد، دوربینهای صداوسیما به مثابه چشم و گوش جامعه، باید همه واقعیتها را ببینند. مبادا که لنز این دوربینها آغشته به گرد و غبار گرایش های خاص سیاسی شود. متأسفانه ارزیابی برخورد جام جم با پاستور در دورههای مختلف نشان میدهد این هشدارها در مقاطعی مورد کم توجهی قرار گرفته است.
جامعه هنوز فراموش نکرده که این دوربینها در دورهای چنان خود را به پاستور نزدیک میدیدند که برخلاف شأن و حیثیت رسانهای، پشت در اتاق مدیران دولتی منتظر میماندند تا هر آنچه آنان توقع داشتند بازتاب دهند و در دورهای چنان دور میشود که با دولت و پاستور فاصلهای بیش از چند خیابان مییابند و لنزهایشان چنان مات وکدر میشوند که چهره دولتی درحال تلاش را از فرم عادی خود خارج و به قول اصحاب رسانه دفرمه میکند. گرچه روال این دولت آن نیست که خود را با گذشتگان قیاس کند و از دیگران نیز توقع و انتظار رفتار گذشته خود را ندارد. اما فراموش شدنی نیست که چگونه دیپلماسی دولت سابق در دوربینهای جام جم رنگ و لعاب حماسی و پیروزی به خود میگرفت و در دیپلماسی دولت یازدهم که اجماع کم نظیری در همه نهادها و قوای کشور نسبت به آن شکل گرفته، مهجور مانده بود. چه بسا اگر تذکرات و هشدارهای بموقع بزرگان نظام نبود، امروز شاهد رویکردهای تحریفی نسبت به موفقیتهای دولت در این حوزه بودیم.
در حوزه اقتصاد نیز وضع بر همین منوال است، موفقیت کم نظیر دولت یازدهم در مهار تورم و کاستن از فشار فزاینده بر معیشت مردم، مورد بیمهری قرار دارد. آیا امروز که فضای تعاملی و پویایی بین قوای مختلف کشور حاکم است و دولتمردان نیز پرهیز از برخورد سیاسی با موضوعات مختلف جامعه و دوری از تنش آفرینی و حاشیهسازی را در دستور کار دارند، نمود و نمادی در آیینه جام جم دارد؟ اصل مسأله این است که صداوسیما به عنوان رسانهای که بر اساس اصل 175 قانون اساسی زیر نظر قوای سه گانه کشور محسوب میشود، در برابر دولت و سایر نهادها چه وظیفهای دارد؟ پاسخ آن است که اولاً از برخورد سیاسی پرهیز کند، ثانیاً مردم را ولی نعمتان خود بداند و منافع کوتاه مدت و بلند مدت آنها را دستمایه سلایق سیاسی نکند و ثالثاً همه را با یک دوربین ببیند آن هم با دوربینی که وقایع و موضوعات به آن نزدیکتر یا دورتر از آن چیزی نباشند که در واقعیت هستند و در نهایت اینکه امید و نشاط جامعه را تقویت کند. چرا که همه دستاوردهای دولت متوجه نظام و آرمانهای انقلاب است.
برخوردهای دوگانه ممکن است منافع کوتاه مدت یک جریان یا گروه سیاسی را تأمین کند اما در بلند مدت منشأ خدمت به نظام نخواهد شد. امروز اگر روحانی نگاه نقادانه به عملکرد صداوسیما دارد ناشی از الزامات جایگاه قانونی این نهاد است. نمیتوان بر جایگاه دیدهبانی نشست اما آدرس و گرای غلط به مردم داد. گرچه ممکن است این کارنامه و عملکرد به افراد خاصی مرتبط باشد یا اینکه روند نادرست گذشته در حال اصلاح باشد، اما چالش بر سر این موضوع از سوی ارگان این سازمان فرصت مناسبی را فراهم میآورد که یکبار دیگر بپرسیم آیا انتظار دولت از صداوسیما بیش از عمل به قانون است؟