گروه فرهنگي: انگشتان ظریفی دارد، نخ کاموا را دور انگشتانش میپیچد و به راحتی آن را میبافد، اما نه با قلاب یا میل بافتنی، فقط با انگشتان دستش!
با هر نخی که به دستش برسد، از کاموا تا نخ ابریشم، کتان و شیرینی میبافد! بچهها او را «خانم بافتنی» صدا میزنند. نحوهی بافتن را بارها به هنرجویانش که از بچه 8 ساله تا مرد 50 ساله در میانشان دیده میشود، توضیح میدهد و به نظر خسته هم نمیشود. تخصص او در قلاببافی و بافتن با دو میل و نقشهخوانی است؛ البته هنرهای دیگر را هم میداند. خانم بافتنی هیچکدام از کارهایی که با انگشتانش بافته را نفروخته است.
«رعنا زینساز» 61 ساله است و کارش را با قلاب بافی و دو میل شروع کرده و بافتن با انگشتان دستش را از بچگی یادگرفته است. در بچگی در آذربایجان زندگی میکرده و بافتن با انگشتان دست را از یکی همسایهها آموخته و اولین چیزی که با انگشتانش بافته یک بند دراز 2 متری بوده است. 15 سالش بود که نقشهخوانی بافتنی را انجام میداده و حالا در این کار متخصص شده است. او انگیزهاش برای ادامه بافتن را از دبیر دوران دوم دبیرستانش گرفته و اظهار میکند: در آن زمان در مدرسه دوره آموزش خانهداری داشتیم و بافتنی هم به ما آموزش میدادند و معلم بسیارخوبی داشتیم، طوری به ما آموزش میداد که من شخصا اندازهگیری را از او یاد گرفتم؛ چون مهمترین قسمت بافتنی اندازهگیری است. یادم نمیرود که معلممان به همه دانشآموزان کلاس میگفت به اندازه 20 در 20 سانت ببافید و بیاورید و بعد همهی آنها را کنار هم میگذاشت و روتختی و پتو درست میکرد.
«زین ساز» که سایتهای خارجی را مرتب چک میکند تا از آخرین اتفاقات بافتنی در دنیا اطلاع داشته باشد، میگوید: کارهایی که من انجام میدهم را جایی ندیدهام. البته بافتن با 4 انگشت در دنیا مرسوم است، اما طرحها و نقشهایی که من با آن کار میکنم ابتکار خودم و براساس بافتنی که بلدم و دوست دارم و طرحهایی که خودم خلق میکنم و ادغام بافتها به اشکال مختلف است.
او بیان میکند: دوباره بافتن با انگشتان دست را از سال گذشته شروع کردم و میخواستم کودکان را هم به این کار راغب کنم، چون بافتن با میل بافتنی برای کودکان خطرناک است؛ اما با بافتن با انگشتان برای آنها خطری ندارد. بافتن را به بچهها در مدارس و زنگ هنر آموزش میدهم و آنها من را «خانم بافتنی» صدا میکنند. بچهها بافتن را دوست دارند و هنگامی که زنگ میخورد، دلشان نمیخواهد کلاس را ترک کنند. بزرگترها هم به آن علاقه پیدا کردهاند؛ مخصوصا بزرگسالانی که سنشان بالا رفته و به یک سرگرمی نیاز دارند میتوانند این کار را انجام دهند. این کار بین اعضای خانواده همکاری ایجاد میکند.
این هنرمند با تمام انگشتان دستش میبافد و اظهار میکند: اگر هم بخواهیم کار گروهی انجام دهیم، همه میتوانند انگشتان دستشان را کنار هم بگذارند و یک نفر شروع به بافتن کند، اما من تاکنون چنین کاری انجام ندادهام. چون دستان بچهها بسیار کوچک است و نمیتوانند برای انجام این کار تسلط داشته باشند. انگشتان دست حکم میل بافتنی دارد و باید بر اساس آن نخ انتخاب کنیم و اگر بخواهیم کار گروهی انجام دهیم، باید همهی دستان یک اندازه یا مربوط به یک گروه سنی باشند؛ البته با کامواهای فانتزی میتوان چنین کاری را انجام داد تا به دلیل یک اندازه نبودن انگشتان دست بافتهایی که نامتعارف هستند دیده نشود.
او با انگشتانش یک کت و دامن هم بافته است و درباره مدت زمانی که آن را بافته بیان میکند: بافت این لباس چندان زمان نبرده است، چون همیشه چند بافتنی را با هم شروع میکنم متوجه نمیشوم که طی چه مدت زمانی آن را تمام میکنم. خانم بافتنی حتی نخهای اضافه را هدر نمیدهد و با هرکدام از آنها یک تکه بافته و با قلاب آنها را به هم وصل کرده و یک جلیقه سنتی خلق کرده است.
«زینساز» کارهایی را که بافته یکی یکی نشان میدهد، از شالگردنی که با انگشتانش بافته و میتواند جلیقه و کلاه هم شود و چند کاربرد داشته باشد تا پالتو و لباسهای مجلسی که با قلاب و میل بافتنی و زیورآلات و کیف و کمربندی که با نخ شیرینی بافته است. او لباسی که چند کاربرد دارد را 3 ساعته بافته و میگوید: زمانی که در بافتن سرعت پیدا میکنید، به خودتان میآیید و میبینید چند متر بافتهاید.
او میافزاید: یکی از هنرجویانم به قصد یادگرفتن با قلاب و دو میل آمده بود، اما زمانی که بافتن با 4 انگشت را به او آموزش دادم بعد از چهار جلسه 4 رشته بافت آورد که من آن را برایش شالگردن کردم و در حال حاضر هم در حال بافت دامن و پانچو است. این هنرمند همچنین درباره آموزش در مدارس توضیح میدهد: یکی از دوستان دخترم زمانی که دید من این کار را انجام میدهم با یک مدیر مدرسه صحبت کرد و آنها مشتاق شدند و از من برای آموزش در مدرسه دعوت کردند و حدود 2 ماه است این کار را به بچههای کلاس اول تا ششم و در چند مدرسه آموزش میدهم. حدود دو ماهی هم میشود که هر هفته چهارشنبهها ساعت 15 و 30 دقیقه در کافه به کسانی که تمایل دارند این هنر را یاد بگیرند، آموزش میدهم و تنها اگر هنرجویان چیزی سفارش بدهند باید پول آن را به صاحب کافه بپردازند.
زینساز برای آموزشی که میدهد هیچ مبلغی دریافت نمیکند و توضیح میدهد: آموزش برایم اهمیت ویژهای دارد و دلم میخواهد همه این کار را یاد بگیرند. من به عنوان یک منبع درآمد به این کار نگاه نمیکنم و زمانی که اشتیاق بچهها را میبینم که یک کیسه بافتنی میآورند و میگویند ما این همه بافتهایم و حالا با آن چهکار کنیم، لذت میبرم و انگار دنیایی را به من میدهند و تصمیم دارم به سالمندان و ناتوانان هم آموزش دهم.
او شاگرد مرد هم دارد و بیان میکند: چند وقت پیش یک روانشناس کودکان استثنایی آمده بود تا این کار را آموزش ببیند، زیرا با ابزار دست کار کردن برای این نوع کودکان بسیار مفید است و میتوانند در بخش درمانی از آن استفاده کنند. بافتنی جزو هنر درمانی هم هست. دختر این هنرمند برای آنکه هنر مادرش به رشتههای صنایع دستی اضافه شود، بارها به سازمان میراث فرهنگی و صنایع دستی مراجعه کرده است، اما به گفته او آنقدر آنها را به بخشهای مختلف حواله دادهاند که پشیمان شدهاند!
یکی از شاگردان خانم بافتنی میگوید: هیچگاه فکر نمیکردم بشود با انگشتان دست هم بافت، اما بعد از اینکه آن را یاد گرفتم دیدم که این کار چه ساده است و بعد از این کار متوجه شدم که از نظر روحی چقدر انگیزهام بالا رفته است. میتوان در طول یک هفته یک دست لباس بافت و مهمتر اینکه آن را خودمان خلق میکنیم. گاهی اوقات که من در اتوبوس هم در حال بافتن هستم، کمتر پیش آمده که نظر کسی به کارم جلب نشود، در عین حال ذهنم هم آرام میشود و از دنیایی که در آن هستیم کاملا جدا میشوم. خلق کردن با چیزی که خدا آفریده جذابیت بسیاری دارد و در این مدت از خانم «زین ساز» جدا از بافتن صبوری، آرامش و صفات خوب بسیاری یادگرفتهام و این دریچه برایم زیباست.