گروه سیاسی: حميد رسايي، نماينده نزديك به جبهه پايداري در جلسه روز يكشنبه مجلس تذكري را مطرح كرد كه ميتواند جاي تامل بسيار داشته باشد. او برداشتهشدن کلیه تحریمهای هستهای و غیرهستهای بهصورت یکجا را شرط اجرای توافق جامع هستهای عنوان كرد و گفت: «در حقیقت دولت باید از دل مذاکرات لغو تمامی تحریمهای هستهای و غیرهستهای را بیرون بیاورد وگرنه این بازی برد برای آنها و باخت برای ما میشود. همه تحریمهای وضعشده باید برداشته شود که بدترین آنها بعد از فتنه 88 است و کل تحریمها 30 مورد است که فقط 3 مورد آن مختص مسائل هستهای است. بنابراین، باید لغو کلیه تحریمهای هستهای و غیرهستهای مدنظر قرار گیرد.»
درباره تحريمهاي وضعشده در مجامع بينالمللي و كشورهاي غربي عليه ايران سه واقعيت انكارناپذير وجود دارد؛ اول اينكه كسي در داخل از وجود چنين تحريمهايي كه نهايتا فشار آن متوجه مردم ميشود، خشنود نيست. نكته دوم اينكه قسمت عمده اين تحريمها و خصوصا تحريمهاي هستهاي مربوط به دوره زمامداري محمود احمدينژاد است كه نتيجه سياستهايي است که وي با پشتوانه حمايتهاي سياسي گروههايي چون جبهه پايداري اتخاذ كرده بود. نكته سوم هم اينكه ديپلماسي ميدان شعار و عبور يكطرفه نيست. بلكه ميدان توافق و حركت در ميان خطوط مشخص است.
1 - فعلا به موارد اول و دوم كاري نداريم. موضوع اصلي بر سر نكته سوم است. جمهوري اسلامي ايران در طول مذاكرات هستهاي و عليالخصوص دوره اخير آن در دولت حسن روحاني به حق و به درستي تاكيد كرده است كه مذاكرات با كشورهاي 1+5 بايد محدود به موضوعات هستهاي باشد و موارد ديگر، از مسايل حقوق بشري گرفته تا موضوعاتي نظير وضعيت منطقه و ظهور داعش و خصوصا مساله موشكي كشورمان جايي در اين مذاكرات ندارند. با اين تفاسير چگونه ميتوان از طرف مقابل انتظار داشت كه تمام تحريمهاي هستهاي و غيرهستهاي را يكجا بردارد؟
سوال مشخص اينكه ايا چنين درخواستي از ايران مجوزي براي طرفهاي مقابل نيست تا پاي مسايل ديگر را نيز به مذاكرات باز كند؟ مسايلي که طرح آنها در اين مذاكرات مشخصا از خط قرمزهاي ايران است. شكي نيست كه پيشكشيدن بحث لغو تمام تحريمها توسط ايران رسما به مثابه شكست مذاكرات خواهد بود. طرف مقابل هم مسايل غيرهستهاي را در چنين حالتي روي ميز ميگذارد و در چنين شرايطي جايي براي چانهزني باقي نخواهد ماند.
مشخص است كه امثال حميد رسايي ديپلماسي و ميدان سياست را تنها محلي براي مواجهه شعارها و طرح مطالبات ميدانند؛ بيآنكه برنامه و روش مشخصي براي رسيدن به اهداف وجود داشته باشد. طرح آرمان بدون توجه به شيوه رسيدن به هدف چه ارزشي ميتواند داشته باشد؟ اين سوالي است كه طيفهاي مخالف دولت هنوز نتوانستهاند به آن پاسخ مشخصي بدهند.
2 –از سويي سادهانگارانه است اگر تصور شود كه گروههايي نظير جبهه پايداري نيز به حصول نتيجه از توافقات چشم دوختهاند و تنها در روش آن با دولت حسن روحاني و تيم هستهاي مشكل دارند. تجربه نشان داده كه اين طيفها هيچگونه تمايل حتي جزئي به نتيجهبخش بودن مذاكرات ندارند و اوج اين تمايل را روزنامه كيهان زماني نشان داد كه بعد از مذاكرات وين 6 تيتر زد: «خوشبختانه مذاكرات شكست خورد.»
اخيرا نيز اين روزنامه پيشبيني كرده كه مذارات هستهاي در اين دور نيز به نتيجه نرسد كه ميتواند بازتابي از تمايل قلبي آنها باشد. طرح موضوع برداشتن تمام تحريمهاي هستهاي و غيرهستهاي در مذاكرات اخير به عنوان يك وظيفه تيم مذاكرهكننده ميتواند نشانهاي از پلان بعدي بازي مخالفان دولت براي تحولات پس از توافق احتمالي باشد. پلاني كه ميتوانند باز هم به بهانه آن حملات خود به دولت را ادامه دهند تا يك توافق احتمالي باعث تحكيم پايگاه داخلي دولت نشود.
با اظهارات اخیر حميد رسايي به نظر ميرسد كه مخالفان دولت هم احساس كردهاند كه سال 94 احتمالا با اعلام يك توافق هستهاي آغاز خواهد شد و به همين دليل هم از هم اكنون تدراك لازم را بريا مواجهه سياسي با آن انجام ميدهند. سالي كه چنين توافقي ميتواند در جايگاه عمومي نيروهاي سيسي و نتيجه انتخابات مجلس دهم تاثير عمدهاي داشته باشد. آنها قطعا در چنين رقابتي توان رويارويي با يك «دولت پيروز» را نخواهند داشت و چه بهتر از هم اكنون شروع به ساخت تصوير يك نيروي شكست خورده از اين دولت كنند. تصويري كه ميتواند براي قسمتي از رايدهندگان تعيين كننده باشد.
3 –قطعا برداشتن تمام تحريمها عليه ايران آرزوي بسياري از شهروندان و گروههاي سياسي است. كمتر كسي در ايران و هرگوشه دنيا تمايل دارد كه كشورش را در شرايط تحريم ببيند. اما برداشتن تمام اين تحريمها شرايط ويژهاي ميطلبد. تيم هستهاي كشور اكنون در مذاكراتي شركت ميكند كه نتيجه آن تنها ناظر به برداشتن قسمتي از اين تحريمها است. به عبارتي اگر توافقي در پيش باشد با برداشتن تحريمهاي هستهاي تنها بار نهاده شده بر دوش كشور و ملت كم خواهد شد، اما اين پايان عمر تمام تحريمها نيست. سوال اينجاست كه آيا كمشدن تحريمهاي كلي اينقدر ارزش دارد كه براي آن چنين وقت و انرژي گذاشته شود؟
بسياري از اصولگرايان در توضيح وخامت اوضاع اقتصادي كشور در دوره احمدينژاد معتقد بودند كه اين مشكلات 30 درصد ريشه خارجي ناظر به تحريمها و 70 درصد ريشه داخلي ناظر به سوءمديريتها دارد. با فرض پذيرش اين تقسيمبندي آيا كنار رفتن 30 درصد مشكلات براي كشور نميتواند خوشحالكننده باشد؟ آيا چون تحريمهاي ديگري همچنان وجود خواهند داشت بايد كشور از ظرفيت لغو اين تحريمهاي هستهاي كه 30 درصد در وخامت اوضاع اقتصادي نقش داشتهاند چشم بپوشد؟
قطعا وابستهكردن سرنوشت اين تحريمها به موضوعات و تحريمهاي ديگر نه تنها منجر به گشايش عمومي فضا نخواهد شد بلكه تمام موضوع و مشكل به شكل اوليه خود پابرجا خواهد ماند. زماني آيت الله جنتي از راضيبودن مردم به خوردن يك وعده غذا تحت تاثير تحريمها سخن گفته بود. همين موضوع نشان ميدهد كه تحريمهاي بينالمللي عليرغم خيلي از اظهارنظرها براي كشور دردسرهايي هم داشته است. بگذريم از اينكه هيچ نشانه قابل قبول و روشني وجود ندارد كه حكايت از لبيك مردم به چنين درخواستي كه از سوي آيتالله جنتي مطرح شده، داشته باشد.
به هر تقدير مردم اكنون چشم اميد دارند تا با نتيجهدادن مذاكرات، نه تمام مشكلات آنها كه قسمتي از آن كه ناشي از تحريمهاي هستهاي است برطرف شود. نگاه صفر و صدي مخالفان دولت اما گواهي ميدهد كه آنها در وهله اول هيچ خشنودي از برداشتن تحريمهاي هستهاي و بازشدن برخي گرههاي اقتصادي ندارند و در وهله دوم از هم اكنون در حال مقدمهچيني براي روزهاي بعد از توافق احتمالي هستند.