گروه فرهنگی: احسان محمدی، مدیرمسئول سایت زیست بوم در یادداشتی نوشت: سریال طنز «درحاشیه» به کارگردانی مهران مدیری بیش از آنکه اسباب خنده خلایق را فراهم آورد، خشم و غضب برخی پزشکان را به همراه داشت.
پیش از آغاز پخش سریال، وزیر بهداشت به رئیس سازمان صدا و سیما نامه نوشت و درخواست کرد که در صورت امکان سریال پخش نشود! به فاصله اندکی موج اعتراض برخی پزشکان از تهدید به شکایت قضایی به تجمع و ارسال بیانیه کشید. این ماجراها حتی در خلال تعطیلات نوروز که رسانههای مکتوب و مجازی کجدار و مریز فعالیت میکنند بیشترین سود را به سریال رساند. عده بیشتری مشتاق شدند سریالی را ببیند که در آن چند نفر در پوستین پزشک و کادر پزشکی، به جای درمان به کاسبی میاندیشند و بحث بر سر پزشکان واقعی نیست. نقل میکنند روزی به شیخ اعظم انصاری رحمه الله علیه گفتند: طلبهای دزدی کرده است. شیخ فرمود: طلبه دزدی نمیکند، بگویید دزدی به لباس طلبگی در آمده است!... حالا این حکایت طنز و «در حاشیه» است.
پزشکانِ گلهمند هم دلایل خود را دارند که میتوان آنها را شنید. این نخستین اعتراض صنوف به فیلمها و سریالها نیست، پیش از این پرستاران به فیلم سینمایی «شوکران»، وکلا به سریال «او یک فرشته بود»، کارمندان اداره ثبت احوال به سریال «مرد هزارچهره»، پلیسها به فیلم سینمایی «آژانس شیشهای»، فوتبالیستها به سریال «سریال پژمان»، بار فروشها به سریال «سریال زمانه»، سردفتران به سریال «ستایش» و برخی قومیتها هم به چند سریال اعتراض کرده بودند. سخن ساده است ما تحمل «نقد» نداریم.
ترکیبهایی مانند «نقد مشفقانه» و «نقد سازنده» و... بیش از آنکه به واقعیت نزدیک باشد، تعارفهایی هستند که نه گوینده آن را باور میکند و نه شنونده. بسیاری از ما از اینکه در رسانهها رفتار و کردار و تصمیمهایمان حلاجی شود گله مندیم. اغلب مدیران و تصمیم گیران از خبرنگاران و قلم به دستان وحشت دارند. آنها را اگر نزدیک خود نگه میدارند نه بر اساس علاقمندی و اشتیاق و باور به کارکرد رسانه، بلکه برای آن است که باور دارند «دوست را باید نزدیک خود نگه داشت، دشمن را نزدیکتر»!
مدیران و صاحبان مشاغل و منافع و منابع از رسانهها تنها «ستایش» میخواهند. نشان دادن «دستاوردهای مشعشع». حتی اگر در عالم واقع شایسته تحسین نباشند. هر نقد و نگاهی غیر از این میشود «غرض ورزی»، «عناد» و البته «سیاه نمایی و تشویش اذهان عمومی». فارغ از اینکه این نگاه از کجا میآید باید باور کنیم در هر مجموعهای کمی و کاستی وجود دارد به همین خاطر نگاه نقادانه و چراغ قوه انداختن به تاریکخانهها به روشن شدن ضعفها کمک میکند. اگر غیر از این بود نهاد روحانیت که بر کُرسی اخلاق نشسته است چه نیازی به وجود «دادگاه ویژه روحانیت» داشت یا خود قضات و نیروهای نظامی و انتظامی چرا بایستی دادگاههای اختصاصی داشتند؟
به عنوان یک علاقمند محیط زیست بسیار مشتاق هستم که مهران مدیری و باقی طنزپردازان به مقوله محیط زیست ورود کنند. آن را به چالش بکشند و نیشتری بزنند شاید از تشرهای معمول کاریتر باشد. شاید آن وقت با محیط «زیست»مان مهربانتر شویم. گویی که علاقه به محیط زیست به دور از تعارفهای معمول و مصوبات قانونی، هیچگاه در «متن» نیست و چه بسا باید «درحاشیه» باشد تا همه نگرانش شوند!
موسفید کردههای وزارت بهداشت، درمان و علوم پزشکی نیک میدانند حتی با صرف میلیاردها تومان هزینه نمیتوانستند تا این اندازه آن دسته از پزشکان متقلب، پرستاران بیحوصله و کم توان و تنگ خُلق و مدیران کاسب مزاج برخی بیمارستانها را شرمسار کنند و در معرض قضاوت افکار عمومی بگذارند. سریال «درحاشیه» با همه نقدهایی که بر آن وارد است آینهای مقابل رفتارهای نادرستی قرار داده است که هر ایرانی دستکم یک مورد از آنها در جریان یک بیماری تجربه کرده است. این توان و قدرت رسانه است که بیش از بخشنامههای هشدار دهنده و توبیخ و کسر حقوقها میتواند کارکنان هر مجموعه را وادار به اصلاح رفتارشان کند.
مهران مدیری در سال ۸۹ از سوی تشکل «حامیان و دیدهبانان حیوانات» به واسطه ساخت سریال «قهوه تلخ» که لباس بازیگران آن بیشتر از پوست حیوانات تشکیل شده بود مخاطب نامهای شماتت آمیز قرار گرفت. او حتی از سوی برخی از علاقمندان حقوق حیوانات مورد نقد قرار گرفت که چرا در سریال «مرد هزار چهره» و فیلم سینمایی «همیشه پای یک زن در میان است» آن همه بر روی خزندههایی چون «ایگوانا» و «مار بوآ» مانور داد که بعدها به حیوانات خانگی پرمشتری در بازار قاچاق حیوانات ایران تبدیل شدند. مدیری جز یکبار در «شوخی کردم» کمتر به مقوله محیط زیست پرداخته است.
برای همین شاید آرزو و انتظار بزرگی نباشد که علاقمندان محیط زیست از او بخواهند این حوزه را به «حاشیه» ببرد شاید آنها که خود را خواب زدهاند از خنده تلخ اطرافیان بیدار شوند و به محیط زیست بیشتر توجه کنند.