گروه جامعه-رسانهها: کشاورزان خلافکار ايراني ميکارند و ميفروشند، در ارتفاعات، لابهلاي مزارع گندم يا هر کجا که دور از چشم ماموران باشد. ميکارند و بهترينش را به اسم ترياک «خاني» ميفروشند؛ يک برند معروف ايراني که طرفداران بسياري هم دارد، آنقدر که يک مقام مسئول که نميخواهد نامش فاش شود، ميگويد: «با وجود شدت مبارزات پليس و نيروهاي امنيتي با کاشت غيرقانوني خشخاش، متاسفانه اين نوع کشت در حال افزايش است».
او البته تأکيد ميکند که روند افزايش بسيار ناچيز و کم است؛ جملهاي که چندان طرفدار ندارد. از جمله مخالفان اين جمله، يک کشاورز کازروني است؛ کسي که ميگويد کشاورزان و دامداران بسياري را ميشناسد که بهتازگي گوشهاي از مزارع يا مراتع خود را به کشت خشخاش اختصاص دادهاند. اين کشاورز ٥٧ ساله که تمايل دارد ناشناس بماند، خشکسالي و بيفايدهبودن کشتهاي سنتي را از مهمترين علتهاي روي آوردن کشاورزان به اين کار به گفته خودش پرخطر ميداند.
ميگويد: اول که خشکسالي محصول را کم کرد و درآمد پايين آمد و بعد دولت با بعضي از کارهايش باعث شد که با پول کشت نشود زندگي کرد. اين در حالي است که خشخاش بهدليل ويژگيهاي بيولوژيکياش نياز چنداني به مراقبت ندارد و در عين حال سوددهي بالايي دارد؛ بهخصوص که از قديم خشخاش توليدشده در ايران به کيفيت بالايش معروف بوده است.
مقامهاي ارشد کشور هنوز درباره کشت خشخاش در ايران چندان صحبت نکردهاند و حتي هشداري هم در اينباره ندادهاند اما هر از چند گاهي در لابهلاي اخبار، اين نوع کشت را تأييد کردهاند. از جمله بالاترين مقامهايي که تاکنون دراينباره سخن گفتهاند، ميتوان به فرمانده سابق پليس کشور اشاره کرد که چندي قبل از شناسايي تعدادي مزرعه کشت خشخاش بهوسيله ماهواره خبر داده بود.
ترياک، شيره الکالوييدداري است که از تيغزدن گرز خشخاش و لختهشدن شيره خشخاش نارس بهدست ميآيد. تخمدان حاوي دانههاي خشخاش، بيضيشکل است که گلبرگهاي صورتيرنگ دارد و احتمالا پليس با مشاهده همين رنگ در تصاوير ماهوارهاي، مناطق کشت خشخاش را شناسايي و معدوم ميکند.
اما اگر پليس براي ردگيري خشخاشکاران ايراني نيازمند بهکارگيري ماهواره است، کشاورزان محلي بهسادگي در محفلهاي خصوصي خود از مکان اين مزارع سخن ميگويند. آنها معمولا کازرون در استان فارس، پيچاب، گچساران و باشت در استان کهگيلويه، نقاطي از دشتهاي خوزستان، مناطق شرقي استان کرمان و بيشتر نقاط يزد را مناطق عمده کشت ميدانند. بخش عمدهاي از اين مناطق پيش از انقلاب نيز زير ٣٣ هزار هکتار کشت قانوني ترياک بوده است که همين امر بسياري از کشاورزان اين مناطق را با شيوه کاشت، داشت و برداشت خشخاش آشنا کرده است. البته که اينروزها هيچ برآورد دقيقي از ميزان زمينهاي زيرکشت در دست نيست اما نام محصول اين زمينها در تمام اين مناطق نامي آشنا است؛ «ترياک خاني» که به گفته کشاورز کازروني محصول موردعلاقه قاچاقچيان است و از نقاط مختلف کشور براي خريد آن ميآيند و سودهاي کلاني را نصيب کشاورزان و مرتعداران متخلف ميکنند.
کشاورز کازروني ميگويد که سود ناشي از اين کشت غيرقانوني که معمولا در حجم کوچکي انجام ميشود، گاهي به اندازه چند هکتار کاشت قانوني است. البته که اين سود بالا بدون خطر هم نيست. سالهاست که برخلاف سکوت مسئولان نظامي يا امنيتي کشور، مسئولان محلي دستگاههاي نظارتي شامل فرمانداريها و پليس و حتي نيروهاي اطلاعاتي و بسيج، کشت خشخاش را رصد کرده و حتي خبر موفقيتهاي خود در از بين بردن اين زمينها و بازداشت متخلفان را هم رسانهاي ميکنند. از جمله قاسم تقيپور مسئول اطلاعات سپاه ناحيه کازرون که چندي قبل از شناسايي ١٠ نقطه کشت خشخاش در کوهها خبر داد که در آن حدود ٢٥ هزار بوته خشخاش عمل آمده بود. به گفته او، يک نفر هم در اين رابطه دستگير شد. پيشتر فرمانده انتظامي شهرستان مهر هم از کشف ٣٠ هزار بوته ديگر خبر داده بود.
بهطور ميانگين هر بوته خشخاش بين ٢,٥ تا ٢.٨ گرم محصول ميدهد اما ارقام کشفيات هرگز در حد ٢٠ يا ٣٠ هزار بوته باقي نمانده است چراکه در آذرماه سال ٩٢ دادستان فيروزآباد استان فارس از کشف مزرعهاي به وسعت ٤٠ هکتار خشخاش خبر داده بود. در شهر کازرون، کشاورزان قديمي معتقدند که در يک مزرعه خشخاش بين ٣٥٠ تا ٤٠٠ هزار بوته ميتواند عمل بيايد که در اين صورت بايد قبول کرد که در داخل مرزهاي ايران، مزرعهاي بهوسعت ٤٠ هکتار کشف شده که قادر بوده است نزديک به 4 تن ترياک خالص توليد کند.
مطابق قانون جامع مبارزه با موادمخدر در سال ٨٩ اين کشت غيرقانوني است اما بنا به گفته کشاورزان و مناطقي که در دشت و کوهها نشان داده ميشود، تعداد زيادي بهصورت غيرقانوني مشغول انجام اين کار هستند و محصول خود را وارد بازار مصرف ميکنند که روزانه ٢٠ ميليارد تومان در آن معامله ميشود. اين رقم شامل خريد و فروش تمام مخدرهاي موجود، اعم از سنتي و آمفتامينها و هروئين است اما بنا بر آمار مراجع رسمي، همچنان ترياک بيشترين ماده مصرفي در ايران است.
طبق آنچه قانونگذار نوشته، جرم خشخاشکاران در ايران به اين ترتيب است: بار اول، ١٠ تا صد ميليون جريمه نقدي، بار دوم، ٥٠ تا ٥٠٠ ميليون و ٣٠ تا ٧٠ ضربه شلاق. بار سوم، صد ميليون تا يک ميليارد، يک تا ٧٠ ضربه شلاق و ٢ تا ٥ سال حبس. بار چهارم، متخلف اعدام ميشود. نگهداري بذر يا گرز خشخاش و شاهدانه هم يک تا ٣٠ ميليون بهعلاوه يک تا ٧٠ ضربه شلاق را بهعنوان جريمه در پي دارد. البته بايد توجه داشت که تمام ارقام گفتهشده در قانون به ريال است.
کشاورز کازروني، محمد را کسي معرفي ميکند که ٧٠ ضربه شلاق را خورده، ١٠ ميليون تومان جريمهاش را هم پرداخت کرده است و اکنون در همين شهر دامداري ميکند. محمد اما خود را بيگناه ميداند. او ميگويد که هر دو بار از وجود خشخاش در مرتع خود بياطلاع بوده است. ميگويد نميتواند به تمام مرتع سرکشي کند و در اين شرايط طبيعي است که عدهاي سودجو با مسئوليت او به کشت اقدام کنند.
اين جوان ٣٥ ساله که صورت آفتابسوختهاي دارد و چايياش را بدون قند ميخورد، به همين دليل از پليس و قانون گلهمند است که بدون بررسي لازم، افراد را بازداشت ميکنند. محمد ميگويد: مراتع بزرگند و رفتن به بعضي از قسمتهاي آنها سخت است و هستند کساني که در اين مناطق بذر ميپاشند. کشاورزان ديگري هم هستند که اين نکته را تأييد ميکنند و حتي عليالله که مغازهدار هم هست و در بسيج فعال بوده، از مزرعهاي خبر ميدهد که در زمينهاي دولتي کشف شد. به گفته او، آنها، يعني نيروهاي بسيج، از طريق گزارشهاي مردمي متوجه اين مزرعه شدند که اگرچه خيلي کوچک بود اما در زمينهاي دولتي کاشته شده بود.
کشاورز کازروني هم احتمال عمل آمدن خشخاش به اين شکل را امکانپذير ميداند. او ميگويد، خشخاش آب چنداني نميخواهد و اگر اواخر پاييز کاشته شود، در ارديبهشت و خرداد محصول ميدهد و نياز چنداني به مراقبت ندارد. محمد هم اين حرفها را تأييد ميکند.
به نظر، اين شيوه هم آنقدر مرسوم بوده و هست که قانونگذار در اصلاحيه سال ١٣٨٩ قانون مبارزه با موادمخدر ماده ٢٤ را با يک تبصره به قانون اضافه کرد: مطابق اين ماده «هريک از اعضاي شوراي اسلامي روستا موظف است به محض آگاهي از کشت خشخاش يا کوکا يا شاهدانه در حوزه روستا مراتب را کتبا به دهدار و نزديکترين پاسگاه يا حوزه انتظامي اطلاع دهد». در تبصره اين ماده نيز آمده است: «در صورتيکه خشخاش در حوزههاي شهري کشت يا روييده شده باشد، مامورين حسب مورد موظفند به محض آگاهي مراتب را به نزديکترين پاسگاه يا پايگاه بسيج اطلاع دهند».
اما با اين حال کشت خشخاش در مناطقي از جمله در اطراف شهرستان کازرون يا آنطور که محليها ميگويند «دورِ شهر» رو به افزايش است و حتي از نظر تکنولوژيک هم توسعه پيدا ميکند. همين ٦ ماه قبل بود که حجتالاسلام اسماعيل ملاکريمي، دادستان مياندرود از کشت مکانيزه در مزارع خشخاش خبر داد که به گفته او، در افغانستان هم به اين شکل انجام نميشود. او گفت: در برخي نقاط اين شهرستان، کشت خشخاش بهصورت مکانيزه و با آبياري قطرهاي انجام ميشود که دهياران از انجام آن خبر ندارند و اين قابلقبول نيست.
کشاورز کازروني اما اين حرف را چندان قبول ندارد و جملاتي ميگويد که نشان ميدهد عدهاي از اين موضوعات باخبر هم هستند. به اعتقاد او، کشت خشخاش، کشت چندان پنهاني نيست و در جامعه کوچک روستايي بهسادگي ميتوان با نگاهي به وضع ملک و زمين يا تعداد گوسفندان و نوع اجارهايبودن يا مالکبودن کشاورز يا دامدار و همينطور دخل و خرج آن فهميد که کي چطور کشاورزي ميکند.