گروه سیاسی-رسانهها: همچنان دلواپساند. همایشهای دلواپسان مذاکرات هستهای، تبدیل به تجمعات خیابانی شده است. از تهران آغاز شده و اکنون به شهرهای مختلف کشور میرود. مسئولان هم متفقالقول اعلام میکنند که این تجمعات مجوز ندارد، اما آنان کار خود را انجام میدهند. این در حالی است که حامیان مذاکرات هستهای، تاکنون از این امکان برخوردار نبودهاند. احمد شیرزاد که هم در زمینه پرونده هستهای ایران تخصص دارد و هم از دیدگاه اصلاحطلبی به این موضوع مینگرد، این اتفاق را ناشی از دوگانگی در برخورد میداند. البته او معتقد است حامیان مذاکره و توافق، اهل تجمع خیابانی نیستند و با منطق و استدلال سخن میگویند. گفتگوی کوتاه روزنامه «شرق» با احمد شیرزاد را در ادامه می خوانید:
تجمعات خیابانی مخالفان مذاکرات هستهای از تهران آغاز و به سایر شهرهای کشور کشیده شده است. ظاهرا سازماندهی خاصی برای این تجمعات وجود دارد. شما این اتفاق را ناشی از چه امری میدانید؟
من ترجیح میدهم از افقی بالاتر به این موضوع بنگرم. متأسفم که عدهای از شهروندان دارای حقوق ویژهای هستند که داشتن همین مزیت برای آنها باعث خدشه به حقوق دیگر شهروندان میشود. چراکه این دسته با استفاده از حقوق ویژه، اقداماتی انجام میدهند که ناقض حقوق شهروندی اکثریت جامعه است. آنان برای هیچکاری نیاز به مجوز ندارند، در هر خیابانی بخواهند، تجمع میکنند. هر مسیری را که اراده کنند، میبندند و زندگی عادی شهری را با مشکل مواجه میکنند. ارزشهای اخلاقی و اسلامی را به سود خود مصادره کرده و گاهی تفاسیر عجیبوغریب از آن ارائه میدهند. به ظاهر این قبیل شهروندان، خود را عین قانون میدانند و معتقدند قانون باید با آنها هماهنگ شود. در هر مقولهای به اظهار و اعمال نظر میپردازند و مورد هیچ سؤالی هم قرار نمیگیرند.
درواقع نگاه شما کلیتر از بحث هستهای است. معتقدید این قشر وجود دارند و یکی از زمینههای فعالیتشان موضوع مذاکرات هستهای است؟
دقیقا. در کمال ناباوری مشاهده میکنیم که اگر این دسته از شهروندان درباره مقولهای، ابهامی در ذهن داشته باشند، برخی مسئولان با آنان دستبهعصا راه میروند به امید زمانی که این آقایان قانع شوند. روی این آقایان تأکید دارم، با اینکه اینها پیادهنظام خود را به خیابان میفرستند، اما اصل موضوع همین آقایان هستند. زمانی اعلام کردند که ما دلواپسیم. از آن روز تاکنون توان بسیار زیادی مصروف رفع دلواپسی این گروه شده است. ظاهرا هم به این سادگی دلواپسیشان برطرف نخواهد شد.
با این مختصات شهروندان مقابل را چه مینامید؟
درمقابل، شهروندانی را داریم که اکثریت جامعه را تشکیل میدهند؛ اکثریتی که حقوقشان در مقابل آن اقلیت به چنددرصد هم نمیرسد. این شهروندان اگر بخواهند در هر موضوعی اظهارنظر کنند، به آنان به دیده شک نگریسته میشود. درواقع این وجه تمایز این دوگونه شهروند است. دسته اول به هر موضوعی که بخواهند، تشکیک میکنند و همگان تلاش میکنند تا آنان را قانع کنند، درحالیکه دسته دوم هر چه بگویند به آن تردید وارد میکنند. اگر درباره خطری هشدار دهند، به آن موضوع بیتوجهی میشود. بهطورمثال در همایشهای دانشگاهی هم از دسته شهروندان اولی، هر کس به هر میزان که بخواهد در هر دانشگاهی حاضر میشود، اما اگر مثلا بنده منتقد بخواهم در جلسهای حاضر شوم، حتما باید بهعنوان مناظره، فردی در مقابل من بنشیند تا اشتباهات من را تصحیح و سخنانم را طیب و طاهر کند!
شما در گذشته بهخاطر یک اظهارنظر هستهای مورد هجمه بسیاری قرار گرفتید. این اتفاق را هم از همین منظر مینگرید؟
دقیقا بهدلیل همین دو نوع حق شهروندی و حق آزادی بیان این اتفاق رخ میدهد. در رسانه هم به همین گونه است. شما به خبرگزاری و رسانههای دلواپسان نگاه کنید. انواع میزگردها و مصاحبههای یکطرفه علیه مذاکرات هستهای انجام میشود. نکته اینجاست که ظاهر ماجرا خبرگزاریهای رسمی هستند که از بودجه عمومی استفاده میکنند. صدها بولتن نامرئی وجود دارد که در آن خبرهایی کذب و تحلیلهایی اشتباه که منتج از همان خبرهای کذب است، به دست برخی مسئولان میرسد. علیه افراد مختلف از جمله وزیر امورخارجه نکاتی در این بولتنها مطرح میشود که روح فرد مورد اتهام هم از آن باخبر نمیشود.
اکنون با توجه به اینکه موضوع مذاکرات هستهای هم برای کشور و هم برای دولت بسیار حائزاهمیت است، نقش دولت در این میان باید چگونه باشد؟ دولت توان برخورد با این دسته را ندارد؟
دولت یازدهم هم با چالش شهروندان خاص روبهروست. دولت به این گروه حقوق ویژه نداده که اکنون آن را بازستاند. این حقوق ویژه از گذشته وجود داشته است. اخیرا وزیر کشور گفت دلواپسانی که تجمع میکنند، مجوز ندارند و با اینگونه حرکات برخورد خواهد شد. البته ما امیدواریم که آقای رحمانیفضلی سخن خود را تکذیب نکرده و توپ را به زمین رسانهها نیندازد. اما نکته اساسیتر این است که با وجود سخن وزیر کشور، این دسته خود را بینیاز از اخذ مجوز میدانند. بر اساس همان موضوعی که در پاسخ به سؤال اول گفتم، این گروه دارای حقوق ویژهای است و انگار مجوز هرکاری را دارد. در مجموع میتوان گفت گروهی هر فعلی که انجام دهند مورد هیچگونه بازخواستی قرار نمیگیرند و درمقابل گروهی حق اظهارنظر هم ندارند.
آیا در همین موضوع مذاکرات هستهای، حامیان توافق از امکان تجمع و کنش بیرونی بهرهمند هستند؟ یا اصولا این امر ضرورت دارد؟
ظاهر موضوع اینگونه است که حامیان مذاکرات هم این امکان را دارند، اما در عمل شاهد بودهایم که همواره به آنان به دیده تردید نگریسته میشود. اصلا نکته اینجاست که درواقع حامیان مذاکرات هستهای، در حال دفاع و حمایت از حکومت هستند، اما از حق آزادی بیان بیبهرهاند. از تجمع خیابانی هم که صرفنظر کنید، شاهد هستید که حتی در محافل دانشگاهی و علمی هم شهروندان ویژه به هر میزان که بخواهند حاضر میشوند، اما طرف مقابل با انواع کارشکنیها و دشواریها مواجه میشود. از طرفی موافقان مذاکرات اصولا اهل کنش خیابانی نیستند. در رفتارشناسی حامیان توافق مشخص میشود که این قشر تحصیلکرده و روشنفکر است و اصولا اهل جولان خیابانی نیست.
در طول دو سال گذشته بسیاری انتخابات سال ٩٢ را وزنکشی موافقان و مخالفان توافق هستهای نامیدند. آیا با توجه به نتیجه آن انتخابات نمیتوان رویکرد جامعه را مشخص کرد؟
در ٢٤ خرداد ٩٢ مردم به مذاکره و در نتیجه مصالحه بر سر پرونده هستهای ایران رأی دادند. حسن روحانی در کنار حمایت اصلاحطلبان و استفاده از گفتمان اصلاحطلبی، یک مشخصه برای مردم ایران داشت و آن هم بیانیه سعدآباد بود. مردم در آن انتخابات به این مشی در پرونده هستهای رأی دادند. نماینده دلواپسان هم در آن انتخابات با تمام امتیازات ویژه چهار میلیون رأی آورد. نتیجه کاملا روشن است. اگر به دلواپسی واقعی جامعه نگاه شود، خواهیم دید که مردم دلواپس معیشت، اقتصاد، منازعه هستهای و سایه جنگ هستند. نتیجه انتخابات و دغدغه امروز مردم نشان میدهد که اکثریت قاطع جامعه بهدنبال حل مسئله هستهای ایران هستند.