گروه سياسي- رسانه ها: یک روزنامه اصولگرا، در یادداشتی، با انتقاد صریح از برخی اصولگرایان بخاطر صفکشی غیرمنصفانه در مقابل دولت در موضوعاتی نظیر هدفمندی یارانهها، افزایش قیمت بنزین و مذاکرت هستهای، آنها را به «اصول»گرایی دعوت کرد.
در یادداشت روزنامه خراسان آمده است: امسال به نام همدلی و همزبانی نامگذاری شده است. این نامگذاری را نباید تنها یک توصیه اخلاقی و سفارش نصیحتگونه دانست که اگر چنین نیز تلقی کنیم، نصیحت رهبر انقلاب به جهات مختلف، که کمترینش حکم عقل و تدبیر است، مولوی و الزامآور است. اما ماجرا فراتر از یک نامگذاری ساده است. ضرورتی وجود داشته که این نام انتخاب شده است. همدلی و همزبانی توصیهای برای تمام فصول است اما برای این روزهای ما یک ضرورت اجتنابناپذیر محسوب میشود.
موضوعاتی وجود دارد که متن و حواشی آن در قد و قواره یک مسأله ملی، نیازمند حضور همدلانه مردم و دولت است. موضوعاتی که فراتر از بازیهای سیاسی و اختلافات جریانی و طایفهای و قبیلهای است. از این جهت، گروههای مخالف دولت نیز باید حضور حداکثری و دغدغهمند و دلسوزانه خود را برای حل مشکلات اثبات کنند و صد البته که اصولگرایی جز این نیست. اشاره به چند نمونه از این جهت حائز اهمیت است.
یکم: چند روز قبل مسعود نیلی به عنوان مرد شماره یک و مدیر اتاق فکر اقتصادی دولت در همایشی به چشمانداز اقتصادی سال جدید پرداخت. خلاصه حرفهای نیلی این بود که انتظار استمرار کاهش تورم و رشد اقتصادی از سال 93 در سال جدید دور از واقعیت است. به تعبیر نیلی گرفتاریهای نهادی در سال جدید وجود دارد که اجازه نمیدهد رشد و کنترل تورم همچون سال 93 استمرار یابد.
فارغ از اینکه بیان این اعتراف نوعی شفافسازی در اقتصاد محسوب میشود و تقاضای کمک و حمایت، قابل تقدیر است، اما مهمتر اینکه شرایط اقتصادی کشور نمیتواند با همراهی و همدلی گروههای سیاسی و مردمی بهبود یابد. نمونه آشکار این موضوع در افزایش قیمت بنزین است.
دولت، درست یا غلط، ناچار شد قیمت بنزین را افزایش دهد. همچنین علیرغم میلش برخی از گروههای پر درآمد یارانهای را حذف کرد. علت نیز روشن است. کشور توان لازم را برای ادامه راه در اجرای یارانه نقدی ندارد. آن هم در شرایط تحریمی و کاهش معنادار درآمد دولت به دلایل رکودی و کاهش قیمت نفت. با این حال برخی از گروههایی که تا دیروز به درستی دولت را مورد نقد قرار میدادند که چرا گروههای پردرآمد را از لیست دریافت یارانه نقدی حذف نمیکنید، با اجرای این سیاست دیرهنگام، مقابل دولت صفکشی کردند. این جبههبندی غیرمنصفانه درباره افزایش قیمت بنزین نیز تکرار شد. برخی رسانهها از افزایش قیمت بنزین گلایه کردند؛ حال آنکه دولت قانونی را اجرا کرده بود که پیشتر در دولت قبل پایه آن بنا نهاده شد و اتفاقا مردم فراموش نکرده و نمیکنند که کسانی که امروز نگران افزایش قیمت بنزین شدند، در گذشته و در مقابل آن شوک درمانی خطرناک و پر عارضه سکوت سیاسی کردند.
حال چرا باید امروز از اجرای قانون گلایه کرد؟ بدتر اینکه برخی رسانهها این تصمیم دولت را با هدف تحت فشار قرار دادن نظام در امضای توافق هستهای تلقی کردند. حقیقتاً چنین اتهام گزافی منصفانه است؟ قابل دفاع است؟ همدلی است؟ رهبر انقلاب اخیرا در دیدار با نمایندگان مجلس تاکید کردند مبنای همدلی حسن نیت است و با سوءنیت نمیشود همدلی کرد؛ با این حساب با چه ملاک و معیاری دولت را متهم به چنین خیانت بزرگی میکنند؟
دوم: نمونه دیگر در ماجرای مذاکرات است. امروز مذاکرات هستهای بیش از گذشته نیاز به همدلی و همراهی گروههای سیاسی و مردم دارد. امروز همه توان داخلی باید مصروف افشای خدعه و مکر طرف غربی باشد. با این حال برخی همه تلاش و دغدغهشان شده است اثبات خیانت طرف داخلی. بدون تردید روند مذاکرات نیاز به هشدار و تذکر و نقد دارد. اما نباید فراموش کرد طرف غربی برای زمین زدن مهد اسلام محمدی یکپارچه شده است. بدون تردید با این میزان اختلاف و بدگمانی و متاسفانه برخی بداخلاقیها نمیتوان انتظار داشت این مذاکرات به سرانجام قابل انتظار برسد. سرانجام قابل انتظار فقط توافق نیست. رشد و تعالی فهم مردم از مناسبات دنیای استکبار، مهمتر از هر دستاورد مادی و فیزیکی است. حفظ جایگاه نظام اسلامی به عنوان محور ضدامپریالیستی در دنیا مهمتر از هر نوع دستاورد هستهای است. با این حساب چطور ممکن است با تخریب بیامان تیم مذاکرهکننده و اتهامهای غیرمنصفانه به این مهم دست یافت. این میزان دوپاره قلمداد کردن حاکمیت در ایران، خلاف تدبیر و اهداف عالیه مذاکرات است. چطور ممکن است با حاکمیت دوگانه انتظار برافراشتن شعار مقاومت در منطقه را داشت؟
خلاصه اینکه شرایط کشور به نحوی است که نیازمند وفاق ملی و اجماع سیاسی است. این همدلی و همزبانی برای این روزهای ما یک ضرورت اجتنابناپذیر است و فراتر از یک سفارش اخلاقی است و صد البته که در این راه اصولگرایان، اصولگراتر از گذشته باید رفتار کنند که اصولگرایی در همین دغدغه انقلابی داشتن است. آنچه لازم است در انتها تذکر داده شود این است که تاکید این یادداشت بر اصولگرایی اصولگرایان است. درباره همدلی و همراهی، حرف با دولت و طرفدارانش بیشتر نباشد، کمتر نیست اما بدون تردید انتظار اصولگرایی را ابتدا باید از اصولگرا داشت.