محمد توکلی
طي روزهاي گذشته خبری مبنی بر حمله موشکی دوبارهای از سوی اسرائیل به پایگاههای نظامی متعلق به ارتش سوریه و هم پیمانان این کشور منتشر شد. خبری که در آن آمده بود که تعدادی از نظامیان ایرانی حاضر در این پایگاهها نیز جان خود را از دست دادهاند. پس از انتشار این خبر چند ساعتی تحلیلها و واکنشهای مختلفی در فضای مجازی منتشر شد. گروهی معتقد بودند که حالا زمان انتقام از اسرائیل است و باید فرمان جنگ صادر شود، گروهی دیگر حسن روحانی را در جایگاه رئيس شورای عالی امنیت ملی مسئول اعلام چگونگی پاسخگویی ایران به این تهاجم میدانستند و نسبت به سیاست خارجی دولت اعتدال انتقاد داشتند، بخشی دیگر از تلاش اسرائیل برای دام گستری علیه ایران در سوریه سخن گفته و خواستار برخورد هوشمندانهای از سوی ایران شدند و...
پس از چند ساعتی منبع آگاهی از ستاد کل نیروهای مسلح نسبت به این خبر واکنش نشان داد. این منبع آگاه که تمایلی به افشای نامش نداشت حمله موشکی اسرائیل به پایگاهی نظامی متعلق به ایران در سوریه را تکذیب و اعلام کرد که در بین کشته شدگان این حمله نیروهای نظامی ایرانی حضور ندارند. برخی معتقدند که همچنان باید صبر کرد و منتظر خبرهای دقیقتر نسبت به این واقعه بود. این خلاصهای از آنچه بود که در روز گذشته در فضای رسانهای کشور درباره حمله موشکی اخیر به سوریه وجود داشت. مدت اندکی قبل نیز شاهد حمله موشکی دیگری از سوی این رژیم به یک پایگاه نظامی بودیم که بنا بر اعلام رسمی در آن حمله تعدادی از نظامیان کشورمان نیز جان خود را از دست دادند. مقامات جمهوری اسلامی در واکنش به آن حمله اعلام کرده بودند که واکنش متقابل قطعی است، اما زمان و چگونگی آن در آینده مشخص خواهد شد.
با کنار هم قرار دادن قطعات پازل سوریه میتوان به این نتیجه رسید که وضعیت این کشور بر خلاف آنچه پس از اعلام «پایان گروهتروریستی داعش» تبلیغ میشد آنقدرها هم رو به بهبود نیست و امکان برخورد نظامی قدرتهای درگیر در این بحران رو به افزایش است. آنچه عیان است اینکه رژیم اسرائیل و به طور کلی کشورهای غربی نسبت به حضور نظامی ایران در این کشور نگران هستند. مسئولان اسرائیل به دلیل مرز نزدیک کشور سوریه با اسرائیل معتقدند که حضور نظامیان ایران و حزب الله لبنان در سوریه به معنای دست باز ایران در برخورد با آنان خواهد بود و از طرف دیگر ایران نیز با «دولت مشروع» نامیدن دولت بشار اسد معتقد است که با اجازه این مسئولان رسمی سوری در این کشور حضور دارد و این موضوع به هیچ طرف دیگری ارتباطی نخواهد داشت.
این وضعیت کار را به جایی رسانده است که جامعه جهانی نسبت به احتمال وقوع برخورد نظامی در منطقه اعلام نگرانی کرده و نسبت به افزایش بحرانهای منطقهای هشدارهایی دادند. واقعیت آن است که اسرائیل به دلیل نگرانی هایی که شرح مختصری از آن گفته آمد در تلاش است تا ایران را وارد یک درگیری نظامی نیابتی در سوریه کند تا مقامات جمهوری اسلامی به سمت تغییر همه سیاستهای خود در منطقه بروند.
بر اساس آنچه از تحرکات این رژیم برداشت میشود الگوی مدنظر اسرائیل آن است که ایران را در موقعیت «ضرورت انتقام» قرار دهد. به این معنا که آنان در تلاش هستند تا با هدف قرار دادن بیشتر از قبل نظامیان ایرانی حاضر در سوریه مقامات کشورمان را به این نتیجه برسانند که دیگر راهی جز مقابله مستقیم با این رژیم وجود ندارد. مقابله مستقیم ایران و اسرائیل چه به شکل جنگ تمام عیار دو طرف و چه به صورت نیابتی در سوریه به طور مشخص به ضرر هر دو سوی این جنگ و از آن مهمتر و حتمیتر باعث شعله ورتر شدن آتش در خاورمیانه خواهد بود.
حال در چنین شرایطی باید چه کرد؟
به نظر میآید باید کمی به عقبتر بازگردیم و فضایی که وضعیت را به این جا رسانده است بررسی کنیم. به واقع چه موضوعی سبب آن شده است که اسرائیل به فضای لازم برای قرار دادن کشورمان در وضعیت انفعالی «ضرورت انتقام» دست یابد؟ به نظر میرسد مشکل از آن روزی آغاز شد که بخشی از ساختار قدرت دو مقوله دیپلماسی و نظامی گری را در مقابل هم ارزیابی کرد و در موضوعات منطقهای در عمل یک بال پرواز نظام سیاسی مستقر چیده شد. هنگامی که به بحرانهای منطقهای و نوع حضور و نقش ایران در آن مینگریم شاهد آن هستیم که کشورمان در اغلب موارد آن چنان که باید و شاید به موضوع دیپلماسی توجهی نشان نداده و دیپلماتها نقش چندانی در مدیریت این صحنه پیچیده نداشته اند. شاید لازم است برای تغییر شرایط سخت و پیچیده موجود یک بار دیگر بال دیپلماسی به حرکت در بیاید تا با به هماهنگی رسیدن با بال نظامی ایران فضا را از شرایط بغرنج امروز به فضایی بر اساس منافع ملی تغییر دهد. نباید از خاطر برد که هیچ برندهای با یک بال پرواز نمیکند و به مقصد نمیرسد!