داریوش احمدیان
دلار 4200 تومانی؛ شوخی که همان شبی که اسحاق جهانگیری در مقام سخنگوی این تصمیم در برابر دوربینهای تلویزیون قرار گرفت بسیاری از تحلیلگران اقتصادی و آنان که اصطلاحا کار و زندگیشان در کف بازار است با لبخندی تلخ از کنار آن گذر کردند. تقریبا همه میدانستند که «دلار جهانگیری» حکم همان «یافت مینشود» مولانا را دارد و کسی آن را نخواهد یافت.
مقامات دولتی مدعیاند برای واردات و صادرات و فعالیتهای اقتصادی بهاندازه کافی ارز ذخیره شده داریم میتوانیم به هر کس که بخواهد در این حوزهها فعالیت کند با فراغ بال دلار4200 تومانی را تقدیم کنیم. پای درد دل فعالان اقتصادی که مینشینی اما قصه متفاوت میشود. ظاهرا مردم در دنیایی زندگی میکنند و دولت در دنیایی دیگر!
آنچه در این هفتههای اخیر که دلار رکوردشکنی خود را آغاز کرده است در تحلیل و علت یابی از این وضعیت شنیدهایم بیشتر حول سه محور بود. گروهی که معتقد به دست بیگانگان بودهاند و معتقدند کار، کار دشمن است، گروهی دیگر که نقش رقبای داخلی دولت مستقر را پررنگ میدانند و میگویند آنان با توجه به منابع مالی و قدرتی که در اختیار دارند وضعیت بازار ارز را به هم میریزند تا منافع سیاسی و اقتصادی به دست آوَرَند و گروه سوم که از اشکالات ساختار اقتصادی ایران سخن میگویند و بر این اعتقادند که آنچه بر بازار ارز میرود بیشتر از هر علتی به دلیل اقتصاد بیمار ایران است و تفاوتی ندارد که کدام دولت و کدام برنامه اقتصادی در قدرت و در حال اجرا باشد؛ این اقتصاد بیمار هر دولتی را زمین گیر خواهد کرد.
شاید بتوان با نگاهی اثرات هر سه مسئله ذکر شده درباره دلایل وضعیت آشفته بازار ارز را در وضعیت اسفباری که شاهدش هستیم مشاهده کرد اما به نظر میآید با نگاهی کلانتر میتوان دلیل دیگر و مهمتری را برای این وضعیت یافت؛ اثر سیاست خارجی. واقعیت آن است که الگوی اجرا شده نظام سیاسی مستقر در حوزه سیاست خارجی در اغلب موارد مبتنی بر دوری جستن از ساختارهای بین المللی و قواعد جامعه جهانی بوده است. در بسیاری از موضوعات قدرتهای جهانی به سمتی رفتهاند و ما در انزوای خویش سوی دیگر میدان را انتخاب کرده ایم، در اغلب موارد به جای پذیرش قواعد اقتصادی و سیاسی حاکم بر روابط بین الملل مسیر مخالف آن را انتخاب کرده و به تنهایی به سمت هدفی نامشخص حرکت کردهایم.
به طور طبیعی این میزان از کناره گیری از جامعه جهانی و ستیز ماجراجویانه با ساختارهای بین المللی از سوی طرف مقابل بی پاسخ نخواهد ماند. محاصره اقتصادی و تحریمها که حتی با وجود برجام هم بخش بزرگی از آنها به دلایل دیگری در عمل پابرجا مانده است حاصل سیاست خارجی است که سال هاست دولتها به اجبار یا اختیار در حال اجرای آن هستند. قطعا میباید نسبت به توطئه بیگانگان هوشیار بود، دست سودجویان داخلی را از بازار ارز کوتاه کرد و برای درمان ساختار معیوب اقتصادی ایران آستین همت بالا زد اما واقعیت آن است که همه اینها حتی تلاش برای اصلاح ساختاری اقتصاد ملی نیز تا آن هنگام که به تغییری واقعی در مدل سیاست خارجی کشورمان نینجامد حتی اگر اجرایی شوند هم در نقش مُسکّن عمل خواهند کرد و نه بیشتر.
الآن ایرانه که قواعد بین المللی رو قبول نداره یا آمریکا که خیلی شیک داره یه معاهدهی هفت جانبه رو نقض میکنه؟ (359512)