به روز شده در ۱۴۰۳/۰۹/۰۲ - ۱۷:۵۸
 
۱
تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۲/۱۹ ساعت ۱۳:۲۴
کد مطلب : ۱۴۹۸۱۲

وضعیت نارضایتی‌ها در جامعه

وضعیت نارضایتی‌ها در جامعه
رضا صادقیان
دکتر تقی آزاد ارمکی در جدیدترین مصاحبه خود درباره وضعیت پیش‌روی جامعه ایران گفته‌اند: جامعه در آینده نزدیک وارد فضاهای جدید اعتراضی خواهد شد و بهانه جدید اعتراضی پیدا خواهد کرد، اصول‌گرایی و اصلاح‌طلبی در ایران یک پدیده ماندگار تاریخی است، جمعیت کثیری از جامعه از اصول‌گرایی و اصلاح‌طلبی منفک می‌شوند. به باور گوینده، «جمعیت کثیری» از جریان اصولگرایی و اصلاح‌طلبی به دلیل «بهانه جدید اعتراضی» منفک خواهند شد، البته و با وجودی که ایشان به «پدیده ماندگار تاریخی» این دو طیف سیاسی اشاره کرده ولی معتقد به منفک شدن هستند. به بیانی دیگر، وضعیت آینده به گونه‌ای خواهد بود که مطالبات شهروندان به دلیل دور افتادن طیف‌های سیاسی و پاسخ نگرفتن اقدام به اعتراض خواهند کرد. در اینجا و از نگاه آزاد ارمکی اصولگرایی و اصلاح‌طلبی به عنوان دو جریان ریشه‌دار توانایی همراه ساختن شهروندان و پاسخ دادن به مطالبات آنان را از دست داده‌اند-می‌دهند!

کلیت سخن را می‌توان به عنوان یک پیش‌بینی نسبتا منفی پیرامون جامعه ایران نگریست، جامعه‌ای که دو جریان سیاسی ریشه‌دار امکان راهبری آنان را ندارد و عملا اهرم تاثیرگذاری در رویدادهای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی را از کف داده است، نگاهی که با توجه به واکنش‌های اعتراضی شهروندان در دی‌ماه سال گذشته شکل گرفته و باور دارد جایگاه دو جریان سیاسی کشور از جایگاه خوشایندی در سپهر عمومی برخوردار نیست، از طرفی دیگر معتقد است دامنه اینگونه حرکت‌ها در ماه‌ها و سال‌های پیش‌رو به دلیل افول جایگاه اجتماعی طیف‌های سیاسی گسترده‌تر از قبل خواهد شد.

 شاید طرح چنین نگاهی به عنوان به صدا درآوردن زنگ خطر برای عقلای جریان اصولگرا و اصلاح‌طلب تا حدودی مفید فایده و زمینه بازخوانی سیاست‌ها در بخش‌هایی از دو طیف سیاسی را فراهم آورد، ولی اتکای صرف به یک رویداد اجتماعی هانند اتفاق‌های دیماه ساه گذشته و نتیجه‌گیری افول جایگاه طیف‌های سیاسی منطبق بر واقعیت‌ نیست.
می‌توان با توجه به شواهدی که این استاد دانشگاه از جامعه ارایه می‌دهد، نسبت به آینده چندان خوشبین نبود و توانایی و جایگاه طیف‌های سیاسی را نامطلوب ارزیابی کرد، اما چنین تحلیلی صرفا به واکنش‌های اعتراضی جامعه به حوادث دیماه دقت دارد و به مسائلی دیگر در جامعه کمتر توجه می‌کند (حتی به عنوان استاد جامعه‌شناس و علوم سیاسی) ؛ رویدادی تلخ که به باور برخی ناظران حکایت از کاهش نفوذ سخن سیاسیون در میان شهروندان دارد.

اما شواهدی دیگر نیز در میان است که در مقایسه با اتفاقات دیماه سال 96 از اعتبار بیشتری برخوردار است؛ میزان مشارکت شهروندان در انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته، رای دادن مردم به لیست‌های ارایه شده توسط جریان اصلاح‌طلب، جدل‌های شکل گرفته بعد از «بازگشت از رای به روحانی» در شبکه‌های اجتماعی را می‌توان به عنوان بازخوردها و واکنش‌های مثبت در میان شهروندان معرفی کرد. مردمی که با وجودی پاسخ نگرفتن از مطالبات مطرح شده و خصوصا انتخابات سال گذشته، هنوز نسبت به رای و آرای کاندیدای خویش حساسیت نشان می‌دهند و به آسانی از رای خویش بازنمی‌گردند.

تذکرها و اشارات آزاد ارمکی را می‌توان شنید و نسبت به آن حساسیت به خرج داد، ولی به نظر نمی‌رسد تا مادامی که جریان سوم و یا طیف سیاسی دیگری (نام و نشانی در این مورد خاص چندان مهم نیست، راه سوم، تحول‌گرایان، نو اصولگرایی و اصلاح‌طلبان غیرحاکمیتی و. . .) که توانایی به دست گرفتن قدرت اجرایی را داشته باشد و در قبال کسب قدرت نیز به شهروندان پاسخگو باشند و داستان پرغصه دولت نهم و دهم اتفاق نیفتد، سخن گفتن از افول جایگاه اجتماعی طیف‌های سیاسی گره‌گشا نخواهد بود. شاید طرح مسئله در جای خود مهم باشد، ولی مسئله‌ای که پاسخ مناسبی برای آن یافت نشده و صرفا با حدس و گمان درباره آن سخن گفته می‌شود، بیش از آنکه راهی به سوی آینده‌ای آرامتر و حکمرانی کم‌ حاشیه‌تر بگشاید، به ابهام‌های ذهنی مخاطبان و حتی اهل قدرت می‌افزاید.