داریوش احمدیان
محمود احمدینژاد، رییسجمهوری سابق برای چندمین بار از وزارت کشور دولت اعتدال خواست تا مجوز تجمعی اعتراضی را به او بدهند و این بار هم مسئولان وزارت کشور بر خلاف نص صریح قانون اساسی از این کار سر باز زدند. به واقع مشخص نیست که علتترس و نگرانی مسئولان از پاسخ مثبت به احمدینژاد چیست؟ مگر قرار است چه اتفاق عجیب و غریبی رخ دهد که امکان برگزاری یک تجمع را به فردی که هشت سال در جایگاه ریاست جمهوری بوده است را نمیدهند؟ ریشه اینترس را باید در کجا جستجو کرد؟
درباره این پرسشها میتوان از زوایای گوناگونی به بررسی پرداخت. شاید یکی از مهمترین دلایل این بی تحملی از سوی مسئولان دولتی آن است که آنها بر خلاف شعارهای زیبایی که از پشتتریبونها میگویند اصولا باوری به مقوله آزادی نداشته و نسبت به مخالفان و معترضان خود بی تحمل هستند. با نگاهی به ادبیات به کار رفته از سوی رییس دولت و بر خی دیگر از اعضای شناختهشده کابینه میتوان به این نتیجه رسید که کوچکترین سخنی که خارج از تملقات و توجیهگریهای مرسوم باشد آنان را برآشفته میکند.
تفاوتی ندارد که این اعتراض و سخن انتقادی از سوی مردم در دی ماه ۹۶ مطرح شود یا از سوی رییسجمهور سابق و یا حتی از طرف چهرههایی از جریان سیاسی اصلاحطلب که در انتخابات تمام قد از این دولت حمایت کرده است. در هر حالت دولتیها از اعتراض و انتقاد عصبانی شده و شعارهای زیبای نقدپذیری که مطرح میکنند را به دست فراموشی میسپارند. در کنار این مسئله پرسشی که در این باره میتوان از جریان اصلاحطلب پرسید آن است که چرا این جریان سیاسی هیچ تمایلی به اعلام درخواست مجوز برای برگزاری تجمعات اعتراضی نداشته است؟
آیا در شش سال اخیر هیچ مسئلهای وجود نداشته است که اعتراض این جریان را به همراه داشته باشد آیا همه اقدامات دولت مورد تایید بوده و هیچ انتقاد و اعتراضی به دولت مستقر وارد نیست که نیاز به برگزاری تجمعی در اعتراض به موضوعی احساس شود؟! به نظر میرسد که بزرگان جریان اصلاحطلبی هم از موضوعی واهمه دارند و آن عدم همراهی مردم با آنان است. اصلاحطلبان با خطای استراتژیکی که در حمایت بی کم و کاست از روحانی از خود نشان دادند دیگر جایگاه گذشته را در جامعه نداشته و در نتیجه اگر چنان فراخوانی هم برای تجمعی اعتراضی بدهند و آن فراخوان با موافقت دولت هم روبرو شود بسیار بعید است که جامعه به آن روی خوش نشان دهد.
اگر با چنین رویکردی به موضوع بنگریم آنگاه میتوان گفت که احمدینژاد چند گام از اصلاحطلبان پیش افتاده است. او از یک سو خود را در قامت منتقد دولت و حتی اپوزیسیون کلیت ساختار سیاسی نشانده است و با هر کج رفتاری که به نظر خودش وجود دارد با زبانی صریح و همه فهم مواجه میشود و از طرف دیگر به دنبال آن است تا همصدا با اعتراضات موجود در جامعه این مطالبات را به گوش تصمیمگیران برساند. درخواستهای او برای برگزاری تجمع اعتراضی نیز از همین جنس است. اما از سوی دیگر اصلاحطلبان نه تنها هیچ گونه همصدایی با جامعه ندارند بلکه جایگاه خود را در حد توجیهگر اقدامات قوه مجریه تقلیل دادهاند!