گروه اقتصادی: رییسجمهور در نطق دفاعیهاش از چهار وزیر پیشنهادی اظهار داشت آنها که میگویند اقتصاد ایران به سمت پدیده اَبَرتورم در حرکت است یا دروغ میگویند و یا اقتصاد ایران را نمیفهمند.
روحانی در بخش دیگری از صحبتهای خود نیز با طرح ادعایی عجیب گفت ایران در بخشهایی مانند آموزش، بهداست، سوخت، حملونقل و. . . جز کشورهای ارزان قیمت در جهان است. اگر بخواهیم آنچه روحانی روز گذشته در مجلس گفت را در عبارتی خیلی کوتاه توصیف کنیم از عبارتی جز «نمک پاشیدن بر روی زخم» نمیتوان استفاده کرد. آقای رییسجمهور در شرایط سخت و حساس امروز به جای آنکه مرهمی بر زخمها و دردهای مردم باشد بر زخم آنان نمک میپاشد و با اظهاراتی دور از واقعیت و منطق مردم را از لحاظ روانی نیز به شدت عصبی میکند. ظاهرا باید آن مجری تلویزیون علاوه بر وزیر بهداشت خطاب به دیگر مسئولان هم بگوید «اگر حرف زدن بلد نیستند حداقل حرف نزدن که بلدند!»
نکته جالب توجه آن بود که تقریبا همزمان با اظهارات رییسجمهور در کتمان واقعیتی به نام اَبَرتورم و ادعاهایی مانند آنکه «تورم را کاهش خواهیم داد» بانک مرکزی همین دولت در گزارشی از نرخ تورم حدود ۱۶ درصدی در ماه مهر خبر داد. قاعدتا تورم ۱۶ درصدی هم برای توصیف واقعیات بازار، شاخص قابل قبولی نیست اما اگر همین میزان تورم اعلامی دولت را هم بپذیریم میتوان به این نتیجه رسید که این شاخص مهم اقتصادی که اثر مستقیمی بر زندگی و معیشت روزمره مردم دارد با شیب تندی رو به افزایش است که در کمتر از سه ماه از حدود ۹ درصد به ۱۶ درصد افزایش پیدا کرده و تقریبا دو برابر شده است.
اتهامزنی روحانی به اقتصاددانان منتقد دولت که دلسوزانه نسبت به وقوع پدیده اَبَرتورم هشدار میدهند و متوهم و دروغگو خواندن آنان هیچ کمکی به بهبود شرایط اقتصادی نمیکند و تنها سبب آن میشود که نقدناپذیری دولت اعتدال بیشتر از قبل در نظر همگان جلوهگر شود. واقعیت آن است که علم اقتصاد از جهاتی سادهتر از آن است که بتوان واقعیات مربوط به آن را پشت لفاظیها و «امید درمانی» پنهان کرد. اقتصاد خطابه نیست و نمیتوان با به هم بافتن واژگان زیبا آن را درمان کرد. اقتصاد، اقتصاد است و درمان بیماری اقتصادی نیز جز از راه گردن نهادن به فرمولهای امتحان پس داده این «علم» به سرانجامی نمیرسد. تصور تیم اقتصادی دولت آن است که که میتوان با عددسازی و ارائه آمارهایی ناقص فضا را تغییر دهند و به عبارتی از تغییر فضای روانی به حلوفصل مشکلات اقتصادی راه یابند.
آنچه در واقعیت رخ میدهد اما دقیقا خلاف این مسیر است و پروژه «امید درمانی» با ادعاهایی همچون ارزانی آموزش و بهداشت در ایران نه تنها کمکی به حل مشکلات اقتصادی مردم نخواهد کرد بلکه سبب افزایش بیشتر از قبل شکاف میان «ملت – دولت» میشود. چه بخواهیم، چه نه مسئولان کشور علاقهمند هستند تا به جامعه این پیام را بدهند که در «شرایط جنگی» قرار داریم. اگر به واقع چنین اعتقادی وجود دارد میباید به جای هجمه وارد آوردن به منتقدان دست نیاز به سوی آنان دراز کرد و پذیرش بحرانهای واقعی در جامعه ایرانی در حوزههای گوناگون از جمله اقتصاد را جایگزین کتمان واقعیات کرد.