گروه سیاسی: اظهارات اخیر سعید حجاریان، یکی از تئوریسینهای اصلی جریان اصلاحطلبی درباره تردید نسبت به راه اصلاحطلبان در حمایت از حسن روحانی نشانگر آن است که اندک اندک به افرادی که روزی حمایت از روحانی را تنها گزینه روی میز تصور میکردند و تمام اعتبار یک جریان سیاسی را بر روی چهرهای که کارنامهاش حضور در جریان رقیب است سرمایهگذاری کردند افزوده میشود.
واقعیت آن است که بسیاری از مردم در متن جامعه بدون هیچ ادعایی در دانش سیاسی از انتخابات۹۶ به تدریج راه خود را از روحانی و دولت او جدا کردهاند و پس از دی ماه ۹۶ از جریان اصلاحطلب هم دیگر خداحافظی کردهاند تا مسیری تازه را برگزینند اما ظاهرا چهرههای سیاسی که مدعی دانش و فضل هستند دچار دیر فهمی بوده و هنوز که هنوز است تمایلی به پذیرش واقعی اشتباه خود در انتخابات اخیر ندارند.
با نگاهی به آنچه حجاریان میگوید میتوان به این نتیجه رسید که ظاهرا این چهره سیاسی نزدیک به راس تصمیمگیری در جریان اصلاحات هم همچون دیگر تصمیمگیران مطرح این جریان دچار نوعی تعارف با حسن روحانی و حلقه اعتدالی اطراف او است. این تعارف را میتوان از دو جنبه مورد بررسی قرار داد؛ نخست آنکه آنان تصور میکنند عبور از روحانی به معنای خداحافظی از قدرت خواهد بود. توضیح بیشتر آنکه گروهی از اصلاحطلبان که منفعت خویش را در چسبندگی به قدرت ارزیابی میکنند تصور میکنند همین حضور نیمبند و کمرنگ در دولت روحانی بهتر از آن است که این جریان سیاسی هیچ حضوری در ارکان قدرت نداشته باشد و همین دلیل سبب آن میشود که با زبان و ادبیاتی صریح و عمومی به انتقاد و اعتراض از وضعیت آشفته حاصل از عملکرد و بی کفایتی دولت روحانی نپرداخته و همچنان به دو پهلوگویی و تعارف نسبت به دولت مشغول باشند اما نکته دومی نیز در اینتردید و تعارف وجود دارد و آن اینکه معنای نقد صریح روحانی اعتراف به اشتباه از سوی بزرگان جریان اصلاحطلبی در حمایت از او هم است.
به این معنا که کسر قابل توجهی از آنان که در انتخابات۹۲ در میان کاندیداهای موجود ، روحانی را «انتخاب بد مقابل انتخاب بدتر» میدانستند و همینطور در انتخابات۹۶ نام او را «تَکرار» کردند تنها یک دلیل برای چنین انتخابی داشتند و آن هم توصیه رییس جمهور اسبق و چهرههای شناخته شده اصلاحطلب برای انجام این امر بود. حالا اگر افرادی نظیر خاتمی، حجاریان، تاجزاده و دیگر اصلاحطلبان که نقشی کلیدی در انتخاب روحانی از سوی مردم داشتند بخواهند وارد نقد جدی و صریح دولت شوند به شکل همزمان در حال اعتراف به اشتباه خود هم خواهند بود و کدام سیاستمدار ایرانی اهل عذرخواهی و اعتراف به اشتباه است؟ ! واقعیت آن است که در سیاست به سبک ایرانی تمامی اشتباه و خطا از سوی جریان مقابل و منتقدان است و جریان خودی فاقد هر نوع اشتباهی است و هیچ نیازی هم به عذرخواهی ندارد!
این روحیه سبب آن میشود که اصلاحطلبان تمایلی به عذرخواهی از خطای خود در دورههای اخیر انتخابات چه در انتخابات مجلس و چه در دو انتخابات ریاست جمهوری نداشته باشند و به جای عذرخواهی و نقد صریح دولت به توجیهگری عملکرد فاجعهبار دولت روحانی در حوزههای مختلف از اقتصاد و سیاست تا فرهنگ و مسائل اجتماعی مشغول باشند. به نظر میآید برای یافتن ریشه اصلی ایجاد شکاف میان مردم و اصلاحطلبان و عبور جامعه از این جریان سیاسی پس از دو دهه از فعالیت با این نام باید به همین نکته و نوع ارتباط اصلاحطلبان با دولت توجه نشان داد. هنگامی که مردم شاهد آن هستند که مدعیان اصلاحات در برابر ضعف دولت مورد حمایتشان مهر سکوت بر لب زدهاند و به جای همراهی با صدای اعتراضی مردم سکوت و توجیه راترجیح میدهند طبیعی است که راه خود را از آنها جدا کرده و نسبت به مفهومی به نام «اصلاحات» ناامید شوند و راهی دیگر را برگزینند.