✍️داوود حشمتی
برخلاف بسیاری که بهدنبال بیرون کشیدن بازی برد و باخت از درون مناظره تاجزاده و زاکانی بودند، من معتقدم نفس تداوم این گفتوگو اهمیت دارد. از همان ابتدا (یک ماه پیش) معتقد بودم باید از شکلگیری این گفتوگو حمایت کنیم. نه به این خاطر که در آن بتوان حرف زد، به این دلیل که اساسا بتوان دوسویه حرف زد.
حجم توئیتها و گزارشهایی که در مورد این مناظره منتشر شد، اهمیت آن را نشان داد. متاسفانه برخلاف رسانههای اصلاحطلب، خبرگزاری فارس به دنبال «قرمز و آبی» و دو قطبی کردن همین مناظره بود و با حاشیهنگاریای که از مذاکره کرد آقای زاکانی را با دست خالی (بدون داشتن مدارک و مستندات) برنده اعلام کرد. این درحالی بود که فراموش کرده بودند عصر انحصار رسانهای با وجود شبکههای اجتماعی به پایان رسیده و تنها آنها نیستند که میتوانند راوی یک اتفاق باشند.
کمااینکه دیدم تصویر منتشرشده از میز جلوی زاکانی نشان میداد که او برای دریافت مشاورههای بیشتر و آنلاین، از تبلت استفاده میکرد. با این حال آنچه اهمیت دارد، نفس تداوم این گفتوگوها با هدف از میان برداشتن شکافهای بیشتر است. معتقدم مهمترین دستاورد گفتوگوی اول این بود که در آن نمایان شد اولین فتنهای که از آن یاد میکردند، رنگ و بوی واقعی ندارد. دستکم زاکانی را میتوان چندین قدم جلوتر از رسایی به حساب آورد. از این جهت که رسایی در مناظره با تاجزاده که ۹ سال پیش در دانشگاه خواجهنصیر تهران برگزار شد، مدعی بود که طرحریزی برای فتنه در قایقی در سدکرج انجام شده است.
در آن مناظره وقتی نوبت به تاجزاده رسید به مجری گفت: سه دقیقه از وقت من به آقای رسایی بدهید تا مستندات همین جلسه روی سدکرج و قایق را توضیح دهد. اما رسایی پاسخی نداشت. زاکانی از این بابت از رسایی جلوتر بود. او مشاهداتش را به اضافه تحلیلهای شخصی بیان میکرد. از خطاهای نیروهای انتظامی هم میگفت. اما هرگز ادعایی مانند آنچه رسایی طرح کرده بود به میان نیاورد. در واقع این مناظره نشان داد آنچه به عنوان «فتنه طرحریزی شده ۷۸» یا همان «اولین فتنه ده ساله» مطرح میشود، وقتی پای مناظره و بیان اسناد به میان بیاید، بهرهای از واقعیت ندارد. چرا که او در هیچ کجای مناظره حتی ادعایی مانند رسایی نداشت که فرضا این فتنه از مدتها قبل طرحریزی شده است.
اتهام مسئولان دولت اصلاحات در مواجهه با کوی دانشگاه از نگاه زاکانی این بود که آنها قصد داشتند با گرفتن چلهها و تداوم تحصن اجازه ندهند ماجرا خاموش شود. او حتی معتقد بود که استعفای معین را هم باید در همین چارچوب ارزیابی کرد. این نگاه زاکانی را میتوان تحلیلی مبتنی بر دادهها و دریافتهای شخصی ارزیابی کرد. آنچه باید مورد توجه قرار بگیرد دقیقا این است که نه فقط در مورد «برنامهریزی شده بودن ۱۸ تیر ۷۸» هیچ سندی ارائه نشد، بلکه هیچ ادعایی هم مانند ادعای حمید رسایی هم در نگاه او وجود نداشت. از همین رو اگر به متن این مناظره دقت کنیم، میبینیم که زاکانی با وجود تکرار مکرر درخواست تاجزاده هیچ ادعایی را مطرح نمیکند.
اهمیت این موضوع این نیست که با توسل به آن میتوان برد و باخت و برنده و بازنده آن را تعیین کرد. بلکه از این بابت مهم است که ادعای برنامهریزی شده بودن وقایع ۷۸ رنگ میبازد. مگر آنکه سایر اصولگرایان از فردا دلیلی و سندی مبنی بر برنامهریزی شده بودن آن ارائه کنند. در آن صورت نیز ابتدا زاکانی (به عنوان فردی که به گفته خود در آن روزها کف خیابان بوده) زیر سئوال میرود که چطور چنین دلایلی را ندیده یا مطرح نکرده است. در مجموع باید گفت از تداوم این گفتوگوها در همه مسائل باید استقبال کرد و فارغ از نگاه فوتبالی «قرمزته-آبیته» به آن نگاه کرد. این میان تکلیف رسانههای اصولگرا روشن است. اصلاحطلبان میباید با نشر بیشتر محتوای مسائل مطرح شده در این مناظرهها به آگاهی بیشتر جامعه کمک کنند.