رضا صادقیان
انتقاد و نفی سیاستها و حتی کارنامه عملی دولت اول و دوم روحانی شاهبیت حرفهای اکثر کسانی بوده و هست که احتمالا با شخص رییس دولت مشکل دارند و نه دولت به عنوان یک ساختار سیاسی و حقوقی. طی چند روز گذشته شماری از فعالان سیاسی اصولگرا برای مرتبهای دیگر بازگشت تحریمها، بد عهدی دولت آمریکا، همکاری نکردن کامل اتحادیه اروپا در برجام و حتی امضای آن را به اسم «توهین به عزت مردم ایران» مطرح کرده و میکنند.
گویی برای این افراد اثبات شده که امضای برجام توسط شخص روحانی و یا ظریف انجام شده و خروج آمریکا از برجام به وسیله ارتباط تلفنی چند نفر از داخل کشور و راهنمایی شماری از مخالفان نظام اتفاق افتاده است! در صورتی که تجربه سیاسی و حضور آنان در ساختار قدرت چیزی دیگر را نشان میدهد، با این حال و به بهانه همین واکنشها تلاش میکنند کلیت سیاستهای حاکمیت-دولت را نفی کنند، احتمالا بخشی از برنامه رسیدن به کرسی ریاست جمهوری در سال 1400 از رهگذر چنین حرفهایی به دست خواهد آمد.
نیاز به تکرار ندارد، اما موضوعاتی از قبیل تصمیم به پایان جنگ تحمیلی، پذیریش قطعنامه 598، گفتگو با کشورهای اروپایی و همکاریهای چند جانبه، همکاری با کشورهای آسیایی، آغاز و تکمیل پروژههای مربوط به تاسیسات هستهای، شروع گفتگوهای هستهای و پذیریش برجام تنها از مسیر اجماع اهل قدرت و به معنای دیگر حاکمیت انجام شدنی است. دولتها، تفاوتی نمیکند کدامین گرایش سیاسی اهرم هدایت دولت را در دست داشته باشد. دولتها با تمام کارشناسان خارجی و داخلی آنان صرفا نقش مجری سیاستهای کلان را برعهده دارند، خودشان به صورت مستقیم نه توانسته و نه میتوانند در حوزه سیاست خارجی سخن و تعهدی را به امضا برسانند که کلیت ساختار سیاسی کشور را تحت تاثیر قرار میدهد، آنان در بهترین حالت مجری سیاستهای حاکمیت هستند.
حال در چنین شرایطی عدهای به بهانه انتقاد و تخریب دولت معنا و جایگاه حاکمیت را نفی کرده و به جای آن دولت و شخصیتهای آن را مینشانند، سادهترین راه را برای زیر سوال بردن سیاستهای کلان که حمله به دولت است را انتخاب میکنند. در واقع به دلیل آنکه نمیتوانند وضعیت رسیدن به برجام و امضای آن را به مخاطبان و شهروندان توضیح بدهند موضوع اصلی را در حد توان کوچک و لاغر میکنند و در نهایت با حمله به دولت تمام کاستیها، کمبودها، ایرادها و مشکلات بوجود آمده طی ماههای اخیر و با بازگشت تحریمهای ظالمانه را به دولت حوالت میدهند.
اینکه دولت در ایران با توجه به ساختار فربه و دست و پاگیر آن نقش زیادی در اقتصاد، فرهنگ، جامعه و حتی سیاست داشته و دارد تردیدی نیست. اما همین دولت با تمام بزرگ بودنش نه توانسته و نه میتواند جایگاه خودش را به اندازه نقش تاثیرگذار حاکمیت به بازیگران قدرت بقبولاند. آنچه در حوزه انتقاد از برجام و مقصر دانستن دولت در بازگشت تحریمها از زبان منتقدان شنیده میَشود فروکاست و تقریبا نادیده انگاشتن ساختار حقوقی و حقیقی قدرت حاکمیت است، گویی منتقدان توان روبهرو شدن با سیاستهای حاکمیت را ندارند و به جای آن یقه دولت را میگیرند!