داوود حشمتی
احتمالا اگر تیم رصدکننده اخبار و وقایع کارش را درستی انجام داده باشد، تاکنون رئیسجمهور هم از ماجرای تصویر فروش ضایعات گوشت و استخوان گوسفند در قالب بستهبندیهایی که کیلویی ۱۲ هزار تومان در ارومیه فروخته میشود آگاه شدهاند. من اگر جای رحمانی فضلی بودم، که سه ماه است ریاست ستاد «تبلیغات اقتصادی» و ریاست «کارگروه عملیات روانی» را برعهده دارد، دستکم تکانی به خودم میدادم ببینیم ماجرای این تک عکس چیست که به همین راحتی تمام کشور را در نوردیده است. من اگر جای وزیر کشور در ریاست کارگروه عملیات روانی بودم، حتما همین امروز استعفا میدادم تا نامم همچنان با این ننگ آلوده نشود که سه ماه است در این سمت منصوب شدهام اما از دیوار صدا در آمده ولی از من صدایی برنخواسته است.
یک دسته معتقدند بر سر انتشار این عکس مخالفان دولت (اصولگرایان رادیکال) و مخالفان نظام (براندازان) در آستانه ۴۰ سالگی به یک نقطه اشتراک رسیدند و از آن در حال استفاده هستند. برای من اما استفاده یا سوءاستفاده آنها ذرهای اهمیت ندارد. به عنوان کسی که به این دولت رای دادم، لازم است به حسن روحانی یادآوری کنم که ما ۴ ساعت در صف ایستادیم که کشور به این نقطه نرسد. ما حتی خواستههای اقتصادی هم نداشتیم. مطالبات ما در حوزه سیاست و آزادی بود که به حمدالله هیچ کدامشان هم برطرف نشد. با این حال طبعا و قطعا از رایی که دادم پشیمان نیستم. چرا که به خوبی آگاهم اگر با بودن حسن روحانی در این شرایط هستیم، با بودن رقیبش طبعا آتش «های و هوی» میان تهران و واشنگتن آنقدر بالا میگرفت که ما حتی جرات نداشتیم امروز نسبت به گران شدن مرغ و گوشت هم حرف بزنیم. حتی همین امروز هم حرف زدن در آستانه ۴۰ سالگی انقلاب از این امور توسط جریانی «امنیتی رسانهای» با برچسبهای «سیاهنمایی» مورد هجمه و حمله قرار دارد. با این حال من اگر جای رئیسجمهور بودم، شب و روز را بهم میدوختم تا مشکل زندگی با «ضایعات» را برطرف کنم. مهم نیست که آن عکس درست باشد یا نه. اما واقعیتی است که در متن جامعه وجود دارد. این کشور شرایط جنگ را به خود دیده که در آن نخستوزیری با تیم خود توانسته بود حتی قیمت سیگار را هم ثابت نگهدارد، چه برسد به مایحتاج عمومی.
قطعا ما امروز در شرایط سال ۹۱ قرار نداریم. این را هم دولت باید اعتراف کند هم ما. به این معنا که خروج آمریکا از برجام منجر به تحریم بانک مرکزی ما نشده است. لذا دسترسی کشور به منابع مالیاش همچنان برقرار است. اما میپذیریم که قرار نیست مانند آن سالها دست در کیسه صندوق توسعه کنیم و بعد از جاروکردن آن، دولت را به دیگران تحویل دهیم. ابزار مالی اروپا نیز درحال برقراری است. فارغ از سروصدای تندروها که میخواهند همچنان اعلام کنند، «راهحل مشکلات نه در تعامل با جهان، بلکه در تقابل است» ما میفهمیم که این کانال میتواند تا چهاندازه مهم باشد. اما زبانمان هم برای بیان استدلالهایمان «لال» شده است. چرا که به تعبیر حضرت امیر در نهجالبلاغه «فقر و پریشانى آدم زیرک را از بیان حجّت و دلیل خود گنگ و لال گرداند».
پیشتر هم نوشتم و هنوز هم بر این باورم که اتفاقا حسن روحانی اگر به دنبال مذاکره مجدد با آمریکاست، آن را در فشار اقتصادی به تودههای مردم جستجو نمیکند. چون به خوبی میداند این بار در قبال بالا رفتن فشارهای اقتصادی اجازه «نرمش قهرمانانه» صادر نخواهد شد. اگر قرار باشد در این کشور بار دیگر از این نرمشها صورت بگیرد، اتفاقا در شرایطی انجام میشود که اوضاع اقتصادی به سامان باشد. این را حسن روحانی بهتر از همه ما میداند. لذا من اگر جای حسن روحانی بودم، شب و روز را به هم میدوختم تا دستکم اگر نمیتوانم رونق اقتصادی آنچنانی برقرار کنم، مایحتاج عمومی مردم مانند گوشت، مرغ، تخممرغ، نان و شیر را به نرخی حتی پایینتر از وضعیت قبل بازگردانم. فراموش نکنیم مردم ممکن است با «ضایعات گوشت» زندگی کنند اما آهشان از شرم و خجالت فرزندانشان دودمان همه را به باد خواهد داد.