رضا صادقیان
سیل روزهای اخیر در خوزستان حاشیههای فراوانی را به همراه داشته است. اعتماد نکردن مردم به سازمانها و مسئولان دولتی برای تخلیه نکردن خانههایشان، بالا آمدن فاضلاب شهری به دلیل آنکه بخش زیادی از فاضلاب شهر اهواز در رودخانه کارون ریخته میشود، نامشخص بودن بخشی از وضعیت تالاب هورالعظیم که براساس تصاویر منتشر شده جولانگاه دکلهای نفتی و تاسیسات شرکت نفت است و همچنان زیر آب نرفته و... این نوشته قصد آن ندارد که فعالیتهای صورت گرفته طی روزهای اخیر را که در جای جای میهنمان توسط امداد رسانان انجام شده را نادیده گرفته و یا به خردهگیری در امدادرسانی و یا سلفی گرفتن شماری از مدیران با سیل بپردازد، بلکه سخن اصلی در «فرصت»ی بود که از کف مدیران رفت و هزینههای زیادی را به مردم و بودجه دولت وارد کرد.
براساس آرشیو خبرگزاریها و خصوصا خبرگزاری «ایسنا» پیشبینی سیل خوزستان از نخستین روزهای بهمنماه سال 97 مشخص و از سوی شماری از سازمانهای مرتبط نیز اعلام شده بود. احتمالا این خبرها به هر دلیل و در مقایسه با سایر خبرها در حاشیه قرار گرفتند. مدیرکل بحران استان خوزستان در همان روزها گفته بود که احتمال سیلی خطرناکتر و پرهزینهتر از سال 95 در پیش است. در همان روزها و با افزایش دبی سد دز و کرخه به نیروهای نظامی فرمان آمادهباش داده شد و نیروهای ارتش و سپاه در بخشهای از شهرستان شوش برای کمک به مردم مستقر شدند، همچنین گزارشهای سازمان هواشناسی استان خوزستان نشان میدهد که «بارشهای شدید» را در همان بازه زمانی پیشبینی کرده بودند. در بهمنماه و به دلیل بارش بارانهای پیوسته و شدید شماری از روستاهای تابع شهرستان هویزه نیز زیر آب رفت، روستاهای نزدیک رودخانه شهر شوش هم به چنین وضعیتی گرفتار آمدند. اما این خطر به سادگی از کنار ما رد شد، خطری که گمان برده شد امکان بازگشت آن حداقل طی روزهای آینده وجود ندارد، البته گزارشهای هواشناسی چنین خوشخیالی را رد میکند.
با پیگیری همین خبرها متوجه میشویم در بهمنماه سال 97 نیز شماری از سیلبندهای استان خوزستان شکسته شدند که با کمک سازمانهای مربوطه مورد ترمیم قرار گرفتند. تقریبا به مدت 60 روز از زمان جای شدن سیل نخست که در بهمنماه سال گذشته به وقوع پیوست تا روزهای اول سال جدید فرصت در دست مسئولان استان بود. دقیقا همان زمانی که همه نگاهها به تورم و نوسان قیمت طلا و ارز و سایر برنامهها خیره شده بود زمان برای بازسازی و استحکام سیلبندها در استان خوزستان وجود داشت، ولی اتفاقی رخ نداد. گویی همه با هم منتظر ماندن تا بارش دیگری از راه برسد و پیامکهای دلهرهآور هشدار از سوی مدیریت بحران استان ارسال و در نهایت کلمه راهگشا «غافلگیر» شدیم به زبان مدیران جاری و مورد استفادههای مکرر قرار بگیرد.
گویی آنچه در خوزستان رخ داد جدای از بارشهای شدید و سیلآسا به مدیریت کلان و هماهنگی میان سایر نهادها باز میگردد. از فرصت دوماهه به سادگی نمیتوان چشم بست، سیل بهمنماه با گذشته 2 روز به پایان رسید و وضعیت زندگی مردم به حالت عادی خود بازگشت، ولی این فرصت از سوی مسئولان غنیمت دانسته نشد و همه کارهای بر زمین مانده را رها کردند تا شاهد آن باشیم در اولین روزهای سال جدید شهردار و سایر مسئولان استانی همجون ناجیان بلامنازع در صحنه حاضر شوند و کارهای بر زمین مانده طی دو ماه کاری را انجام دهند. دوندگی و نخوابیدن مسولان به سیاستهای خودشان بازمیگردد، امکان این بود که این بیخوابی و حتی نخوابیدن را با تقسیم کارها طی 60 روز کاری انجام گیرد و این روزها شاهد مسئولانی با چشمهای متورم و قرمز در هنگام مصاحبه نباشیم! افسوس و هزار افسوس که چنین زمان گرانبهایی در پیچ و خم نامهنگاریهای پر تعداد سازمانها به یکدیگر و جلسات فرسایشی از کف رفت. خوزستان و شهروندان آن تاوان سخت و پرهزینه بیتوجهی مسئولان به فرصت 60 روزه را میدهند.