گروه سیاسی: در هفتههای اخیر و همزمان با گشوده شدن فصل تازهای در تنشهای چهل ساله میان جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده آمریکا شاهد آن هستیم که کشورهای بسیاری در کنار سازمانهای بینالمللی همچون سازمان ملل متحد و همینطور نهادهای مدنی در حال تلاش برای کاهش این تنشها و جلوگیری از بحرانی بسیار بزرگ با آثاری مخرب و غیرقابل پیشبینی برای منطقه و جهان هستند.
به تازگی سخنگوی شورایعالی امنیت ملی از افزایش سفرهای محرمانه و غیرمحرمانه مقاماتی از کشورهای مختلف جهان به نمایندگی از دولت دونالد ترامپ به ایران خبر داده است، دولت عادل عبدالمهدی در عراق نیز خبر تشکیل گروه میانجیگری میان جمهوری اسلامی و ایالات متحده را رسانهای کرده، در خبری دیگر سفر ناگهانی یوسف بن علوی، وزیر امور خارجه عمان به تهران را شاهد بودیم که با توجه به همیشه میانجی بودن پادشاهی عمان این سفر را نیز میبایست ذیل همان سفرهای میانجیگرانهای تقسیمبندی کرد که سخنگوی شورایعالی امنیت ملی از افزایش آن در روزهای اخیر خبر داده است.
با در کنار هم قرار دادن این قطعات پازل میتوان دریافت که جامعه جهانی به شدت نگران افزایش تنشها بوده و از ظرفیتهای خود برای کنترل دو طرف این درگیری استفاده میکند. وضعیت دو سوی تنش نیز جالب توجه است. مقامات ارشد هر دو کشور در مواضع اعلامی، کشور خود را مخالف برخورد سخت دانسته اما بر آمادگی کامل جهت واکنش متقابل نیز تاکید دارند. اما این سخن مشترک با تفاوتی همراه است و آن اینکه دولت آمریکا از آمادگی برای مذاکره میگوید و دولت ایران پیششرط آغاز مذاکره را تغییر شرایط و بازگشت ایالات متحده به برجام اعلام کرده است. حال در چنین شرایط پیچیده و سختی پرسش قابل طرح آن است که آیا با وجود مخالفت جامعه جهانی و دو سوی این درگیری با افزایش تنشها هیچ طرفی به دنبال افزودن بر آتش تنش نیست و میتوان همه طرفها را مخالف وقوع جنگ یا هر نوع برخورد سخت محدود یا گسترده دیگری عنوان کرد؟ پاسخ این پرسش منفی است و منعتجویان از تنش را نمیتوان از نظر دور داشت. در ادامه به بررسی گروهها و دولتهایی میپردازیم که به احتمال فراوان نفع خود را در بحرانی شدن وضعیت منطقه از طریق افزایش تنشها در روابط ایران و آمریکا میدانند:
۱. روسیه: دولت روسیه با وجود آن که خود را در ظاهر حامی ایران و برجام و همچنین مخالف فشارهای آمریکا نشان میدهد اما در عمل با وجود آن که میتواند با اقداماتی نه چندان پیچیده از تنشها بکاهد بر آتش آن میدمد. روسها به خوبی از این نکته آگاه هستند که عادیسازی جایگاه جمهوری اسلامی ایران در جامعه جهانی به معنای کاهش منفعتی است که آنان در دوران تحریم و انزوای ایران نصیبشان خواهد شد.
۲. رژیم اسرائیل: واقعیت آن است که همانقدر که دونالد ترامپ به دلایل مختلف از جمله تجربه آمریکا در جنگ افغانستان و عراق نسبت به وقوع برخوردی سخت بی تمایل است بنیامین نتانیاهو خود را برای آتشبازی گسترده در منطقه آماده میکند. دولت فعلی در رژیم اسرائیل که به زودی تشکیل خواهد شد به دلایلی همچون ائتلافی بودن، درگیر مسائل داخلی خواهد بود که تغییرات بزرگی در خارج میتواند آن مشکلات را پوشش دهد. از طرف دیگر وقوع هر اتفاق ناگواری در منطقه میتواند توجیه کافی را به این رژیم برای افزایش درگیری با نیروهایی که علیه اسرائیل فعالیت میکنند فراهم آورد.
۳. کشورهای منطقه: کشورهای بسیاری در منطقه خاورمیانه، از عربستان و امارات که روابطی تنشآلود با ایران را تجربه میکنند تا ترکیه و عراق که به ظاهر با جمهوری اسلامی همراهی دارند با وجود تاکید ظاهری بر جلوگیری از افزایش تنشها از این اتفاق منفعتهایی خواهند برد. واقعیت آن است که در کنار رقابتهای تظامی و سیاسی کشورهای خاورمیانه ما با رقابتی بزرگتر نیز مواجه هستیم که آن رقابت اقتصادی میان این کشورها است. ادامه پیدا کردن اعمال تحریمها علیه ایران و وضعیت بغرنج اقتصادی کنونی و تشدید تنشهای میان ایران و آمریکا هدیهای بی نظیر به کشورهای منطقه است تا در حوزه اقتصادی با سرعتی بیشتر از قبل از اقتصاد ایران سبقت بگیرند.
۴. منفعتجویانی در ایران و آمریکا: با نگاهی به ساختارهای تصمیمگیری در دو سوی تنش شاهد آن هستیم که افراد و گروههایی در داخل این دو کشور هم حضور دارند که نفع خود را در بالا گرفتن تنشها میدانند. به نظر میآید که کنترل این وجه از وجوه چندگانه تنشهای طولانیمدت میان جمهوری اسلامی و ایالات متحده موضوعی است که بیشتر از هر مسئلهای میباید مورد توجه جدی تصمیمگیران ایران و آمریکا قرار بگیرد.