گروه سیاسی: مدتی است شاهد تحرک بیشتر از قبل دستگاه دیپلماسی در ارتباط با مسائل منطقه هستیم، سفرهای وزیر امور خارجه و معاون سیاسی او به برخی کشورهای عربی و همسایه ایران و همچنین پیام معتدلانه رییسجمهور روحانی به نشست سران کشورهای اسلامی در مکه از جمله مثالهایی برای این تغییر تدریجی رویکرد از نگاه مبتنی بر دوری گزیدن سیاسی که نمونه روشن آن را در بحران سوریه و جنگ یمن شاهد بودیم به دیپلماسی فعال منطقهای است.
یکی از مواردی که در همین روزها و در این ارتباط مورد توجه رسانههای منطقهای و بینالمللی قرار گرفته است پیشنهاد جواد ظریف به کشورهای منطقه برای امضای پیمان عدم تعرض است. این پیشنهاد در نگاه نخست، پیشنهادی قابل توجه است که میتواند زمینه همکاریهای بلند مدت و جدی سیاسی و امنیتی را میان ایران و کشورهای منطقه فراهم سازد اما همین پیشنهاد مهم به دلایل گوناگونی غیرقابل اجرا نیز است. شاید بتوان علت جدی گرفته نشدن این پیشنهاد وزیر امور خارجه ایران را از سوی کشورهای هدف این پیشنهاد نیز در همین دلایل جستوجو کرد.
۱ـ اشکالات ساختاری داخلی
واقعیت آن است که در سالهای اخیر بخش بسیار بزرگ و مهمی از تحرکات منطقهای ایران در خارج از ساختار وزارت خارجه سامان پیدا کرده است و این مسئلهای است که علاوه بر سیاسیون و مسئولان در داخل کشور بدیهی است که مورد توجه تصمیمگیران سایر کشورها از جمله کشورهای منطقه نیز قرار گرفته باشد. عدم توجه به تاکیدهای چند باره علنی و غیرعلنی وزیر امور خارجه مبنی بر حفظ جایگاه دستگاه دیپلماسی کشور در مناسبات بینالمللی کار را به جایی رسانده است که حتی برخی طرفها زبان به تمسخر گشوده و افراد دیگری را وزیر واقعی امور خارجه جمهوری اسلامی میدانند. طبیعی است که در چنین شرایطی پیشنهادهای مطرح شده از سوی فردی که ظاهرا رییس دستگاه دیپلماسی است مورد توجه دیگر کشورها به خصوص کشورهای منطقه قرار نگیرد.
۲ـ گفتار تا رفتار
یکی از مهمترین اشکالاتی که تصمیمگیران کشور خطاب به دولت ایالات متحده، پادشاهی عربستان و برخی دولتهای اروپایی مطرح میکنند آن است که میان اظهارات علنی آنان با رفتارهایی که از خود بروز میدهند فاصله و شکافی عمیق وجود دارد. اگر با عینک برخی کشورهای منطقه به اقدامات ایران بنگریم نیز آنها هم همین سخن را نسبت به کشور ما میگویند و معتقدند اقدامات عملی ایران در منطقه خاورمیانه با چنین پیشنهادهایی در تعارض است. این که چنین ادعایی از سوی کشورهای دیگر تا چه حد مبتنی بر واقعیتها باشد در اینجا محل بحث نیست، بلکه سخن از آن است که برای جدی گرفته شدن پیشنهادهایی از جنس امضای پیمان عدم تعرض ضرورت دارد ابتدا این سوءتفاهمهای فراگیر میان دو طرف از میان برود.
۳ـ جای خالی مذاکره
بدیهی است که برای رفع سوءتفاهمهایی که در مورد قبل گفته آمد مسیری جز مذاکره متصور نیست. نمیتوان از یک سو عزمی از طرفهای مختلف بحران خاومیانه برای آغاز مذاکرات منطقهای نباشد و از طرف دیگر این انتظار را داشت تا سوءبرداشتها و تنشها رفع شود. مسیر جدی گرفته شدن پیشنهادهایی مانند آنچه وزیر خارجه ایران اخیرا گفته آن است که ابتدا میز مذاکرهای برپا شود تا نتیجه مذاکره، اجرایی شدن چنین پیشنهادهایی باشد نه پیششرط آن!