گروه سیاسی: كانال تلگرامی امتداد وابسته به حزب اتحاد ملت در یادداشتی كه نشان دهنده اختلاف نظر در باره شركت یا عدم شركت در انتخابات آینده است، نوشت: عباس عبدی در مصاحبه با روزنامه شرق به موضوع انتخابات و موضع اصلاح طلبان در آن پرداخته و میگوید: «اگر امروز قرار باشد با شرایط کنونی و سنت گذشته انتخابات باشد، معتقدم به معنای گذشته انتخابات شکل نمیگیرد و بعید میدانم مردم بهطور جدی پای صندوقهای رأی بیایند و بعید میدانم اصلاحطلبان بتوانند لیستی در این زمینه ارائه کنند.»
به اعتقاد او «اصلاحطلبان چندین مشکل جدی خواهند داشت و مهمترینش همینجاست که نمیتوانند مردم را برای شرکت در انتخابات قانع کنند.» او تاکید میکند که با «فرض ادامه وضع موجود اصلاحطلبان قادر به شرکت در انتخابات نخواهند بود مگر اینکه اتفاقی در عرصه سیاست رخ دهد.» در گزارههایی که آقای عبدی مطرح کرده یک نکته مهم وجود دارد که نباید از نظر دور کرد. آنهم قید «امروز و سنت گذشته انتخابات است». هر دوی این قیود به هیچ عنوان ثبات ندارند مولفههایی نیستند که بتوان بدون توجه به تزلزل آنها اوضاع را تحلیل کرد. به عنوان مثال توجه کنید که فضای موجود بعد از تنها دو خبر در مورد انتخابات تا چه اندازه متفاوت شده است؟
1- فراخوان قالیباف برای بستن لیست انتخاباتی. 2- شایعه حضور چهرههای چون یامینپور و رائفی پور و جبرائیلی در انتخابات.
این کاملا درست است که اگر امروز (یعنی اولین جمعه تیرماه ۹۸) انتخابات برگزار شود، مشارکت حداقلی خواهد بود. اما این مساله بسته به شرایط تا زمان انتخابات مجلس کاملا متفاوت خواهد بود. خصوصا تجربه در ایران نشان داد که یخ انتخابات عموما در هفتههای پایانی آب می شود و در مورد آن میتوان پیش بینی درست داشت.
با این حال از دو سو باید به طرح مساله انتخابات نگاه کرد: اول: طرح این مساله نباید به گونهای باشد که منجر به ناامیدی بیشتر مردم شود. هیچ کس را به زور نمی توان پای صندوق رای برد. رای سلبی هم با شرایطی که در انتخابات ۹۴ و ۹۶ اصلاح طلبان تجربه کردند، قطعا امروز کاربرد ندارد. امروز مردم از خود می پرسند اگر به جای ۳۰ نفر لیست امید ۲۰ نفر یا حتی ده نفر بودند اما در عین حال، کسانی مانند رسایی و کوچک زاده هم در مجلس بودند، این مجلس نشاط بیشتری نداشت؟ لذا استراتژی رای سلبی با این معنا که «هر کسی میخواهد باشد فقط آنها نباشند» نه مردم را راضی میکند و نه حتی فعالان سیاسی اصلاح طلب را. از همین رو مشارکت «برنامه محور» میتواند در دستور کار قرار گیرد. مشارکتی که حول محور یک برنامه روشن و مشخص تدوین شده، بتواند حتی ماهها قبل از انتخابات به عنوان مبنایی برای مشارکت مشروط مورد حمایت مردم قرار گیرد.
دوم: باید مراقب بود فضایی مانند انتخابات شورای شهر دوم ایجاد نشود. شورای شهر دوم، به تعبیر سیدمصطفی تاجزاده آزادترین انتخابات بود که در آن خود تاجزاده به عنوان سرلیست اصلاح طلبان شکست خورد و در نهایت منجر به روی کار آمدن طبقهای جدید و ناشناختهای شد که با عنوان آبادگران توانستند فتح سنگر به سنگر را از شهرداری تهران آغاز کنند.
آنچه موجب نگرانی است این است که در سایه بیبرنامگی و خصوصا بیعملی ناشی از ترس جریان اصلاحات، انتخابات مجلس تبدیل به سرآغاز فروریختن دومینوی نهادهای انتخابی شود. حتی با وجود همه دلزدگیها نباید نسبت به انتخابات بیتفاوت بود. نباید از ترس مرگ خودکشی کرد و حتی ماهها پیش از انتخابات دستها را به نشانه تسلیم بالا برد.
این درست است که وضع اصلاح طلبان در انتخابات مجلس مناسب نیست، اما جریان رقیب هم چیزی برای جلب رضایت مردم ندارد. این مساله وقتی نگران کننده خواهد بود که بدانیم در صورت دستیابی حداکثری به کرسیهای مجلس وضع دولت هم می تواند روبه وخامت برود. همین امروز هم فشار و سایه سنگین را برای کنار گذاشتن وزرایی مانند زنگنه و ظریف حس میکنیم. آنها امیدوارند بتوانند در مجلس آینده (و قبل از انتخابات ریاستجمهوری ترامپ) کار را در تابستان ۹۹ برای دولت روحانی تمام کنند. آیا صدای پای این سناریوی وحشتناک را نمیشنویم؟ متاسفانه جریانی در درون دولت بدون توجه به این سناریوی دهشتناک مشغول ریختن آب به آسیاب بدخواهان خود است که لزوم هوشیاری بیشتر را طلب میکند.