رضا صادقیان
مصاحبه محمود احمدینژاد با رادیو اروپای آزاد و رادیو فردا، بخشی از کنشهای غیر قابل پیشبینی رییس دولت سابق و نزدیکان وی طی سالهای اخیر است اما مهمتر از گفتگو با شبکه اطلاعرسانی برون مرزی که موضعگیری آن در قبال سیاست جمهوری اسلامی ایران مشخص است، موضعگیری کاربران شبکههای اجتماعی در داخل کشور است.
اول: شماری از فعالان شبکههای اجتماعی که سابق بر این مدافع کارنامه رییس دولت نهم و دهم بودند، این کنش را از منظری که وی با استفاده از یک تریبون خارجی در حال انتقال پیام به مردم ایران است را نکوهش کردند. آنان باور دارند بیان حق از یک تریبون وابسته به بودجه کشوری که موضع دشمنی با مردم ایران دارد، قابل توجیه نیست، هر چند در این گفتگو صرفا بیان کننده سخن صحیح و قابل دفاع باشیم. از همینرو کلیت چنین رفتاری را نفی کردهاند.
دوم: برخی از کاربران شبکههای اجتماعی که مواضع آنان در سالهای گذشته در قبال دولت نهم و خصوصا دولت دهم مشخص بود، احمدینژاد را به دلیل بیان حرفهای همیشگی، سوال را با سوال پاسخ دادن، سخن گفتن از موضوعاتی همانند حصر که با کارنامه عملی دولت وی همخوانی ندارد و تکرار برخی از حرفهای کلی درباره رابطه با کشورهای خارجی نفی کردند. گویی مخالفان و طرفداران سابق وی از منظرهای متفاوت کنش وی را نپسندیدند و هر فردی از نگاه خود عمل و حرفهای وی را رد کرده است. آنچه در موضعگیری مخالفان سابق و امروز وی هویداست، نفی کامل سیاستهای هشت سال دولت و مواضع وی به عنوان رییس جمهور است.
سوم: آنچه در این میان مهم به نظر میرسد دقت به مواضع رییس دولت نهم و دهم است. احمدینژاد در اوج نداشتن رسانه و انجام ندادن گفتگو میتواند صدای خود را به گوش سایرین برساند. آن هنگام که شهردار تهران بود برای بیان سخنان خود و اتکا داشتن به وضعیت عمرانی شهر، به یکباره علیه رییس دولت وقت موضعگیری میکرد و او را به نشناختن شهر تهران و افزایش میزان بارندگی و نامساعد بودن سیستم دفع فاضلاب متهم میساخت. همین موضعگیری برای به میدان آمدن طرفداران دولت وقت و بروز واکنشهای بعدی کفایت میکرد. حمایت وی از مشایی و بقایی، حضور وی در شهری ری به نشانه اعتراض، انتقاد از ریاست دستگاه قضا، پخش فیلم مذاکره باقر لاریجانی و قاضی مرتضوری در جلسه علنی مجلس شورای اسلامی، مصاحبه با سایر رسانهها و نوشتن نامه به ولیعهد عربستان سعودی بخش دیگری از کنشهای سیاسی وی است. رفتاری که در چارچوبهای تحلیلی و قابل پیشبینی قرار نمیگیرد. خصوصا مقایسه رفتار وی با سایر رییس دولتهای تاریخ جمهوری اسلامی نشانههای روشن تفاوت را به همراه دارد. از همینرو مصاحبه وی با رادیو فردا و احتمالا با شبکههای خارجی در ماههای آینده نمیتواند تعجبآور باشد. به قول یکی از فعالان رسانهای اصولگرا: احمدینژادیها استاد فیل هوا کردن بمب خبری هستند.
چهارم: فارغ از مخالفت و موافقت با انجام مصاحبه و بیان سخنانی نسبتا غیر شفاف با رادیو فردا میتوان به مسئلهای دیگر که همان «در قدرت» بودن وی است اشاره داشت. چه آن زمان که احمدینژاد به عنوان رییس دولت نهم و دهم از جایگاه حقوقی بهره میبرد و چه در زمان حال که وی عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام و با عنوان «رییس جمهور سابق جمهوری اسلامی ایران» در رسانهها شناخته میشود، وی را میتوان شخصیت سیاسی نامید که همچنان در قدرت است. با این تفاوت که او همزمان میتواند در قدرت باشد، درباره قدرت سخن بگوید، بخشهای از الزامات آن را رعایت کند و گاهی علیه قسمتهایی از همین ساختار حقوقی متکی به قدرت قانونی سخن بگوید. آنچه احمدینژاد را در چارچوب شخصیتهای سیاسی معمول قرار نمیدهد، مواضع وی درباره موضوعاتی است که به صورت مستقیم با قدرت سر و کار دارد. به عبارتی و با توجه به مصاحبه اخیر وی؛ آن هنگام که احمدینژاد مجری برنامه رادیو فردا را به نداشتن اطلاع کافی از شرایط ایران مینوازد، از کارنامه دولت خویش دفاع میکند و از داشتن «برنامه مدون»، «اصول» و «اندیشه» در دولتهایش میگوید، سوال مجری را با سوال پاسخ و به عبارتهای کلی و ارجاعات نامشخص ارجاع میدهد (به صورت مشخص پاسخ دادن به سوال نخست که درباره نامه به ولیعهد عربستان روشن نیست چه کسانی در حال بررسی و پاسخ دادن به وی هستند)، دقیقا از جایگاه یک فرد حاضر در قدرت مواضع خود را اعلام میکند. اما در هنگامه سخن گفتن درباره حصر، دفاع از عدالت، فیلترینگ و فیلتر شکن، روابط جدید امارات و بحرین با اسراییل و انتخابات آمریکا گویی با فردی روبرو هستیم که محدودیتهای یک فرد قدرتمدار را برای لحظهای رها و پاسخها را با تحلیل ارایه میکند. اینکه کدام یک از وجوه وی، حاضر شدن در قامت شخصیتی که در قدرت بودن را به بیرون ماندن از قدرت ترجیح بدهد، در آینده نمایانتر خواهد شد.
پنجم: درباره مصاحبه رییس دولت نهم و دهم با رسانه خارجی میتوان به جایگاه حقوقی و تاریخی وی اشاره کرد. از منظری میزان مخالفت ما با دیروز و امروز کنشهای سیاسی احمدینژاد در جای خود مهم ولی خللی در تاریخ هشت سال ریاست وی ایجاد نخواهد کرد. به عبارتی روشنتر، او هشت سال رییس جمهور اسلامی ایران بوده، همانند بسیاری از نهادها در برخی نقاط کارنامه قابل دفاع و غیر قابل دفاع دارد، هشت سال دولت وی قسمتی از تاریخ 42 ساله نظام جمهوری اسلامی را شکل میدهد و نام او قسمتی از تاریخ معاصر را مکتوب خواهد کرد. بنابراین میزان مخالفت، نفی، رد و نقد ما در جایگاهی که او از آن برخوردار بوده و مواضع وی که گاه برآمده از قدرت و برخی مواقع بیرون از آن معنا مییابد، تفاوت بنیادینی در تاریخ سیاسی معاصر دولتهای جمهوری اسلامی ایجاد نخواهد کرد. به نظر میرسد بهترین عمل در قبال رفتارهای احمدینژاد نگریستن به کنشهای او است، نگاهی که این امکان را به فرد ناظر میدهد تا رفتارهای او را در طول تاریخ سیاستورزی رییس دولت نهم و دهم به فهم درآورد.