گروه سیاسی
چند روزیست که رسانهها پر شدهاند از خبرهایی درباره انتخابات آمریکا و تاثیر آن بر ایران، در همین روزهایی که برخی هوس 1400 کردهاند و آمدن بایدن را به احتمال انتخاب چهرههای نزدیک به خود گره زدهاند آمار روزانه جانباختگان و مبتلایان کرونا به شکل بیسابقهای رو به فزونی گرفته است. آنچه بر اساس آمارهای رسمی شاهد هستیم نزدیک شدن تعداد جانباختگان روزانه کرونا به پانصد نفر و عبور تعداد بیماران شناساییشده در هر روز از دههزار نفر است. روزی قریب به پانصد انسان جان خود را از دست میدهند و اندکی توجه به این آمارها کافیست تا متوجه شویم که با چه وضعیتی وحشتناکی روبرو هستیم. با وجود آنکه خبرهای خوشی از موفقیتآمیز بودن آزمایشهای واکسن کرونا در شرق و غرب عالَم شنیده میشود اما همه میدانند که تا دست پیدا کردن همگانی به واکسن زمانی طولانی باقیست و نمیتوان امید چندانی به بهبود شرایط از طریق واکسن کرونا تا ماههای آینده داشت. مسئولان وزارت بهداشت نیز ظاهرا راهی جز التماس و خواهش ندارند و در تازهترین ابتکار خود پیامکی به نام وزیر بهداشت به مردم ارسال شده است تا بلکه استفاده از ماسک، شستوشوی دستها و فاصله گرفتن از یکدیگر جدی گرفته شود. اما چه شد که به این نقطه رسیدیم و برای عبور از آن چه میتوان کرد؟
برای پاسخ به این پرسش میباید کمی به عقبتر بازگردیم و دورانی که رئیسجمهور در جایگاه رئیس ستاد ملی مقابله با کرونا در مقاطع زمانی گوناگونی اعلام کرد دوگانههایی مثل فعالیتهای اقتصادی و کرونا، مراسم مذهبی و کرونا، کنکور و کرونا، بازگشایی مدارس و کرونا و... طراحی دشمن است و نباید کشور را تعطیل کرد را به یاد آوریم. دورانی که حتی موضوع مسدودسازی مسیرهای منتهی به شهرهای سیاحتی و زیارتی نیز به مذاق تصمیمگیران ستاد ملی مقابله با کرونا خوش نمیآمد و با وجود درخواستهای مکرّر مسئولان بهداشت و درمان دستوری برای این امر صادر نمیشد. واقعیت این است که آنچه امروز از پر پر شدن بیماران کرونا و کادر درمان در حال تماشای آن هستیم حاصل و نتیجهی بدیهی چنان تصمیمگیریهایی در آن روزهاست. بدیهی بود که بیتوجهی به اصول مقابله با این ویروس که مهمترین آن قطع زنجیره انتقال ویروس کرونا است نتیجهای جز آنچه امروز بر سرمان آمده نخواهد داشت.
اما حالا چه میتوان کرد و آیا راهی برای نجات از این وضعیت وجود دارد؟
پیش از پاسخ به این سوال باید یادآور شد که نمیتوان انتظار معجزهای را داشت که با آن به یکباره شاهد پایان گرفتن شیوع کرونا باشیم و حتی اگر دقیقترین راهحلها را هم انتخاب کنیم آثار مثبت آن دو تا پنج هفته پس از آغاز اجرای آن تصمیمات نمایان خواهد شد. بنابراین در صورتی که تصمیمگیران ستاد ملی مقابله با کرونا مسیر نادرستی که انتخاب کردهاند را تغییر دهند هم حدود یکماه تا اثرگذاری آن بر آمارهای فعلی زمان نیاز است. به نظر میآید گام نخست پذیرش این نکته است که راهبرد ستاد ملی مقابله با کرونا مبنی بر غیرواقعی دانست دوگانههایی نظیر «نان و جان» باید تغییر کند. تا زمانی که رئیسجمهور و دیگر تصمیمگیران تصور کنند که راهحلهایی مانند قرنطینه، تعطیلی و کاهش محسوس زمان فعالیتها در مشاغل مختلف، نقشه دشمن است نمیتوان امیدی به بهبود شرایط داشت. پس از تغییر راهبرد ضروری است تا تمامی ارکان تصمیمگیری کشور، با هر سطحی از اختیار و قدرت در این مورد خاص کاملا تحت نظر وزارت بهداشت، بهعنوان نهاد تخصصی در این موضوع عمل کرده و با کوچکترین تخطی از دستورات اعلامشده، توسط هر شخص حقیقی یا حقوقی که باشد، برخورد جدی صورت بگیرد و گام سوم نیز پذیرش این نکته کلیدی است که بیتوجهی به معیشت اقشار ضعیف جامعه و دیگر اقشاری که به سبب شیوع کرونا با مشکلات اقتصادی جدی دست به گریبان هستند میتواند بر اجرای هر نوع توصیه بهداشتی از سوی شهروندان نیز اثر منفی بگذارد، در نتیجه ضروری است تا دولت در کنار اجرای محدودیتهایی کرونایی کمکهای لازم مالی را نیز به این گروه از جامعه ارائه کند.