رضا صادقیان
آمارها برای نشان دادن وضعیت عددی و محاسباتی جمع افعال به کار میروند، برای اینکه بهتر متوجه شویم چه کارهایی کردیم، کجا ایستادهایم و قرار است به کجا برویم. به عنوان مثال؛ آمارهای بانک مرکزی درباره تورم نشان دهنده سیاستهای اقتصادی دولت و اجرایی کردن آنها است، اما آمار کرونا بازتاب چالش روز افزون برای سلامت شهروندان و احساس غم فزاینده است.
طی چند روز گذشته و براساس اطلاعرسانی وزارت بهداشت و برخی از دانشگاههای علوم پزشکی در استانها، متوجه میشویم که شرایط امروز شیوع کرونا در کشور بسیار بحرانی است. آمار مبتلایان، فوتیها و بستری شدگان نیز حکایت از همین وضعیت نامطلوب را نشان میدهد. توصیه پزشکان و کادر درمان نیز بر این همه صحه میگذارد؛ با کنار هم قرار دادن همین آمارها و تذکرها متوجه میشویم در جایی ایستاده و قرار گرفتهایم که خطر هر لحظه به ما نزدیک و نزدیکتر میشود. براساس نظرات متخصصان راه برون رفت از وضعیت واکسیناسیون شهروندان است. امروز نیز قاضیزاده هاشمی، نماینده مردم مشهد و عضو ستاد ملی کرونا گفته است: قطع زنجیره کرونا نیازمند ۱۴۰ میلیون دُز واکسن است.
اما آمار کرونا دقیقا چه چیزی را به مخاطبان گوشزد میکند. اینکه تا زمان تزریق واکسن ماسک بزنیم و فاصلهگذاری اجتماعی را تا حد ممکن رعایت کنیم، اینکه در یک روز بیش از پانصد نفر از شهروندان ایرانی دیگر در میان ما نیستند، اینکه بسیاری از خانوادهها با شیوع ویروس کرونا عزادار شدهاند، پدر، مادر، فرزند، برادر و خواهر خودشان را از دست دادهاند، اینکه فاصله مرگ به ما نزدیک است و...
آمار کرونا اطلاع میدهد و به مخاطب ضربه میزند. عدد بیجان را به سر انسان فرود میآورد، درد را برای مرتبه و مرتبهای دیگر به یاد آدمی میآورد و خطر از دست دادن سلامت را گوش زد میکند. وقتی درباره آمار کرونا حرف میزنیم از انسانها سخن میگویم، از شهروندان، مردم عادی، کارمندان، دانشجویان، اساتید، کادر درمان و کودکان و افرادی که مبتلا شدهاند و یا جانشان را از دست دادهاند. عددهای آمار کرونا انسان است، جان آدمی و زندگی اوست و همینها در هنگام شنیدن آمار کرونا باعث میشود که سایرین نیز واکنش نشان دهند و با بازماندگان همین اعداد همدردی نشان بدهند.