گروه فرهنگي: مرحوم دكتر علي شريعتي يك جمله ماندگار در نظريهپردازيهاي عقيدتي خود دارد: «براي كوبيدن يك حقيقت به آن خوب حمله كن و از آن بد دفاع كن» در واقع براي بي اعتبار كردن و تضعيف كردن يك نظر، عقيده يا فكر، لزوما نياز به حمله به آن نداريد، ميتوان از آن به بدترين صورت ممكن دفاع كرد!
«اصل پانزدهم قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران: زبان و خط رسمی و مشترک مردم ایران فارسی است. اسناد و مکاتبات و متون رسمی و کتب درسی باید با این زبان وخط باشد ولی استفاده از زبان های محلی و قومی در مطبوعات ورسانههای گروهی و تدریس ادبیات آنها در مدارس، در کنار زبان فارسی آزاد است.»
در حاليكه در قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران، صراحتا بر آزادي آموزش به زبان مادري، تاكيد شده و دولت يازدهم پس از چند دهه كه از بيتوجهي به اين اصل به زمين مانده، عنايت و توجه نموده و اخيرا آقاي يونسي (مشاور رييسجمهور در امور اقليتهاي مذهبي و اقوام) به صراحت از عزم دولت براي «اجراي اين اصل مغفول مانده قانون اساسي» خبر داده است، برخي اعضاي فرهنگستان زبان و ادب فارسی با مخالفت در موضوع آموزش به زبان مادری به وسیله آموزش و پرورش در استانها که اخیرا از سوی دولت اعلام شده است این مسئله را تهدیدی جدی برای زبان فارسی و یک توطئه برای کمرنگ کردن این زبان عنوان کردند!!
در نشست وزیر آموزش و پرورش با رئیس و اعضای فرهنگستان زبان و ادب فارسی، محمد علی موحد عضو فرهنگستان زبان و ادب فارسی با اشاره به مباحث مطرح شده در این نشست به موضوع آموزش زبانهای محلی توسط دولت اشاره کرد و گفت: دولت باید از مداخله مستقیم در آموزش زبانهای محلی و بومی خودداری کند ما زبان معیاری داریم که زبان رسمی ما است اگر دولت بخواهد آن را فراموش کند و به حوزه زبانهای محلی وارد شود کار ما زار است!
* سئوال از آقاي موحد: به چه دليل دولت قانوني كشور بايد از اجراي يك اصل اساسي از قانوني كه به اجراي آن قسم ياده كرده، خودداري كند؟ چون با سليقه و تفكر من و شما متفاوت است؟ آيا من و شما قانون اساسي را همواره مطابق به ميل خود بايد بپسنديم؟ آموزش زبانهای محلي، كجاي كار ما را زار ميكند؟ آقايان شما ميدانيد، آمار بالا و هشداردهنده بيسوادي و كم سوادي و ديگر مشكلات اجتماعي، اقتصادي و ... عمدتا در مناطقي است كه مردم و ساكنان آن داراي زبانهاي غير از فارسي هستند. ميدانيد كمترين ورودي به دانشگاهها و مراكز علمي از همين مناطق است؟ و يا به آمار رسمي نگاهي انداختهايد تا به عينه دريابيد كه با عقب ماندگي تحصيلي، آموزشي و فرهنگي، ديگر معضلات (بيكاري، فقر، اعتياد و حتي جرائم و خشونتهاي اجتماعي) هم در مقايسه و نسبت به ديگر مناطق كشور، رشد مضاعف و ناهمگوني دارند؟ چرا بايد اينگونه باشد؟
سلیم نیساری دیگر عضو فرهنگستان زبان و ادب فارسی نیز در این نشست گفت: عدهای فکر میکنند علاقه به یک قومیت یعنی تحصیل با زبان آن قوم اما این موضوع بسیار خطرناک است ما در ایران شانس داشته ایم که یک فردوسی بزرگ توانسته پایه محکمی برای زبان فارسی ایجاد کند و ما امروز در کنار دین اسلام به داشتن چنین زبانی مفتخر شویم. در بحث آموزش زبان مادری نباید طور عمل کنیم که در ادامه دچار مشکلات متعدد شویم.
فتح الله مجتبایی دیگر عضو فرهنگستان زبان و ادب فارسی نیز در این نشست موضوع آموزش زبان مادری در کشور را امری وارداتی نامید و گفت: شک ندارم که این موضوع از خارج به ایران آمده است قبل از این در هندوستان نیز این مسئله توسط انگلستان تجربه شد و امروز هم انگلستان و کشورهای شمالی ما هستند که می خواهند این مسئله را به ایران وارد کنند! وی ادامه داد: بهترین وسیله برای عقب نگه داشتن یک ملت بی توجهی به زبان آن است اگر بخواهیم زبانهای مادری مان را به عنوان زبان علمی و آموزشی به کار ببندیم به طور حتم به گذشته برگشت خواهیم داشت و این موضوع خطرناک است و از آن بوی توطئه میآید. در پایان این نشست غلامعلی حداد عادل نیز در سخنانی تاکید کرد: مواظب باشیم که مبادا از کیسه سرمایه های ملی مان همچون زبان فارسی برای پیروزی های موقت و بی حاصل جناحی خرج کنیم.
اظهارات ادعاگونه فوق در هراسناكي از اجراي اين اصل از قانون اساسي در موارد فوق خلاصه شده است اما اين نوع موضعگيري، آيا مصداق آن جمله نيست كه «براي كوبيدن يك حقيقت به آن خوب حمله كن و از آن بد دفاع»؟ واقعا بدترين نوع دفاع از زبان فارسي نيست؟ اين آقايان چگونه، به راحتي يك اصل اساسي قانوني كشور را تهديد جدي زبان فارسي قلمداد ميكنند؟ شما اگر با قانون اساسي، مشكل داريد چرا سعي در تغيير آن نميكنيد؟ چرا بايد از زبان فارسي اينگونه، ناشيانه و از موضع مخالفت با قانون اساسي كشور، دفاع كنيد؟
چرا اينگونه متعصبانه، با اجراي يك اصل به زمين مانده قانون اساسي، مخالفت ميكنيد و بر دشمني با زبان فارسي به خاطر اين دفاع بد و ناشيانهاتان در مناطق قوميتنشين، ميافزاييد؟ نگارنده خود يك فارسم اما در شگفتم چرا اينگونه ناشيانه از اين زبان ملي، دفاع بد ميشود. در سطرهاي قبلي هم اشاره كرديم كه آمار بيسوادي، كم سوادي و ديگر مشكلات اجتماعي و ... در مناطق اقوامنشين خصوصا با زبانها و گويشهاي ديگر، در مقايسه با مناطق با زبان فارسي بسيار بيشتر و هشداردهنده است. از خود حتي يك بار پرسيدهايد پيام و تفسير اين پديده منفي چيست؟ جز عدم اجراي اصل 15 قانون اساسي؟
از كجاي اجراي اين اصل قانون اساسي به گفته و ادعاي شما «از آن بوی توطئه میآید»؟ به نظر نگارنده اتفاقا، «توطئه» در گسست كنوني فرهنگي و اجتماعي بين مناطق مختلف است كه با ناشيگيريها و برخورد سليقهاي با قوانين مصوبه كشور، كار را به جايي رساندهايد كه طبق اخبار رسمي و شواهد موجود، در ورزشگاههاي ورزشي برخي استانها، پرچمهاي كشورهاي ديگر بر افراشته ميشوند! اين بوي توطئه (آن هم ناشي از برخوردهاي تعصبي، سليقهاي و ناشيانه با اصول قانون اساسي) ميدهد يا اجراي يك اصل به زمين مانده از قانون اساسي كشور ، كه البته به مذاق شما خوش نميآيد و به اشتباه ميپنداريد براي وحدت كشور خطرناك است؟
آيا اگر كودكان روستاهاي غير فارسنشين ايران، با زبان مادري خود درس بخوانند و از آمار بيسوادي و كم سوادي ايران كاسته شود، به سود توسعه و پيشرفت همان منطقه و كل ايران نيست؟ وانگهي در چنين شرايطي حتي ميتوان زبان فارسي را نيز به عنوان يك درس جداگانه همچون زبانهاي انگليسي و عربي به آنان آموزش داد تا حتي از استحكام و غناي بيشتري در فراگيري زبان ملي برخوردار شوند. نه اينكه، با تعصب و دفاع بد از زبان ملي كشور (فارسي) نه تنها به رشد بيسوادي و كم سوادي در مناطق روستايي و قوميتي كمك و ياري برسانيم بلكه بر شكاف فرهنگي، تبعيض و ... بين اين مناطق با مناطق فارسنشين نيز مهر تاييد بزنيم. شكافي كه به تبع آن، عنادها و فاصلههاي «مركز» با «حاشيه» را به سمت و سويي خطرناك سوق خواهد داد كه اثرات آن هم اكنون در بسياري از اين مناطق قابل لمس و مشاهده است.
در خاتمه به عنوان يك شهروند فارس ايراني در دفاع از حق قانوني هموطنان غير فارس ايرانيام، از حركت و اقدام و ايده دولت آقاي روحاني براي اجرايي كردن اصل 15 قانون اساسي، تقدير نموده و همانگونه كه بسياري ديگر از حقوق شهروندي مشابه اين اصل (براي مثال اجرايي نشدن 34 ساله جرم سياسي و هيات منصفه) نيز نيازمند توجه و اجرا دارند، به اين دوستان نيز صميمانه سفارش ميكنيم: «آقايان، لطفا از زبان فارسي، بد دفاع نكنيد»
باید بپذیریم بسیاری از این زبان ها و گویش ها در معرض انقراض قرار گرفته و تنها راه زنده نگه داشتن آن ها تدریس ادبیات این زبان هاست و آن چه از این اصل قانون فهم می شود نیز همین است در صورتی که درس خواندن به زبان مادری در معنای کلی آن مراد نیست و البته به دلیل گوناگونی در چاپ کتاب و روش تدریس هم این کار غیرممکن است (201832)