حضور شی جین پینگ رئیسجمهور چین در مقر اروپایی سازمان ملل در ژنو، سوئیس در 2017
برونو ماسائیس، NR، 3 آوریل 2020
ترجمه: علیرضا طالبزاده
آن چه که آغازش فاجعهای برای چین بود در حال تبدیل شدن به فرصتی استراتژیک برای این کشور در مسیر تاریخ است. بناگاه اعتراضات در هنگ کنگ که تهدیدی جدی برای ثبات سیاسی در سرزمین اصلی محسوب میشد به یک باره رخت بربست و به چیزی غیرمحتمل و دور بدل شد. مهمتر اینکه کنترل و محدود ساختن ویروس کرونا به رقابتی جهانی دامن زد که در آن به نظر چین و حزب کمونیست خود را به صورتی خاص برای آن آماده کرده بود.
زمانی که ویروس کرونا به سرتاسر جهان گسترش یافت این نکته به روشنی عیان شد که جوامع غربی یعنی رقیبان اصلی چین توانایی سازماندهی و هماهنگی سریع شهروندان خود حول هدفی واحد را ندارند. بر خلاف چین که تا حدود زیادی همچنان یک جامعه انقلابی مانده نظامهای سیاسی غربی برای دوران عادی و نرمال تاسیس شده اند. جامعه چین یک ارتش بسیج شده و آماده است که میتواند در اندک زمانی سایر امور را متوقف کرده و همه به سوی یک مسیر واحد حرکت کنند.
زمانی مائو گفت: «همه چیز زیر این آسمان در هرج و مرج و بی نظمی کامل است، این وضعیتی عالی است.» و در حال حاضر به نظر میرسد که از دید پکن وضعیت همینطوری دیده میشود. دیپلماتهای چین که در اقصی نقاط جهان مستقر هستند وقتشان را صرف بالابردن درجه خطر تا بالاترین حد ممکن میکنند. آنها با پیروی از دستورات رسیده از مقامات فوق ارشد به رسانهها رو آوردهاند تا امریکا را به چالش بکشند، شکست این کشور را گوشزد کنند و هرج و مرج در شهرها و بیمارستانهای ایالات متحده را با آن چه که آنها یک موفقیت بینظیر در مهار اپیدمی در چین میبینند مقایسه کنند.
چند مفسر عقیده دارند که چین ممکن است جنگ کروناویروس را از طریق پیشقدمی در تامین کمکهای پزشکی برای کشورهای آسیبدیده که بیشتر در اروپا واقع شدهاند در زمانی که ایالات متحده تمام توانش را صرف مشکلات خودش کرده است ببرد. اما آنها یک نکته را از قلم انداخته اند.
چند برابر شدن موارد نقص و اشکال در تجهیزات پزشکی ارسالی شرکتهای چینی و حتی دولت چین به کشورهایی مانند اسپانیا، هلند وترکیه باعث خشم و عصبانیت بجای این کشورها شده است. علاوه بر این کمکهای پزشکی در یک بحران اتفاقی عادی به شمار میآید. چین چیز متفاوتی انجام نداده است به غیر از اینکه احتمالا به روشی ناشیانه تلاشها و کمکهایش را به اطلاع عموم میرساند و به رخ جهان میکشد.
«دیپلماسی ماسک» را فراموش کنید. این راهکار چیزی بیش از منحرف کردن حواسها نیست. شیوههای دیگری برای چین وجود دارد که از اپیدمی کروناویروس برای تغییر نظم و موازنه موجود در جهان استفاده کند. در این جا به تبیین سه اهرم اصلی میپردازم.
اولین اهرم، مقایسه مستقیم بین وضعیت در چین و سایر نقاط جهان است. تعداد موارد مرگ و میر و تلفات ناشی از کرونا که توسط مقامات چینی ارائه شده است تقریبا به طور قطع و یقین نشان دهنده آمار و ارقام غلط و نادرست است. آمار واقعی بیش از 10 برابر آمار ارائه شده توسط دولت چین است اما واقعیت این است که آنها موفق شدند در مدت زمانی کوتاه به نوعی اوضاع را به وضعیت عادی برگردانند. اگر ایالات متحده در انحام کاری مشابه چین شکست بخورد پرستیژ و وجههاش در جهان ضربه سختی خواهد خورد. مردم جهان برداشت و دیدگاه خود را درباره قدرت و توانایی نسبی به سرعت تغییر خواهند داد.
اهرم دوم مربوط به زنجیرههای ارزش صنعتی است. ماه گذشته جنرال موتورز، فورد و فیات کرایسلر تمام کارخانههای تولیدی خود در ایالات متحده و کانادا را تعطیل کردند. بخشهای دیگر هم این رویه را دنبال کردند. در این بین، چین بدترین اپیدمی جهان را تنها به یک استان محدود و اجازه داد فعالیتها در مناطق دیگر چین به سرعت از سر گرفته شود. جدیدترین دادهها و اطلاعات نشان میدهد که فعالیتها و صادرات کالا در چین و بندرهای سراسر جهان که با چین مراودات تجاری دارند از سر گرفته شده است. اگر این رکود به مدت طولانی در اروپا و امریکا ادامه یابد شرکتهای چینی قادر خواهند بود به طور چشمگیری سهم خود از بازارها را گسترش داده و جای زنجیره ارزش شرکتهای پیشرو غربی را بگیرند. همین دیروز مقامات چینی اعلام کردند که فعالیتهای تولید در ماه مارس بر خلاف انتظار آنها بیشتر شده است. در ماه فوریه شاخص رسمی «مدیران خرید» به پایینترین سطح خود رسید و رقم 35. 7 را ثبت کرد. این شاخص در ماه مارس به 52. 0 برگشت. خود را برای یک موج جهانی برای خرید اجناس چینی با قیمتی بسیار پایین آماده کنید.
مورد آخر یک سناریوی جدی است: کشورهای مهم ممکن است نوعی از شوک اقتصادی را تجربه کنند که منجر به فروپاشی اقتصادی یا سیاسی آنها شود. اگر این اتفاق بیافتد چین میتواند با دخالت در امور، تامین کمک و شکل دهی دوباره این کشورها به دلخواه و سلیقه خود، به یک فرصت طلایی و بینظیر دست یابد. به نظر این وضعیت تکرار طرح مارشال را به ذهن متبادر میکند که آغاز نظم جهانی امریکایی بعد از خاموش شدن شعلههای جنگ جهانی دوم بود. اندونزی، آسیای جنوبی و حتی روسیه را نباید از نظر دور داشت. ممکن است این کشورها علاقه خاصی به چنین سناریویی نشان دهند.
ما متوجه شدیم که مسابقه یا رقابتی گسترده بین مدلهای ژئوپلیتیکی جانشین آغاز شده است اما هرگز مشخص نشد که چه زمینه و سابقهای برای چنین رقابتی وجود خواهد داشت. اگر برخورد و تنش در محدوده تجارت جهانی و نظام مالی موجود که البته بر اساس اصول و قوانین غربی بنا نهاده شده است رخ دهد امریکا اطمینان دارد که به طور قطع برنده این جنگ خواهد بود. اما اگر این جنگ در زمینی بیطرف رخ دهد چه؟ اگر به نوعی در چشماندازی بیطرف، حالتی طبیعی از بی قانونی و یا در پس زمینهای از رشد سریع و افسارگسیخته باشد آن وقت چه اتفاقی میافتد؟
نتیجه به طرز قابل ملاحظهای نامطمئن و غیرقابل پیشبینی خواهد بود. بیپرده و رک میتوان گفت که همیشه بحث بر سر این بوده که نظم جهانی موجود نمیتواند عوض شود چرا که در گذشته تنها یک جنگ حساس و سرنوشت ساز این نظم را رقم زده است و وقوع جنگ جهانی دیگری نامحتمل شده است. اما در اپیدمیها و به زودی در پدیده تغییرات آب و هوایی ممکن است معادلی عملی برای جنگها بیابیم.
منبع: nationalreview.com