گروه سیاسی: محمدپوریا بهشتی در سایت امتداد نوشت: با فروکش کردن اعتراضات جریان قدرت یکدست شده، به تنظیمات کارخانه بازگشته است. گشت ارشاد آرام آرام و با ارسال پیامک های کشف حجاب برای صاحبان خودرو، درحال بازگشت است. رفتاری که نشان میدهد همه حرفهایی که در این چند ماه زده میشد برای ساکت کردن مردم بود و هیچ اعتقادی به اعتراض مردم ندارند. مشکل آنها اساسا «نفس اعتراض» است که آن را حق مردم نمی دانند. اگر تا امروز هم سکوت کرده بودند، اگر تا امروز زنانی که بدون حجاب در خیابان راه میرفتند را میدیدند اما با آنها کاری نداشتند به این خاطر بود که احساس ضعف میکردند و بر این باور بودند که قدرت مقابله با آن را ندارند. اما امروز و بعد از آرام شدن فضای اعتراضات به جای آنکه به حل مساله به صورت ریشهای بپردازند کار خود را از سر گرفتند.
این مساله تنها در ارتباط با اجتماع صورت نگرفته است. جریانهای سیاسی هم از این سفره بی بهره نیستند. جریان حاکم در قدرت که سال گذشته مدعی بود از مخالفانش هم نظرخواهی میکند، در میانه اعتراضات اصلاحطلبان را به جلساتی دعوت میکرد تا نظر آنها راجویا شود. اما حالا حملات را آغاز کردند.
آنها از گذشته تا امروز به خوبی میدانستند، اصلاحطلبان با وجود آنکه اعتراض دارند و تغییر مسالمت آمیز را حق طبیعی مردم میدانند، اما با خشونت مخالفند. به خوبی آگاه بودند که اصلاح طلبان حاضر به همکاری با کشور خارجی نیستند، اما با این حال سالها این دروغها را در رسانه هایشان تکرار کرده بودند. در عین حال در هر بزنگاه تاریخی باز هم در عمل خلاف گفته های خود را شاهد بودند. با این وجود حالا که شرایط کمی آرامتر شده است، به جای تبدیل کردن مخالف به مخالف قانون و مخالف قانونی به یک فعال همراه، سرنا را از سر گشادش مینوازند و به دنبال تبدیل کردن «هر معترض به یک جنازه» هستند.
اصلاحات از دوره سیدمحمد خاتمی راهبرد سیاسی اش تبدیل معاند به مخالف و مخالف به فعال سیاسی قانونی بود. به عبارت روشنتر سیاست را عرصه میدانست که باید در آن امور امنیتی به امور سیاسی تبدیل شوند تا تغییرات مبتنی برخواست اکثریت مردم اما بدون خشونت صورت پذیرد. جریان مخالف اصلاحات از همان زمان تا امروز اما راهبرد سیاسی اش کاملا برعکس بود.
خواسته آنها این است که امور اجتماعی، سیاسی، و حتی اقتصادی را به یک امر امنیتی تبدیل کنند تا موضوع را با مرگ و حذف خاتمه دهند. شاهد مثال اولیه آن، تیتر روزنامه کیهان در سال 97 بود که برای حل مشکل افزایش نرخ ارز و طلا نوشت: «دوصد گفته چون نیم اعدام نیست» در نهایت هم تصور کردند، با اعدام جمشید بسم الله، همه مشکلات اقتصادی حل شده است.
نظیر همین رویکرد در سیاست هم دیده میشود. روزنامه جوان امروز در یادداشتی «عملکرد اصلاحطلبان در اغتشاشات اخیر بدتر از منافقان صدر اسلام» ارزیابی کرد و ضمن تاکید بر اینکه «اصلاحطلبان درون کشور دنبال اغتشاش نبودند و از اغتشاش استقبال نکردند» نوشت: «اما همه آنچه انجام دادند بدتر از کار منافقان مدینه در صدر اسلام بود»
از آن بدتر سایت رسا وابسته به جریان پایداری قم بود که در یادداشتی مدعی شده که اعتراضات اخیر با «همراهی جنبش فواحش، همجنسگرایان، بهاییها، منافقین و تجزیهطلبها» بوده که «مجموعههای بدنام فوق الذکر در حکم فشار از پایین» را داشتند تا به زعم نویسنده «در چانهزنیهای سطوح عالی، خواستههای دشمنان نظام را فاکتور کرده و امتیازات لازم را که همان تسلیمپذیری در مقابل نظام سلطه است، به دست آورند!».
این سایت در ادامه بیانیههای محمد خاتمی، محقق داماد، حسن خمینی و «موضعگیری سایر افراد، رسانه ها و مجموعه های مرتبط با اصلاح طلبان» را نشاندهنده آنچه «اهداف شوم» آنها خوانده، دانسته و آورده که «تفاوت فشار از پایین این دوره با فتنههای ۷۸، ۸۸ و آشوبهای دهه ۹۰ در قساوت، تقابل صریح و روشن با هنجارهای دینی و انقلابی است.» از نگاه این جماعت تنها راه حل همان است که در تفکر کیهان نشینان است. راه حل آنها تبدیل هر معترضی به یک جنازه است و فکر میکنند به این ترتیب راحت میتوان حکمرانی کرد.
متاسفانه در این مورد هم برخی از اونها دعوت شد، که متاسفانه از اون سالها درس نگرفته بودند و به تلویزیون رفتند.
امیدوارم برای آینده حداقل از این کارهاشون دست بردارند و با این جریان همراهی نکنند. (413148)