نکتهای که این روزها کمتر بدان اشاره میشود، آن است که نه انتخابات هیئت رییسه، آخرین دستور کار مجلس دهم است و نه کرسی ریاست؛ تنها کرسی مجلس! بیتردید پیروزی آقای عارف در انتخابات هیئت رییسه و جلوس ایشان بر کرسی ریاست، بهترین اتفاقی است که میتواند رخ دهد
علی رافع (عارف)
گروه سیاسی: هنوز ثبت نام نامزدها آغاز نشده بود که برخی از اردوگاه اصلاحات، شیپور حمایت از لاریجانی را به صدا در آوردند؛ گرچه در آن روزها حمایت از لاریجانی، ترفندی برای حمایت از تدبیر و اعتدال ورزی رییس قوه مقننه در برابر تندروهای ضد برجام انگاشته میشد؛ اما در همان ایام نیز بودند رجال استخوان داری که معتقد بودند میتوان یک اصولگرای میانهرو، از جنس آقای لاریجانیرا، در رأس مجلسی دید که اکثریتش با اصلاحطلبان است. گرچه در آن زمان، مباحث ریز و درشتی حول این ایده شکل گرفت و موافقتها و مخالفتهایی از گوشه و کنار برخاست؛ اما با توجه به آنکه هنوز فضای انتخابات شکل نگرفته بود و تضادها و وزن کشیهای انتخاباتی شفاف نشده بود، مسئلهی ریاست مجلس دهم، از سطح اظهار نظرهای گذرای رسانهای فراتر نرفت.
با مشخص شدن نتایج بررسی شورای نگهبان و اعلام اسامی نامزدهای حائز صلاحیت، بحث و گفتگو حول مسئلهی ریاست مجلس بیش از پیش کم رنگ شد و آنچه در پیش بینی راهبردها و فعالیتهای انتخاباتی در کانون توجهها قرار گرفت، ممانعت از راهیابی نامزدهای رادیکال به مجلس دهم و حمایت از میانه روی در برابر تندروی بود. با تکیه بر همین راهبرد، لیست امید که بنا بود نمایندهی جریان اصلاحطلبان در انتخابات هفتم اسفند باشد، به ائتلافی بزرگ از تمامی نیروهای میانه رو اعم از اصلاح طلب، اعتدالگرا واصولگرایان میانه رو در برابر تمامی افراطیون بدل گشت.
بدینسان، دوقطبی مرسوم «اصلاحطلب ـ اصولگرا» بیش ازهمیشه رنگ باخت و دوقطبی نویی تحت عنوان "برجامیان ـ ضد برجامیان" و "میانهروی ـ تندروی" به منصه ظهور رسید. بر پایهی همین دو قطبی جدید، رییس اصولگرای مجلس، در قم مورد حمایت گستردهی لیست امید واقع شد و بسیاری از رهروانیها و نزدیکان به آقای لاریجانی، در سراسر کشور، به ویژه در پایتخت، به لیست امید پیوستند و با تکیه بر انتصابشان به این لیست، موفق شدند راه بهارستان را به آسانی بپیمایند.
گرچه در گرماگرم مبارزات انتخاباتی اسفند و اردیبهشت، قابل پیش بینی بود که مسئلهی ریاست مجلس دهم، در روزهای پس از انتخابات به یکی از مهمترین مسائل و دغدغههای منتخبین و جناحهای سیاسی بدل گردد و هر دو جناح اصلی، در پی آن باشند تا با عملیات سنگینی، کرسی ریاست را نصیبِ گزینهی مطبوع خود کنند؛ اما در وهلهی نخست، انتظار آن میرفت که با توجه به اینکه آقایان لاریجانی و عارف، تحت لوای یک لیست در انتخابات به پیروزی رسیدهاند و اطرافیان آنها، در ایام پیش از انتخابات و در اوج مبارزات انتخاباتی، همکاری نزدیک و تنگاتنگی با یکدیگر داشته اند؛ به جای آنکه رقابت را به عرصهی علنی بکشانند؛ مسئلهی هیئت رییسه را بین خود حل و فصل کرده و به نتیجه مقبول و مطلوب برسند.
اما به هر دلیلی، آن تدبیری که انتظار میرفت، اندیشیده نشد و به هرترتیب، امروز این دو بزرگوار، که هر دو از نیروهای اعتدالی، میانه رو و موثر و برجستهی سپهر سیاسی ایران محسوب میشوند، خود را مهیای رقابتی تنگاتنگ برای کسب کرسی ریاست بهارستان کرده اند. از یک سو اصولگرایانی که پیش از انتخابات، رییس اصولگرای مجالس هشتم و نهم را با الفاظِ رادیکال و عجیب و غریبی از خود راندند و همین امر به شکاف عمیقی در لیست و ائتلاف اصولگرایان ختم شد؛ امروز در پی آنند تا در این ایام کدورتها و اختلافات چند ساله را به کناری نهند و با سپردن خاطرات تلخ «یکشنبه سیاه» و «یکشنبه انتقام» و ماجرای برجام به دست فراموشی، اتحادی تمام عیار با علی آقای لاریجانی و اطرافیان وی را سامان داده و مانع ازصعود معاون اول دولت اصلاحات به صدر یکی از قوا شوند.
از سویی دیگر اعضای اصلاح طلب و منتخبین وفادار لیست امید که با به راه افتادن سونامی انتخاباتی، توانستند اکثریتی نسبی از کرسیهای سبز بهارستان در دور دهم از آن خود کنند، در این مرحله به چیزی کمتر از به دست آوردن کرسی ریاست توسط سر لیست خود و نفر نخستِ انتخاباتِ پایتخت قانع نیستند و با اشارهی مداوم به میزان رأی و سابقهی از خود گذشتگی وی در خرداد ۹۲، ردای ریاست بهارستان را تنها برازندهی قامت رییس «شورای عالی سیاستگذاری انتخاباتی اصلاح طلبان» میدانند.
به هر روی، آنگونه که امروز از ظواهر امر پیداست و پیگیری اخبار و اظهارات منتخبین مجلس و منصبین جناحهای سیاسی بر ما روشن میکند؛ به احتمال بسیار بالا، افتتاحیهی مجلس دهم؛ شاهد رقابت نزدیک و نفسگیری بر سر دستیابی به کرسی ریاست خواهد بود. رقابتی که دو سیاستمدار استخواندار در سوی آن ایستادهاند و انتخاب هر کدام به عنوان رییس، میتواند نتایج و تبعات متفاوتی داشته باشد.
اما با این وجود، نکتهای که این روزها کمتر بدان اشاره میشود، آن است که نه انتخابات هیئت رییسه، آخرین دستور کار مجلس دهم است و نه کرسی ریاست؛ تنها کرسی مجلس! بیتردید پیروزی آقای عارف در انتخابات هیئت رییسه و جلوس ایشان بر کرسی ریاست، بهترین اتفاقی است که میتواند رخ دهد و سیگنال "تغییر" را به بدنهی اجتماعیِ لیست امید و تمامی رأی دهندگانی مخابره کند که با خواست و مطالبهی تحول، پای صندوقهای رأی حاضر شدهاند؛ اما نباید این امر را از خاطر برد که تاثیرگذاری در مجلس و نقش آفرینی مثبت در قامت یک وکیل المله، تنها در تکیه زدن بر صندلی ریاست مجلس خلاصه نمیشود.
به عبارت دیگر، عدم توفیق دکتر عارف در کسب کرسی ریاست بهارستان، نه پایان نقش آفرینی و انتهای راه برای ایشان است و نه به معنای از دست رفتن امکانِ برآورده کردن تمامی مطالباتی است که اکثریت مردم با تکیه بر آن مطالبات و خواستهها، رأی خود را به سود نامزدهای برگزیدهی لیست امید، به صندوق آرا ریختند. امروز بهتر آن است که همگان به یاد آورند که نقش آفرینی یک نمایندهی مجلس، آن هم در حد واندازهی دکتر محمد رضا عارف، به تکیه زدن بر کرسی ریاست مجلس خلاصه نمیشود.
این روزها بایستی به همگان یادآوری کرد که اگر حاصل انتخابات هیئت رییسه، نتیجهای غیر از انتخاب دکتر محمد رضا عارف به عنوان رییس مجلس باشد؛ دنیا به آخر نرسیده و فراکسیون امید که برآمده از خواست و مطالبهی به حق اکثریت مردم است، بایستی با تمام قوا و با بهره گیری از ابزارها و امکانات قانونی، در مسیر اصلاح رویههای اشتباه، محکم و استوار گام بردارد؛ که در این مسیر چه شخصی شایستهتر و تواناتر از دکتر عارف میتواند این فراکسیون را رهبری کند.
به عبارت بهتر، در صورت آنکه نظر اکثریت نمایندگان مجلس دهم و یا مصالحی بالاتر، این گونه اقتضا کرد که شخصی غیر از دکتر عارف بر رأسِ مجلس جلوس کند؛ انتظار آن است ایشان با تمام قوا سکانِ فراکسیون امید را به دست گرفته و با بهره گیری از تمامی توان و پتانسیل خود، نمایندگان را حولِ تمامی آرمانها و خواستهای اصلاح طلبانه و تحول خواهانهی لیست امید به اجماع رسانده؛ تا فراکسیون به شکلی منسجم در مسیر قانون گذاری، نظارت بر تمام وجوه حاکمیت و اعادهی نقش و جایگاه مجلس به عنوان رأسِ امور گام برداشته و قدرتمندانه در جادهی احقاق حقوق موکلین خود، حرکت کنند.
امروز باید همهی ما به یاد آوریم که بسیاری از نمایندگان برجسته و موثر تاریخ مجالس در ایران، از صدر مشروطه تاکنون، بیآنکه صاحب کرسی ریاست باشند و تنها با تکیه بر همراهی بدنهی اجتماعیِ خود از یک سو و توان رهبری و متحد کردن سایر نمیاندگان حول یک هدف والا از سوی دیگر، توانستهاند گامهایی مهم و اساسی در مسیر احقاق حق تمامی مردم ایران برداشته و از نهادینه شدن بسیاری از رویههای غلط و ناصواب، جلوگیری کنند.
پس انتخابات 96نوبت ماست که روحانی را تنها بگذاریم (336503)