رضا صادقیان
در انتخابات اخیر لیست اصلی اصلاحطلبان در اکثر شهرها موفق به کسب حداکثر آرای مردم در انتخابات شورای شهر شد. بعد از سالها، دقیقا از سال 1382 که اصولگرایان با لیست آباداگران وارد رقابتهای انتخابات شورای شهر و احمدینژاد را به عنوان شهردار تهران انتخاب تا از شهرداری پلی به ریاست جمهوری بزند، تا روز 29 اردیبهشت اکثر شوراهای شهر و روستا با سیاستهای اصولگرایان بالاترین همآوایی نشان داده و به صورت مشخص شهردارانی را انتخاب کردند که با نام و نشان اصولگرایی کارهای شهر را پیش ببرند. اگر نتیجه انتخابات مجلس شورای اسلامی در سال 78 را به عنوان پیروزی بلامنازع جریان اصلاحات بدانیم، این تجربه تا انتخابات اخیر تکرار نشد.
به عبارتی در هر کدام از مجالس با ترکیبی از نیروهای اصلاحطلب و اصولگرا روبرو بودیم و به دلیل کمشمار بودن نیروهای اصلاحطلب معمولا شهردارها با نظر موافق اصولگرایان گزینش و انتخاب میشدند، اینکه سر و صدای املاک نجومی، مسئله استخدام نیروهای غیرمتخصص در مترو تهران، افزایش نیروهای مامور به خدمت در بخشهای مختلف شهرداری و برخی از مشکلات دیگر از سوی اصلاحطلبان بیان و با سکوت خبری اصولگرایان مواجهه میشود، حکایت همین همراهی و نادیده گرفتن تخلفاتی است که از سوی شهرداریها انجام شده ولی به دلیل همطیفی بودن اعضای شوراهای شهر با شهردارها با بازرسی و گزارشهای کارشناسی همراه نبوده است. هنوز دقیقا روشن نیست شهردار آینده تهران، مشهد، اصفهان و تبریز قرار است با چه بحرانی روبرو شوند، انصراف برخی از مدیران شهرداری در روزهای اخیر خبر از وضعیت بغرنج فعلی میدهد.
نقد پیوسته جریان اصلاحطلب به چنین رویهای ناصوابی در شوراهای شهر و درخواست شفافیت از عملکرد شهرداریها به مطالبات مردم بیش از گذشته دامن زد، اگر شهرداریها تا سال 84 صرفا به عنوان نهادی خدماتی شناخته میشدند، بعد از پیروزی احمدینژاد در انتخابات ریاست جمهوری و شکلگیری دولت نهم توجه شهروندان به خبرهای شهری و شوراهای شهر بیش از گذشته شد، به عبارتی شهرداری همچون یک نهاد سیاسی، اقتصادی و خدمات شهری از سوی اصلاحطلبان به شهروندان معرفی شد. گویی بخشی از نارضایتی مردم از خدمات شهرداری، کم کاری اعضای شورای شهر و انکار برخی از مسائلی که برای همگان همچون آفتاب روشن بود باعث شد مردم در انتخابات شوراهای شهر پنجم از رای دادن به ورزشکاران، آوازخوانها، بازیگران و مجریان سابق تلویزیون دوری کرده و به صورت لیستی به جریان اصلاحطلب رای دهند.
رای معناداری که طالب شفافیت و پرداختن به همان شعارهایی است که در طول دوره تبلیغات به آن پرداخته شد. رای قابل ملاحظه شهروندان به لیستهای اصلاحطلبان در شهرها همزمان بیمها و امیدهایی تازهای را به صحنه سیاستورزی آورده است. امیدواری از این منظر که جریان اصلاحات بعد از سالها دوری از مدیریت شهری، دوباره موفق به در دست گرفتن اهرمهای اجرایی در بخش مدیریت شهری خواهد شد و ترس از ناامید ساختن مردم، به عبارتی اگر با مشکلی همانند جابجا شدن برخی از نیروهای سیاسی در لیست نهای اعضای اصلاحطلب قبل از برگزاری انتخابات روبرو شوند و نتوانند پاسخ قانعکنندهای را به شهروندان درباره تغییرات ارایه کنند، سرانجامی به غیر از فرسایش نیروهای اصلاحطلب و ناامیدی رای دهندگان در انتظار اصلاحطلبان نیست، لازم به یادآوری است؛ هیچ کدام از شهروندان عهدی بر دادن رای خود در دورههای بعدی انتخابات با اصلاحات نبستهاند.
شعارهای مطرح شده در انتخابات شوراهای شهر و روستا از طرف اصلاحطلبان تا حدودی سقف خواستههای شهروندان در محیط شهری را افزایش داد. شفاف کردن هزینههای شهرداری، رسیدگی به بافتهای فرسوده، نظارت دقیق بر شهرداری و مواردی دیگر که به عنوان نقاط ضعف جریان اصولگرایی در شوراهای شهر با آن روبرو بودند، پیامی متفاوت و قابل درک به مردم مخابره کرد. پیغام نرسیدن، نشدن، نتوانستن و یا گزینههای دیگری که خبر از انجام نشدن وعدهها طی چهارسال آینده را بدهد، زیانش نه تنها به شورای شهر که در انتخابات مجلس شورای اسلامی هم قابل رصد کردن است.
وضعیتی که نیروهای اصلاحطلب در آن قرار گرفتهاند زمینه بازگشت آنان به قدرت، نزدیک شدن به مطالبات بر زمین مانده شهروندان و فراهم ساختن مراحل اعتمادسازی با حاکمیت است. جریان اصلاحات راه دشواری در پیش دارد، بخش عمدهای از آرای اصلاحطلبان به سبد رای روحانی واریز شده است، چنانچه دولت دوازدهم و اعضای شوراهای شهر و شهرداریهای منصوب به طیف اصلاحات در برآورده کردن نیازهای مردم توفیقی حاصل نکنند، در پایان دولت روحانی نه تنها آرای فعلی را از کف میدهند بلکه نهادهای انتخابی دیگر را به رقیب خود واگذار خواهند کرد.