طیبه رسولزاده
از دیروز تا حالا دارم برای یک توئیت دو خطی فکر میکنم. یک گروه تلگرامی زدهایم اسمش را گذاشتهایم «بر و بچ اهل مذاکره.» همانجا به رفقا گفتهام شعر یا کپشن قشنگی پیدا کردند بگذارند که وقتی رفتیم باکو توئیت کنیم.آنجا دیگر نیاز به فیلترشکن ندارم.البته یک فیلترشکن خوب از آذری جهرمی گرفتهام ولی با آن فقط تعداد فیوها و ریتوئیتها و کامنتهایم را چک میکنم.پست نمیگذارم که خلاف قانون فیلترینگ عمل نکرده باشم.میخواستم در گروه تلگرامیمان موگرینی را هم اد کنم بعد پشیمان شدم.گفتم بچهها یکبار شوخی نابهجایی میکنند یا اخبار مملکت را میگذارند در گروه.بعد فدریکا جاجمان میکند، جلوی خارجیها زشت میشود.
چند روز پیش رفته بودم دیدن پرزیدنت روحانی.گفتم: یک کم سیاستهای داخلیات را اصلاح کن، کمی برای زلزله و آلودگی هوا وقت بگذار.تعداد فالوئرهایمان کم شده.هی پشیمان میشوند و آنفالو میکنند.چند روز پیش با کلی زحمت و بعد از مدتها تفکر توئیت گذاشتم فیواستار نشد.بعد گفتم: مگر نگفتی دولت پاسخگو است.من به تنهایی که دولت نیستم.چه گناهی کردهام که باید در کامنتها جواب کارهای بقیه وزرایتان را بدهم.کلانتری گفته دعا کنید باد بیاید، فحشش را به من میدهند.وزیر کشاورزی سبوس خوردن برای کشاورزان تجویز میکند، من باید نحوه تهیهاش را در اینترنت پیدا کنم و به اشتراک بگذارم.داشتم تخته گاز نقد میکردم که یکهو جهانگیری عصبانی آمد تو.پرزیدنت در گوشم گفت: هیس.فعلا چیزی نگو این برود.همینجوری هم از همه منتقدانمان بیشتر نقد میکند. نقد رئیسجمهور هم که از همه راحتتر است.بعد هم از آن خندههای شیرینش تحویلم داد.من هم اجازه گرفتم بروم بیرون.خواستم از عصبانیت جهانگیری کم کنم، گفتم: خبه خبه رئیسجمهور و معاون خوب با هم خلوت کردید.بعد هم مثل هربار این در را محکم بستم و رفتم.
چند روز پیش برای نیویورک تایمز یک مقاله نوشته بودم تختروانچی گفت بفرستم برای جلیلی غلطهای گرامریاش را بگیرد.انقدر خندیدیم که نزدیک بود دوباره کمرم رگ به رگ شود.چندتا از وزرای اروپایی در رفت و آمدند.همهشان هم از ترامپ شاکی.ولی غرش را برای ما میزنند قرش را برای او میدهند.حیف که در روند دیپلماسی زشت است وگرنه بهشان میگفتم: بروووو.ما خودمان قطعنامه را رنگ میکنیم جای برجام میفروشیم.از اخلاق خوش من سوءاستفاده میکنند.خیلی وقت است مجلس نرفته ایم.دوره قبل دوستان نماینده خیلی به ما لطف داشتند.گهگداری فحش میدادند، یقه کشی میکردند، کتک میزدند.عادت کرده بودیم.ولی این مجلس یک سوال ساده هم از ما نمیپرسند.ما هم حوصلهمان سر میرود مجبوریم یا برویم مسافرت کاری یا در صفحات مجازی بچرخیم.چه کنیم که مرد کوه درد است.