به روز شده در ۱۴۰۳/۰۹/۰۲ - ۱۴:۵۷
 
۷
تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۱/۰۶ ساعت ۰۸:۵۳
کد مطلب : ۳۶۴۳۰
روحاني بداند که بالاتر از سیاهی رنگی نیست

شيرزاد: دولت مقابل‌تندروها محکم بایستد

گروه سیاسی: احمد شیرزاد، نماینده دور ششم مجلس شورای اسلامی و عضو جبهه مشارکت با اشاره به فشارهای وارده به دولت می‌گوید: دولت باید برابر فشارها محکم بایستد و بداند که بالاتر از سیاهی رنگی نیست. مصاحبه سايت تدبير را با اين فعال سياسي اصلاح‌طلب در زير بخوانيد:
شيرزاد: دولت مقابل‌تندروها محکم بایستد
-ارزیابی شما از سال 92 و اتفاق‌هایی که در این سال در جبهه اصلاح طلبان و اصولگرایان روی داد چیست؟
سال92، سال تغییر و تحول بزرگ سیاسی بود. به جرئت می‌توان گفت که در این سال فواره بلند شده اصولگرایان کاملا سرنگون شد و دو سه تغییر موازی با هم به وجود آمد. اول جبهه اصلاح طلب که در هشت سال قبل به خصوص در چهار سال آخر آن در یک فاز مقاومت سیاسی قرار گرفته بود، توانست آن را با موفقیت به پایان برساند. به یاد داشته باشیم که اصلاح طلبان متهم بودند که احزاب دولت ساخته ای دارند و در فضای نازو نعمت و رانت‌های دولتی می‌توانند به بقای خود ادامه دهند. از سال 84 از همه امکاناتی که داشتند کنار گذاشته شدند و از سال 88 هم فاز فعالیت‌های علنی و رسمی عوض شد. اما انتخابات 92 نشان داد که اصلاح طلب‌ها با قدرت در صحنه هستند.

از خاطرمان نمی‌رود که در سال‌های 85 و 86 گفته می‌شد که اصلاح طلبی به تاریخ پیوسته است. بعضی از دوستان اصول گرا مغرورانه و سرمست می‌گفتند که دیگر خواب این را ببینید که جامعه به شما روی آورد. البته ما می‌دانستیم که پیروزی‌های اصولگراها همه ناشی از رویکرد جامعه نبوده است. بلکه قسمتی به دلیل اشتباهات خود ما بود و قسمتی هم محدودیت‌ها و مشکلاتی که وجود داشت. جنبش اصلاح طلبی علیرغم فشارهای بسیار زیادی که وجود داشت توانست در دوره احمدی نژاد روی پای خود بایستد و این باعث شد تا بتواند در جامعه مدنی سازماندهی صورت دهد و خود را حفظ کند. به نظر من بخشی از پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری 92 را مدیون جنبش اصلاح طلبان هستیم.

دوم، بخشی از تحولاتی که در سال 92 رخ داد نه اینکه الزاما در آن سال اتفاق افتاده باشد، یک تغییر و تحول شگرف در جبهه اصولگرایی بود. اصولگرایان در دوره دوم آقای احمدی نژاد دچار تناقضات عظیم فکری و تئوریک شد و از پاسخ گویی به جامعه عاجز ماند و بسیاری از طرفداران آن‌ها در خود انگیزه ای برای دفاع از آن چیزی که رخ می‌داد را نمی‌دیدند. عده ای تبدیل به منتقدان احمدی نژاد شدند. اما سوال این است که چه کسی احمدی نژاد را حمایت کرد؟ مطمئنا اصلاح طلب‌ها که این کار را نکردند، اگر اصول گرایان هم منکر شوند پس حتما اشباح ایشان را بر سر کار آورند. در برابر هر انتقادی که از دولت احمدی نژاد می‌شد این موضوع مطرح بود که چه کسانی از احمدی نژاد حمایت کردند که جبهه اصول گرایی را با مشکل اساسی روبرو کرد.

مبحث بعد شکست اجرایی وحشتناکی بود که به خصوص بعد از تحریم‌ها در سیاست خارجی رخ داد و از طرف دیگر تصمیم‌های نسنجیده یک شبه دولت احمدی نژاد در حذف یارانه‌ها که باعث شد در سال 91، ریال به یک سوم قیمت قبلی در مواجه با ارزهای خارجی سقوط کرد. این‌ها کارنامه درخشانی نبود و عادی بود که جبهه اصولگرا در برابر این طوفان فکری و هجوم سوال های اساسی دچار تغییر و تحول شود. بخش عظیمی از این تغییر و تحولات را در انتخابات 92 دیدیم. اولا کاملا انسجام خود را از دست داده بودند و با 6 کاندیدای مختلف به عرصه رقابت پا گذاشتند و نتوانستند به وحدت و همدلی برسند که نشانه ضعف است. در بخش تبلیغات هم تقریبا کسی نبود که از آنچه که در قبل اتفاق افتاده بود دفاع کند.

- اصولگرایان حضور این شش کاندیدا در انتخابات را نقطه قوت می‌دانند و معتقدند که حضور پررنگی داشته‌اند و باعث گرم شدن تنور انتخابات شده‌اند؟

البته برای ادعا کردن مشکلی وجود ندارد. هیچ دولتی برای ادعا کردن از کسی مالیات نمی‌گیرد. اما در گذشته شعار و رویکردی که در خصوص انتخابات داشته‌اند این بوده که به عنوان یک جبهه واحد وارد شوند. سال 84 هم این تعدد وتشتت پیش آمد ولی بخش عمده ای از کاندیدای اصولگرا کنار کشیدند و راه را برای آقای احمدی نژاد بازکردند و سال 88 هم که کلا همه از کاندیداتوری وی دفاع کردند. بنابراین این صحبت که آمدیم تا شور و حال انتخاباتی را بالا ببریم درست نیست. این‌ها صحبت‌هایی است که خود نیز به آن اذعان داشتند و همه افراد تند، میانه و کناره آن‌ها مطرح می‌کردند که اگر به این شکل وارد شویم شکست می‌خوریم. در این موضع که در عرصه مدیریت سیاسی نتوانستند جبهه خود را مدیریت کنند، کمتر تردیدی وجود دارد. اما مهم‌تر از آن این است که اگر با کاندیدای واحد می‌آمدند هم چیزی فرق نمی‌کرد.

موضوع دیگر تغییر رویکرد برنامه هسته ای ایران است که آنچنان به تغییر دولت هم مربوط نمی‌شود. هر چند که در آن موثر بود . اما بعد از هشت سال فشار در عرصه سیاست خارجی شاهد یک تغییر رویکرد بودیم و به نوعی این اراده در نظام جمهوری اسلامی ایران به وجود آمد که این مسئله حل و فصل شود. البته در این موضوع تغییر رویکرد کشورهای خارجی هم بی تاثیر نبوده است.

اما آنچه از خرداد 92 پیش آمده این است که جبهه اصلاح طلب در کنار بخشی از قدرت سیاسی که در دولت متجلی است، قرار گرفته است. نمی‌توان مطرح کرد که این دولت اصلاح طلبان است، قطعا دولت اصولگرایان به معنای رایج خود هم نیست، بخش‌هایی از اصولگرایان معتدل در دولت آقای روحانی وجود دارند. اما عمدتا گرایش آقای روحانی به سمت نیروهای پیش رو مدنی و تحصیل کردگان و تحول خواهان جامعه است که شاید یک تجلی بزرگ آن در اصلاح طلبان وجود دارد اما نباید فراموش کرد که چهره‌هایی در دولت هستند که در سابق جزء مجموعه اصولگراها تقسیم بندی می‌شدند اما الان عملکرد متفاوت از آن چیزی که 8 تا 10 سال پیش از جبهه اصولگرایی می‌دیدیم را از آنها می‌بینیم. این امید وجود دارد که با یک فضای واقع بینی بتوانند کشور را از آن بحران‌هایی که دولت احمدی نژاد ما را درگیر آن‌ها کرد، نجات دهند.

-تعامل اصلاح طلبان با دولت را برای سال جدید چگونه ارزیابی می‌کنید؟

مطمئنا حمایت نسبی از دولت آقای روحانی وجود دارد و همه سعی می‌کنند که فشار غیر واقعی به دولت وارد نکنند. هر چند که مطالبات برآورده نشده ای داریم و از دولت انتظار داریم که به این مطالبات به صورت جدی بپردازد. آقای روحانی بارها گفته‌اند که به وعده‌های انتخاباتی خود پایبند هستند، اما متاسفانه یا شرایط به ایشان اجازه نداده یا اولویت‌ها متفاوت است. هر چه که هست در بخش‌هایی ما شاهد تغییر و تحول جدی نیستیم و مهم‌ترین آن این است که فضا برای گفتمان چند جانبه سیاسی باید باز شود، همه امکان فعالیت داشته باشند و جامعه بتواند از همه افکار و نظرات بهره مند شود.

در حال حاضر بعضی از چهره‌های اصلاح طلب را در عرصه اجرایی و مدیریتی داریم، ولی آنچه جامعه به آن احتیاج دارد این است که گفتمان اصلاح طلبی به عنوان یک گفتمان محروم از تریبون و امکانات شناخته نشود. هر چند که در سطح رسانه‌های مکتوب و مجازی ایده‌های اصلاح طلبی کاملا مطرح می‌شود. اما این باید در سطح گفتمان رسمی کشور هم تجلی خود را پیدا کند و به خصوص امکان تشکل، فعالیت، تشکیل جلسات، کنگره‌ها و سازماندهی نیروها در سطح کشور وجود داشته باشد. این چیزی است که خواسته اصلاح طلب‌ها بوده و متاسفانه تاکنون امکان آن فراهم نشده است.

-شما اصلاح طلب‌ها را نزدیک به دولت معرفی می‌کنید اما افرادی در جبهه اصولگرا نیز وجود دارند که مطرح می‌کنند که این دولت اصولگراست؟

ما خوشحال می‌شویم که برخی از دوستان سنتی اصولگرا دولت را بیگانه از خود نمی‌دانند و با اسامی هم مشکلی نداریم. در این موضوع هم تردیدی وجود ندارد که آقای روحانی هیچ وقت در هیچ گروه اصلاح طلبی حضور نداشته‌اند. البته هیچ وقت هم سابقه ضدیت و طرح سخنان تند از ایشان علیه اصلاح طلب‌ها
اشاره: سال 92 با همه افت و خیزهایش به پایان رسید. سالی که انتخابات دور یازدهم ریاست جمهوری، یکی از مهم ترین رخدادهای آن بود. بعد از هشت سال دولت داری اصولگرایان، حسن روحانی با حمایت اصلاح طلبان رییس جمهوری ایران شد و دولت تدبیر وامید در میان فشارهای داخلی و خارجی کار خود را آغاز کرد. با گذشت 7 ماه از تشکیل دولت یازدهم برخی معتقدند روحانی به تمام وعده های انتخاباتی خود عمل نکرده است. آن ها اجرایی نشدن این وعده‌ها را به دلیل فشارهایی می‌دانند که از طرف گروه‌های تندرو به دولت یازدهم وارد و باعث می‌شود که رییس جمهور برای انجام بعضی از کارها گذر زمان را بهترین راه چاره بیابد اما برخی دیگر معتقدند حسن روحانی در اجرای وعده های خود اولویت سیاست خارجی را بر مسائل داخلی ترجیح داده است.
نداشته‌ایم و معمولا به عنوان یک شخصیت معتدل و میانه رو که سعی در حفظ دو طرف داشته‌اند، شناخته می‌شدند اما آنچه در این هشت سال اتفاق افتاد تحولات زیادی ایجاد کرد و خیلی‌ها را در مواضع جدیدی قرار داد.

اینکه نهایتا چه صفت و اسمی برای این دولت گذاشته شود شاید اهمیت آنچنانی نداشته باشد. مهم موضوعاتی است که مطرح می‌شود، به عنوان مثال در حال حاضر از آقای جنتی صحبت‌هایی می‌شنویم که دوست داشتیم هر وزیر ارشادی این صحبت‌ها را انجام دهد، البته علاقمند هستیم که در صحنه عمل هم ایشان را جدی تر ببینیم و امکانات بیشتری داشته باشند. بنابراین گفتمان وزارت ارشاد با گذشته متفاوت است و فرقی نمی‌کند که اسمش اصلاح طلب یا اصولگرا باشد.

همان طور که گفتم ما دولت را به ایده‌های اصلاح طلب‌ها نزدیک می‌بینم. بخشی از مسائل و خواسته‌های ما در عرصه اقتصادی وجود داشت و آن رفتار اقتصادی دولت احمدی نژاد را یک رفتار مشکل ساز می‌دانستیم و شاید همان زمان هم بسیاری از اصولگراها با ما هم نظر بودند. آنچه اتفاق افتاده این است که بخشی از رفتار دولت اصلاح طلبانه است، اما یک رفتار اصلاح طلبانه ناقص که باید اصلاح شود به خصوص در حوزه توسعه سیاسی و بحث امکان فعالیت گسترده سیاسی توقعات خیلی بیش از این است و باید مقداری صبوری به خرج دهیم و به دولت فرصت داد.

اما مهم‌ترین خواهش ما از دولت این است که تصور نکند تنها با تکیه بر موفقیت‌های سیاست خارجی می‌توان در سیاست داخلی هم نتیجه گیری کرد. به نظر می‌رسد که دوستان بر این تحلیل هستند که ابتدا بگذارید مسائل هسته ای و سیاست خارجی را به جایی برسانیم، بعد با توجه به نتایج آن‌ها در عرصه اقتصاد مقداری وضعیت ما در سیاست داخلی بهتر خواهد شد. معادله برعکس این موضوع هم وجود دارد که اگر بخواهیم در سیاست خارجی نتیجه گیری جدی کنیم احتیاج داریم که بتوانیم پتانسیل اجتماعی را حفظ و بسیج کنیم.

اگر گروه‌های اجتماعی طرفدار شعارهای دولت را محروم کنیم و فضا را بر روی آن‌ها ببندیم، در سیاست هسته ای هم بسته خواهد بود. به همین دلیل فکر می‌کنم اگر مقداری این معادله تغییر کند و به مسائل سیاست داخلی و وزارتخانه‌های مربوط توجه بیشتری شود، سیاست خارجی هم بهتر پیش خواهد رفت. البته نباید دولت را در وضعیتی قرار داد که شرایط برایش سخت شود و از طرف تندروها در معرض تهاجماتی قرار بگیرد و مشکلات جدی به وجود آید.

-اگر لازم باشد اصلاح طلب‌ها برای دولت هزینه می‌دهند؟

اصلاح طلبی به این معناست که مبارزه سیاسی را به مبارزه پر هزینه تبدیل نکنیم. بنابراین تلاش بر این است که هزینه‌ها را کاهش دهیم و با توجه به موقعیت‌ها و امکاناتی که داریم، بتوانیم بهتر نتیجه گیری کنیم. ولی معمولا این ما نیستیم که به طرف هزینه می‌رویم ممکن است که طرف مقابل هزینه‌هایی را بر همه تحمیل کند در چنین شرایطی ما باید مقاومت خود را ادامه دهیم. فکر می‌کنم اصلاح طلبان این آمادگی را هم نشان داده‌اند که تحت هر شرایطی مقاومت سیاسی را ادامه خواهند داد و خود را در عرصه سیاسی حفظ می‌کنند اما من مصداقی را به خاطر ندارم که بیشتر از آنچه که در حال حاضر وجود دارد نیاز به هزینه دادن داشته باشد. فراموش نکنیم که بسیاری از دوستان اصلاح طلبان ما در حال حاضر در شرایطی قرار دارند که نامی جز هزینه ندارد و علت اینکه آرام تر برخورد می‌کنند هم این است که شرایط برای دولت دشوار نشود و بتواند همین اصلاحات نیم بند را به پیش ببرد. طبیعتا اگر دوستان ناامید شوند و احساس کنند که بود و نبود دولت فرقی نمی‌کند، رفتارها متفاوت می‌شود.

-موانعی بر سر راه دولت وجود دارد این موانع چه چیزهایی هستند و چگونه باید با آن‌ها برخورد کرد؟

یکی از اصلی‌ترین این موضوعات فشارهای مجلس است که من فکر می‌کنم دولت باید محکم بایستد و کوتاه نیاید. دولت نباید با آن بخش مجلس وارد معامله شود، وگرنه کلیت مجلس وجود دارد و باید با آن کار کرد و در این هیچ تردیدی نیست. رویکرد همه این است که دولت با این مجلس کار کند ولی به این معنا نیست که هر روز آقایان مسئله ای را در مجلس مطرح کنند و دولت کوتاه بیاید. دولت باید محکم بایستد و بداند که بالاتر از سیاهی رنگی نیست.

من خیلی بعید تصور می‌کنم که این آقایان توانایی این را داشته باشند که وزیری را استیضاح یا برکنار کنند. اما فرض کنیم که چنین شد مثلا آقای دکتر فرجی دانا با همه علاقه ای که ما به ایشان داریم و به عنوان یک مدیر لایق، شایسته و موفق چه در گذشته و چه در حال عمل می‌کنند، برکنار شوند خوب آسمان که به زمین نمی‌آید، همان طور که آقای توفیقی را که کنار گذاشتند و چنین اتفاقی نیفتاد و از خدمات آقای فرجی دانا بهره مند شدیم.

اما آن چیزی که قابل جبران نیست این است که به خاطر ماندن هر یک از این عزیزان، دولت بخواهد با مجلس وارد معامله سیاسی شود و به خواسته‌های آنان تن دهد. خود آقای دکتر روحانی گفتند که بسیاری از مواردی که در مجلس مطرح می‌شود خواسته‌های نامشروعی است که وجود دارد. بسیاری ناشی از ساماندهی سیاسی نیست؛ یعنی نماینده‌هایی هستند که خواسته‌های موردی دارند و انتظار دارند که وزیر همه ضوابط را زیر پا بگذارد و حرف آن‌ها را گوش دهد. همچنین مواردی که به صراحت در اذهان مطرح می‌کنند که این فرد را بگذار و آن را نگذار، این خارج از اختیارات و حیطه قوه مقننه است. قوه مقننه اجازه ندارد در کار قوه اجرایی دخالت کند و برعکس، قوه اجرایی هم این اجازه را ندارد که به نماینده ای بگوید که به این فرد رای دهد یا به فرد دیگری.

به همین ترتیب وزیر هم باید بتواند مدیران زیر دست خود را آزادانه منصوب کند. اگر مشکل وزیری بر سر عملکردش باشد مجلس وظیفه دارد که مطرح کند، اما اینکه دست بر روی اشخاص گذاشته شود و بگویند که این فرد منصوب نشود و یا آن فردی که از قبل بوده و مسئول مشکلات گذشته است را عزل نکنید؛ دولت باید در برابر این خواسته‌ها قاطعانه مقاومت کند. لزومی هم ندارد که بخواهد لب به گله و شکایت از مجلس باز کند. به نظر من همین کاری که وزرا انجام می‌دهند؛ یعنی به مجلس رفت و آمد دارند و جواب اعضای مجلس را همانجا می‌دهند کار درستی است. فکر می‌کنم مدتی که دولت این خط را در پیش گیرد، اعضای تندرو مجلس خسته می‌شوند. اگر خواسته معقولی وجود داشته باشد دولت باید تبعیت کند اما این مواردی که متاسفانه ما دیدیم، سنگ‌هایی که بعضی از اعضای مجلس جلوی پای دولت می‌اندازند صرفا امتیاز گیری و استفاده از اختیارات نمایندگی است.

-اصلاح طلب‌ها چه برنامه ای برای انتخابات مجلس آینده دارند؟ به نظر می‌آید که جبهه اصولگرا شروع به برنامه ریزی کردند.

تا انتخابات آینده زمان زیادی باقی مانده است. در مورد اصولگراهای سنتی ما خوشحال می‌شویم که در این خصوص برنامه داشته باشند. درست است که تا حدودی به آنها به چشم رقیب نگاه می‌کنیم اما خوشحال خواهیم شد که آن‌هایی که می‌توانند، درست عمل کنند و با برنامه جلو بیایند نه مثل دفعات قبل بی برنامه باشند. اصولگراهای تندرو معمولا درهای نعمت به رویشان باز است تا بی برنامه بیایند اما شرایط برای آن‌ها شرایط سختی است، عملکردهای تندی که در مجلس انجام دادند عملکردهای مثبتی نیست، به هر حال چشم و گوش جامعه باز است به محض اینکه امکان این را داشته باشند که افراد دیگری را جایگزین کنند من تردید ندارم که این اتفاق روی می‌دهد. این آقایانی که در حال حاضر در مجلس ترکتازی می‌کنند قطعا آینده سیاسی خوبی نخواهند داشت و در دوره‌های بعد انتخاب نمی‌شوند. منتها این بستگی به مردم دارد. اما درخصوص اصولگراهای تندرو من تردیدی ندارم که شکست خواهند خورد.

اگر فضای رقابت طبیعی باشد دوستان اصلاح طلب زمینه رای آوری بسیار خوبی خواهند داشت، اما اگر نباشد این کار بسیار سخت خواهد بود. باید با توجه به زمانی که در دست داریم عمده فعالیتمان در سال 93 به سمت عادی سازی فضای سیاسی و تمهید امکانات لازم برای شرکت در یک انتخابات گسترده در سال 94 باشد. اینکه در این شرایط سخت بخواهیم کاندیدا مشخص کنیم و لیست ببندیم کار عاقلانه ای نیست و قطعا نتیجه بخش هم نیست. ممکن است گروه‌هایی در شهرستان‌ها دورخیزهایی کرده باشند اما مجموعه اصلاح طلب‌ها فکر نمی‌کنم که درست باشد که زودتر از موعد ستادی تشکیل دهند و لیست ببندند. ضمن اینکه معتقد هستم آن‌هایی که زودتر از سوت بازی شروع به دویدن می‌کنند معمولا سر بزنگاه نفسشان می‌برد و خسته می‌شوند.

دولت هم باید به صورت بی طرفانه زمینه رقابت را برای همه مهیا کند، وضع کمیسیون ماده 10 درست شود، خانه احزاب و امکاناتی که به احزاب داده می‌شود باید سروسامان یابد و خود دوستان هم باید سعی کنند انسجام خود را حفظ کنند. دوستان ما به شدت به دنبال این کار هستند و این اقدامی است که نه تنها الان که از قبل هم به دنبال آن بوده‌اند و نتیجه آن را هم در انتخابات دیدیم. پیش بینی من برای سال 93 این است که تغییر و تحولات خوبی صورت می‌گیرد ممکن است امکانات فعالیت بهتر شود یا اینکه اشکال جدیدی از فعالیت سیاسی شکل خواهد گرفت.

زهرا
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۳/۰۱/۰۶ ۰۹:۴۱
متاسفم براي خودم كه به دولتي راي دادم كه باتدبير آمده ولي از بي تدبيري داردجان مي كند. (213875)
ssd
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۳/۰۱/۰۶ ۱۷:۰۹
لطفا اینقدرازاصلاح طلبی افاضه نفرمایید که کارنامه شمارا دردولت 8ساله اصلاحات همه دیدند .رای مردم به اصلاحات نبود یک روحانی روحانی باشعار اعتدال وولایتی توانست نظرمردم راجلب کند. (213944)