مهدی دادویینژاد
خودعمارپنداران، اینروزها به جای نقبی به عملکرد «مردمگریز» خویش و اندیشیدن به علل و چرایی ناکامی پیاپی در انتخابات باز هم ره به خطا میبرند و از آرای حلال رییسی و حرام روحانی سخن میرانند! غافل از آنکه، این روزها ایران صاحب منطقی درونی و ورای چارچوبهای سیاسی شده است و پیامهای دقیقتری را به سطوح کلان تصمیم گیری منتقل میکند، جامعهای که تجربه کرده است و از تجارب خود درس آموخته نیک میداند رای به بی ثباتی و هیجان چه فرجام تلخی خواهد داشت، جامعهای که در حال یک بلوغ فکری است تا راه را بر روی کنشگریهای یک طرفه برخی نهادها ببندند و ضمن حفظ آرمانها و اصول خود به برخی بفهماند که مردم و جامعه درک عمیقتری از مشکلات خود و راه برون رفت از آن دارند.
فتح مواضع افراطیون در این سالها و بعد از انتخابات 88 نشان داد مردم راه تغییر را درک کردهاند و موانعی که از سوی شورای نگهبان برای ایجاد لیست حداکثری اتفاق میافتد نیز دیگر چارهساز نیست، منع تصویرچارهساز نیست، حمایت همهجانبه صدا و سیما از افراطیون و تحلیلگرانی که جز فتنه فتنه کردن چیزی در چنته ندارند چارهساز نیست، حفظ و حراست از نظام و انقلاب و ارزشها امروز باید از شکل سلب اختیار کردن در انتخاب اصلحترینها به شکل دعوت از همگان بدون واهمه تغییر یابد، امروز شرایط جامعه نه پویایی و هیجان دهه اول انقلاب را میطلبد و نه نومیدی از حرکتهای انقلابی دهه 80 را، دیگر دوره واژههایی مانند خودفروخته به سر آمده است، نه اینکه وجودشان را جامعه نفی کند اما دیگر توان جریانسازی ندارند.
جامعه در مدار منطق تصمیم میگیرد، صدای رجاییها و مظلومیت بهشتیها را در برابر ناملایمات به خوبی درک میکند اما سوءاستفاده از آنها را به مثابه ضربه زدن به ارزشها میپندارد، ائمه جماعات باید متوجه بشوند که حمایتهای ماورایی از یک کاندیدای خاص حتی به شرط اصلح بودن هم مجاز نیست و تنها در صورت عملکرد غلط همان اصلحها، فقط جایگاه و شانیت خود کاندیدا از دست نمیرود بلکه نوعی هتک حیثیت از اعتقادات مردم صورت میپذیرد. این روزها جامعه تعیینکننده نهایی است، به طور مثال سوءاستفاده از خوانندهای که چند ماه در زندان نگه داشته شده و بر خلاف موازین عرفی جامعه رفتار میکند برای جمعآوری رای، آیا حرکتی امام رضاپسند بود؟ هزینه این کار را چه کسی بر اعتقادات مردم تحمیل کرد؟ اینگونه آرا حلال است و آرای 24 میلیون ایرانی شرافتمند، حرام؟
جامعه امروز از انقلاب مفهوم غلیان و جوشش را نمیخواهد جامعه به دنبال اصلاح است و گزارههایی که شعارهای اصلاحی بدهند را بیشتر میپسندد. مهدی چمران بداند عملکرد او در دفاع همهجانبه از شهردار تهران در نگاه شهروندان میتوان زخمی باشد بر پیکر برادر بزرگوارش، این دفاع غیرمنطقی و سرپوش گذاشتن تنها یک جواب داشت و آن هم از صندوقهای رای به او داده شد. او باید مانند برادر شهیدش مطالبهگر میبود و بر امور شهردار نظارت میکرد و امروز نیز اعضای راه یافته به شورا باید بدانند جامعه عهد اخوتی با آنها نبسته است و باید پاسخگوی مردم باشند.
شورای محترم نگهبان باید در رویه خود در تایید صلاحیت نامزدها تجدیدنظر اساسی کند. امروز هر فرد در جامعه یک رسانه متحرک است که رفتارهای حذفی پیشین که قیممآبانه بود و گاه براساس بیمها صورت میپذیرفت را بر نمیتابد، هر فردی که رد صلاحیت میشود باید دلایل آن برای مردم شرح داده شود، باید مردم را به شکل واقعی ولی نعمت خود بدانند نه در حرف، مگر میشود عدهای برای ولی نعمتان خود تعیین مصلحت کنند؟ حال که این تقویض اختیار در قانون اساسی ایران انجام شده است، باید شورای نگهبان عملکردی متناسب با امروز جامعه داشته باشد و علل ردصلاحیتها را هر چند نه به صورت فردی که به صورت کلی بیان دارد تا اذهان بدانند به طور مثال عدم التزام عملی به اسلام با چه شاخصهایی سنجیده میشود. شورای نگهبان مسئولیتی خطیر برای حراست از آرمان جامعه باز و مطالبه گر دارد تا ثمره انقلاب هر روز بیشتر و بیشتر شود اما امروز چه نسبتی میان عملکرد شورای نگهبان و جامعه وجود دارد؟ چطور قلم کشیدن بر اسم مرحوم آیت الله هاشمیرفسنجانی میشود توجیه کرد؟ حتی باید برای مردم روشن شود علت رد صلاحیت احمدی نژاد چه بوده است؟
دشمنی با جامعهای که برای استقلال و آزادی خود قیامی جانانه داشته و امروز به این حد از بلوغ رسیده است که شعارها را خوب تحلیل کند و رای میدهد قابل تابآوری نیست، مسیر اصلاح حرکت اصیل مردمی تنها با تفویض اختبار به مردم شدنی است، این روزها کسانی دم از فتنه و نفاق میزنند که بارها توسط مردم ردصلاحیت شدهاند و جایگاهی در میان مردم ندارند اما بشترین هزینه در بخشهای مربوط به ایشان انجام میشود. جامعه از جمهوری مداحان عبور کرده است، جامعه امروز متولی جدی امر فرهنگی و مذهبی میخواهد، نهادهای تصمیم ساز باید سعی کنند مبتنی بر واقعیات جامعه امروز ایران، طرح داشته باشند. بیشترین تعداد اندیشکدهها در اختیار دلواپسان است و به جای تفکرواقعی و جذب جوانان دلسوز همچنان در بند یقه و تایید صلاحیت هستند و با جذب افرادی خاص، راه را بر هر نواندیشی میبندند.
باید نقش مذهب به عنوان یکی از مولفههای غنابخش امر اخلاقی احیا شود، نباید از مذهب برای مالهکشی اشتباهات استفاده شود. پسرفت عمیق در مقولات فرهنگی و تبدیل شدن به مفعول فرهنگی در عصر ارتباطات ثمره مخالفتهای مهندسی شدهای است که در داخل علیه نظریاتی مانند گفتگوی تمدنها به راه افتاد و در نهایت آنچنان سستی فرهنگی بر ایران غلبه کرد که مداحان به عنوان سفیران فرهنگی انتخاب شدند اما جامعه باز ایشان را پس میزند، و پس خواهد زد، دشمنی با فرهنگ غنی و اصیل عاشورا از طریق شور محض و ربط دادن بی ربط آن به مسائل حال ایران و یزیدی خواندن دیگران باعث استحاله نقش فرهنگی و آزاده پروری شده است.
جامعۀ در حال حرکت به سمت فراخی و گستره دید، همواره دشمنانی از این دست دارد که جهل مردم و جامعه سبب سکه شدن بازار آنها شده است. امروز و با اطمینان میتوان گفت اگرمردم از بالادست حاکمیت، جوابی درخور برای خواستهها دریافت کنند قطعا و حتما پابه پای آنها حرکت خواهند کرد و بالاخره به مقصد نهایی جامعه باز خواهند رسید. جامعهای با آرمانهای قوی و ارادهای مثال زدنی که اذهانی اندیشمند آن را تغذیه میکنند.