پوری خاطرنشان کرد: تنها چیزی که برای ترجمه جدید از کتابی که ۵۰-۶۰ سال قبل ترجمه شده توجیهپذیر این است که نثر آن زمان با نثر امروز سازگاری ندارد، در این صورت موجه است و اگر دلیلی غیر از این داشته باشد باید بگوییم که پشت این ماجرا سودجویی است.او درباره ترجمههای تحتاللفظی از کتابهای ترجمهای در بازار نیز با بیان اینکه این مسئله در کتابهای ترجمهای بسیار وجود دارد، اظهار کرد: برخی ترجمهها حاکی از این است که مترجم نه تسلطی به زبان مبدا دارد و نه تسلطی بر زبان مقصد، در نتیجه متنی به صورت ترجمه واژه به واژه و با کمک دیکشنری سر هم میکند که تکلیفش مشخص است.
این مترجم یادآور شد: من تأسف میخورم اما نگران این موضوع نیستم زیرا همیشه چنین پدیدهای وجود داشته است. هم کار سره در ترجمه وجود داشته و بوده و هم کار ناسره، اما کار ناسره سریعا از بین و از یادها میرود و آنچه باقی میماند کار سره است. تأثیر بد آن این است که درختهای زیادی را به خاطر کتاب از بین میبرند و این حیف است برای طبیعت! همچنین اگر این بیمهری را در مورد نویسندگان بزرگ جهان انجام دهیم که برای اولینبار در کشور میخواهند معرفی و به مخاطبان شناسانده شوند، شاید خاطره بدی را از آن نویسنده در ذهنها باقی بگذارد.
او سپس با بیان اینکه با ترجمههای موازی هم موافق است و هم مخالف، اظهار کرد: از این نظر موافق هستم که درباره داستانها و کتاب دو مترجم میتوانند دو برداشت مختلف داشته باشند و هر کسی کلام و برداشت خود را از متن ترجمه کند. اینکه دو ترجمه از یک کتاب بیرون بیاید بد نیست اما زمانی با این ترجمهها مخالفم که کتابی معروف و پرفروش میشود و دو ماراتنی بین ناشران به وجود میآید که کتاب را سریع ترجمه و روانه بازار کنند. این باعث میشود پنج - شش نفر همزمان بر روی کتاب کار کنند که طبیعتا آسیبهایی را به همراه دارد و مشخص است وضعیت کتاب چگونه خواهد بود.
احمد پوری یادآور شد: در ترجمههای همزمان انگیزه مادی بیشتر برای ناشران است و معمولا انگیزه مترجمان این است که کتابی با نام آنها چاپ شود که پدیده تأسفآوری است. کتابهایی مانند «هری پاتر» بیشتر با انگیزه مادی چاپ میشود و ناشران به دنبال این هستند که از این ماراتن عقب نمانند و سریعا به پولی برسند زیرا میدانند کتاب پرفروش خواهد بود به همین خاطر به اولین و دمدستترین مترجم میسپرند که کتاب را ترجمه کند.