گروه فرهنگ و هنر: فرهاد حسنزاده گفت: نویسندگان ما یا زبان کودکان را نمیشناسند و یا اینکه در بهکار بردن زبان مخفی آنان در لابهلای آثارشان بهشدت با مشکل مواجهاند.
این نویسنده نوجوانان تأکید کرد: این حرف که نویسندگان ما در آثارشان کودک و نوجوان امروزی را کمتر نشان میدهند، حرف درستی است که به این مسئله برمیگردد که کودک واقعی و کودک رسمی در جامعه ما دو چهره متفاوت دارند. او افزود: به عبارت دیگر در جامعه ما کودک واقعی و کودک رسمی دو واقعیت متفاوتاند. به دلیل محدودیتها و ممیزیهایی که برای نویسندگان درنظر گرفته شده است، اغلب ما نمیتوانیم کودک واقعی را آنچنانکه هست، در آثارمان نشان دهیم. شاید یکی از دلایل روی آوردن نوجوانان به خوانش متون ترجمهیی هم همین مسئله باشد. یعنی آنها خودشان را در آثار ترجمهیی بیشتر و بهتر میبینند، در حالیکه ممیزی، توان قلمی نویسندگان داخلی را گرفته است.
نویسنده رمان «هستی» اظهار کرد: در مورد آثار تألیفی حساسیت زیادی دیده میشود و اجازه نمیدهند که هر موضوعی گفته شود. مثلاً اتفاقی مثل عاشق شدن در آثار ایرانی به سختی رخ میدهد و نویسنده نمیتواند به راحتی درباره آن بنویسد، در حالیکه یکی از ویژگیهای عاطفی و روانی گروه سنی نوجوانان همین موضوع است. فرهاد حسنزاده افزود: نگاهی که درباره بچهها وجود دارد بهشدت اخلاقگرایانه است و این نگاه باعث میشود برخی بحثهایی که مورد نظر نویسنده است بدآموزی تلقی و در نهایت حذف شود. این حساسیتها و نگاهها از داستان اثری پاستوریزه بهوجود میآورد که نمیتواند چهره واقعی کودک و نوجوان امروز را نشان دهد.
این نویسنده نوجوانان گفت: البته من نمیگویم همه نویسندگان ما نسبت به مخاطبانشان اشراف کامل دارند و بهطور کامل آنها را میشناسند، اما آنهایی هم که نسبت به مخاطبان اشراف دارند، در نوشتههایشان با معذوریتها و محدودیتهای متعددی مواجهاند؛ محدودیتهایی که باعث شده زبان مخفی نوجوان ما هرگز در لابهلای آثار مربوط به این گروه سنی دیده نشود. اگرچه این زبان برای خود آنان خوشایند است، ولی من نویسنده نمیتوانم از این زبان در آثارم استفاده کنم و همین فاصله من را با مخاطبم روز به روز زیاد و زیادتر میکند.