روزنامه بهار: یک مجری تلویزیون كه از خودعمارپندارهای دولت پاكدستان محسوب میشود به دوربین نگاه میکند و پیش چشم حیرتزده مخاطبان با وقاحتی کم مانند از اعدام افرادی میگوید که خود هم بخوبی میداند حتی اجازه ثانیهای دفاع از خود را نداشتهاند! این اتفاقی بود که چند شب پیش در یکی از برنامههای سیما افتاد و در کمال تعجب شاهد آن بودیم که فردی بیمسئولیت، یك برنامه تلویزیونی را با دادگاه رسمی و جایگاه خود را به عنوان یك مجری یا یك قاضی اشتباه گرفته به خودش اجازه میدهد که به همین سادگی، هر كه را بخواهد تهدید و حکم اعدام صادر کند! گرچه آش آنقدر شور بود كه میهمان اصولگرای برنامه، یعنی رییس سابق صداو سیما هم در مقابل فضاسازی و التهابآفرینی این عنصر تندرو، مقاومت كرده وبه شدت با ایده او كه آرامش جامعه را هدف قرار میدهد موضعگیری نمود.
موضوع از آن جهت تاسفبرانگیزتر است که گوینده این مطلب خود را یک فرد حقوق خوانده معرفی میکند و همین امر حیرت مخاطب را دو چندان میکند که چگونه ممکن است فردی که «مقداری حقوق هم خوانده» از این امر بدیهی بی خبر باشد که نمیتوان بدون شنیدن دفاعیات طرف اتهام این چنین به شکل یکسویه حکم داد، آن هم اعدام! از طرف دیگر این پرسش وجود دارد که آیا یک برنامه تلویزیونی محکمه است که برای دیگران چنین حکمهایی را صادر میکنند؟
به نظر میآید که بیش و پیش از همه قوه قضائیه میبایست در مقام تذکر و اعتراض به این مجری پر حاشیه باشد که چگونه به خود اجازه داده است با دخالت در امور قضایی برای دیگران حکم صادر کند؟! به این واقعه میتوانیم نوع دیگری نیز بنگریم؛ با نگاهی به عملکرد صداوسیما در حوادث تلخ پس از انتخابات۸۸ شاهد آن بودیم که یکی از افرادی که در برنامههای خود به حاشیهها دامن میزد و با رویکرد تندروانهای که به آن مسائل داشت همچون بنزینی بر روی آتش آن وقایع عمل میکرد همین فرد بود که امروز با وقاحت از طریقتریبون یکسویه در اختیارش پیش از برگزاری هر نوع دادگاهی و شنیدن دفاعیات طرفهای دیگر حکم به اعدام محصوران میدهد. پرسشی که میتوان مطرح کرد این است که آیا نباید تصمیمگیران ارشد صداوسیما توجهی دوباره به نحوه انتخاب مجریان خود به خصوص در بخش سیاسی داشته باشند؟
و یا در نگاهی کلانتر آیا نباید نهادهای امنیتی کشور به این نکته توجه ویژهای نشان دهند که چرا این فرد و افراد دیگر مانند او هرگاه که جامعه به آرامش و وحدت نیاز دارد به یکباره با مواضع نسنجیده و تنشزای خود سعی در التهابآفرینی مجدد وتخریب فضای مسالمتآمیزی که به کاهش شکافها و از بین رفتن تنشها منجر میشود اقدام میکنند؟ آیا چنین رفتارهایی مشکوک نیست؟ بنابر آنچه در تبلیغات رسمی مطرح میشود دشمنان ایران و مخالفان نظام همواره در پی بر هم زدن اتحاد ملی و افزایش تنشهای داخلی هستند. آیا فردی با چنین سوابقی همراستا با خواست همانها حرکت نمیکند؟ به نظر میآید که وقت آن رسیده باشد که کمی هوشیارتر عمل کرد و اجازه نداد عدهای با ظاهر دفاع از نظام و انقلاب و ارزشها با تیشه به ریشه همین نظام حملهور شوند.
نمیگوییم که مجریان و برنامهسازان همراهان با خواست و تمایل اکثریت را به این رسانه راه دهید زیرا میدانیم تیم سیاسی همیشه ثابت پشت صحنه این رسانه انحصاری نسبت به رای و خواست اکثریت آلرژی عجیبی دارد اما حداقل انتظار این است افرادی که در بین اقلیت هم اقلیت محسوب میشوند. در رأس برنامههای سیاسی این سازمان قرار نگیرند. تفکر افراطی که این مجری نماد آن در صداوسیماست مانند هر تفکر دیگری باید اجازه سخن گفتن داشته باشد و هیچکس خواهان حذف آنان از صحنه سیاست و رسانه نیست اما آیا منطقی است که اقلیتِ اقلیت، محور برنامههای سیاسیِ رسانهای که داعیهدار ملّی بودن است باشد؟
ممکن است برخی مسئولان صداوسیما که نیت خیری هم دارند در پاسخ به چنین نقدهایی از روحیه و ظواهر ارزشی این افراد سخن بگویند و به دلیل روحیه محافظهکارانهای که دارند معتقد باشند حضور چنین افرادی در ویترین رسانه حداقل تبعاتی در آینده برای آنان نخواهد داشت. در پاسخ به چنین توجیهی باید پروندههای اخیری که سروصدای بسیاری هم به پا کرده است را یادآوری کرد که چگونه افرادی با ظاهر و رفتارهایی چند برابر موجهتر از این گروه اقلیت به اتهام جاسوسی! دستگیر شدهاند. به همین جهت میتوان گفت که این رویکرد محتاطانه در عمل با شکست مواجه شده است و باید طرحی نو در انداخت.