ابوذر ترابی- روزنامه بهار
این روزها در هر کوی و برزن محافل سیاسی و رسانه ای نقد و تعریض و حتی تکفیر رئیس دولت اعتدال گرایان به گوش ميرسد. زمزمه هایی که عمدتا از سوی طیف تندرو اصولگرایان و منتهیالیه چپ اصلاحطلبان مطرح ميشود و در کلید واژه ناکارآمدی به تباین و اشتراک ميرسد،گر چه این پویش پشیمان و نادم سازی عمدتا از سوی جریانهای مخالف و رقیبان روحانی هدایت ميشود،اما نافی و خنثی کننده مطالبات و انتقادات به سیاستهاي دولت نیست و به صرف طراحی آن از سوی مخالفین نمی توان و نباید نقد را تقبیح و حتی تخطئه کرد.اصلاحطلبان عدم مشارکت زنان و جوانان و البته انتصابات دولت که آن را دلیل چرخش روحانی ميدانند را علت نقدها ميدانند و اصولگرایان بر خلاف دیگران عمده انتقادات خود را متوجه سیاست خارجی و اقتصاد کرده اند.
هر روز از برجام ميگویند و ناکارآمدی و دستاورد تقریبا هیچ را بر منابر و پشت تریبونها فریاد ميزنند و در مقابل تنش زدایی و تعامل گرایی دولتی که آن را لیبرال ميخوانند از گفتمان مقاومت دفاع ميکنند، گویی در دیدگاه این گروه تنش زدایی نقی مقاومت است و تنش زایی نعل و به نعل ترجمان مقاومت و ایستادگی در مقابل استکبار و دشمنان خارجی که تمامیت ارضی و استقلال کشور را در دستور کار دسیسهها و سناریوهاي کینهتوزانه خود قرار دادهاند. تخاصم و ستیزهجویی که راهبرد دشمنان در سالهای بعد از انقلاب اسلامی و استقرار جمهوری اسلامی بوده و هیچ گاه از سوی تحول خواهان نفی نشده است. روی سخن این تقریر اما با موتلفین اصلاحطلب دولت روحانی است که امروز از چرخش او ميگویند، بر گردشاش خرده ميگیرند و وفای به عهد را به خاطر این شیخ درس خوانده حوزه و دانشگاه یادآوری ميکنند.
از حیث گفتمانی و البته رئالیسم سیاسی و با بازخوانی کارنامه و در نظر گرفتن تاریخ اصلاحطلبی در سالهای اخیر، فقدان تعریفی روشن و متعین از اصلاحات همواره چالشی محوری و اصلی بوده که در این زمزمهها و صحبتهاي درگوشی که در مورد عبور از روحانی شنیده ميشود هم نمایان است. همانگونه که پروژه برجام مبتی بر حل اختلافات با آمریکا نبود و رقیب با مهندسی و کیاست آن را به مصالحه با امریکا تقلیل داد،ائتلاف ۹۲ و تداوم آن در ۹۶ و تداول آن در ۱۴۰۰ سازوکاری برای اصلاحطلب کردن محافظه کاران نبود و هر گونه کوششی برای جاانداختن این همسویی دقیقا هم پوشانی و تایید همان منطق مخالفین برجام است.
واقعیت این است که جریان اصلاحات متکثر و متلون است، مفهومی قابل دفاع در الهیات سیاسی و اجتماعی که به دستاویزی برای پوشاندن ضعفها و نارساییهاي نهادهاي بالا دستی اصلاحطلبان این روزها استعمال ميشود.اصلاحات یک گفتمان،برنامه و استراتژی مشخص است که البته متضمن تقدیس عقل بر جهل،تحسین عقلانیت بر عصبیت و ترجیح کلاننگری بر جزیی نگریهاي مرسوم هم به شمار ميآید. امروز که دوره اعتدال و میانه روی است هر گونه تلاشی برای القای دوگانه اصلاحطلبی و اعتدال گرایی و الغای ائتلاف شکل گرفته بازی در زمین مخالفین و افراطیونی است که نه اعتدال و نه اصلاحات را بر نمی تابند.
امروز روحانی علاوه بر میراث پوپولیسم آمیخته با التقاط و انحراف میراث رادیکالیسم و افراط اصلاحطلبانه را نیز نیز با خود به همراه دارد و اتفاقا به دنبال آن است که در قالب پروژه اعتدال که بنیان آن در طرح دولت وحدت ملی که از سوی جناح معتدل یا اصولگرایان میانه رو همچون ناطقنوری و علی لاریجانی پیگیری شد به عبور اصلاحطلبان و تکامل و ایجاد فضا برای تدوین گفتمان اصلاحات یاری رساند.عادی سازی یا نرمالیزاسیونی که تئورسین اصلاحات با طرح آن در فضای سیاسی به دنبال تحقق آن بود دقیقا از همین زاویه معنا پیدا ميکند. در درون این پروژه هم مرزبندی و شکافهاي هویتی اصولگرایان با روشنی و شفافیت بیشتری انجام خواهد شد و هم تحدید و تعریف گفتمان و ایدهها و ارزشهاي اصلاحطلبانه که از تشتت رنج ميبرد با پرچم و برندآشکاری خود را در برابر افکار عمومی نمایان ميکند.
هر چند اتحاد انتقادی و مطالبهگری از دولت و الزام آن به پاسخگویی و البته کوششهاي فکری برای رفع بحرانهاي ساختاری و ماهوی اصلاحات هم ميتواند به روحانی در عبور اصلاحطلبان از شرایط فعلی یاری دهد و هم زمینهساز رقابت جدی،عادلانه و رقابتی در ۱۴۰۰ شود. پرسش جدی این است که آ یا با حال و روز ناخوش اصلاحات که حجاریان در روزهای اخیر مطرح کرد ميتوان با دست و پایی بيرمق و پیکری نه چندان قبراق به مصاف حریفان رفت؟ سازمانهاي سیاسی و پایگاه اجتماعی اصلاحطلبان واقف هستند که عبور از روحانی نه به یک معنا استقرار و قدرت گرفتن اصلاحطلبان است و نه در شرایط کنونی ضرورتی با قید فوریت است. بلکه بازی در میدانی است که رقبا برای انشقاق و اختلاف در درون اردوگاه تحول خواهان تدارک دیدهاند.
ماندن در گذشته باعث شکست است
هر گروه و حزبی باید خودش را براساس مقتضای زمانه به روز کند (356558)