محمد توکلی
گفتگوی تلویزیونی رییسجمهور این بار بیشتر از گذشته بازتاب داشته است. دلیل این بازتاب بیشتر در رسانهها و فضای مجازی هم نه به دلیل آنچه روحانی گفت بود و نه به علت اتفاق عجیب و غریبی در این برنامه بلکه یک دلیل ساده داشت؛ انتخاب مجری و حواشی مربوط به آن. به بهانه گفتگوی تلویزیونی اخیر رضا رشیدپور با حسن روحانی به چند نکته اشاره میشود.
1ـ با نگاهی به مطالبی که درباره این گفتگو منتشر شده است و یا در بین مردم مطرح است شاهد آن هستیم که بر خلاف قصد و هدف برگزاری چنین گفتگوهایی بیشتر از آنکه سخنان مصاحبه شونده مورد توجه مردم قرار گرفته باشد کسر قابل توجهی از تحلیلها و نظرات در این باره تحت تاثیر مصاحبه کننده است. شاید این اتفاق برای فردی که مسئولیت گفتگو با رییسجمهور را بر عهده داشته است خوشایند بوده باشد اما واقعیت آن است که این اتفاق نوعی شکست برای تیم رسانهای ریاست جمهوری تلقی میشود زیرا اصل و هدف چنین گفتگویی زیر سوال رفته است و توجهها بیشتر از آنکه در پی روحانی باشد به دنبال رشیدپور بوده است!
2ـ به طور خلاصه میتوان گفتگوی دوشنبه شب رییسجمهور را شبه چالشی برای رفع ابهامات بدانیم. مجری تلاش میکرد با ایجاد چالش هایی احتمالا مصنوعی ابهام هایی مانند نوع حضور روحانی در جمع مردم زلزله زده کرمانشاه، نفتکش سانچی، بی ثباتی در بازار ارز، فیلتر تلگرام و. . . را مطرح کند تا رییسجمهور به آنها پاسخ دهد. این رفع ابهام فی نفسه اتفاق بدی نیست و شاید وجهی از چنین گفتگوهایی هم همین باشد اما اینکه زمینه چینی برای رفع ابهام را «گفتگوی چالشی با رییسجمهور» نامگذاری کنیم نوعی فریب مخاطب است. زیرا کاملا مشخص است که مصاحبه کننده به قصد چالش با مصاحبه شونده وارد میدان مصاحبه نشده است و هدف دو طرف رفع ابهام است.
3ـ این گفتگوی تلویزیونی وجوه مثبتی هم داشت و میتوان گفت نوع اجرای رضا رشیدپور که چه از او خوشمان بیاید چه نه مجری با تجربه و قابلی است فراتر از استاندارد گفتگوهای تلویزیون ایران با روسای جمهور بود. این تغییر آن هنگام بیشتر به چشم میآید که گفتگوهای صداوسیما را با رییسجمهور فعلی و یا رییسجمهور سابق را به خاطر بیاوریم. از طرف دیگر میزان هماهنگی پرسشهای مصاحبه کننده نیز کمتر از گذشته بود و میتوان گفت که که مجری این گفتگو «مجری» پاستور و یا جام جم نبود. البته آن چارچوب کلی مورد اشاره درباره شبه چالش برای رفع ابهام ظاهرا مورد توافق دو طرف قرار گرفته بوده است اما نوع پرسشها و شکل مطرح کردن آن برخلاف گذشته امری هماهنگ شده نبوده که همین عدم هماهنگی قبلی را میتوان در بخشهای اولیه گفتگو در لبخندهای معروف آقای رییسجمهور که با نوعی تعجب هم همراه بود مشاهده کرد.
4ـ بی خبری مجری این گفتگو از تصاویری که همزمان با حضور روحانی در کرمانشاه منتشر شده و نشان از حضور رییسجمهور در بین مردم زلزله زده کرمانشاه داشت و تاکید بر اینکه «اگر چنین تصاویری باشد منتشر میکنیم» نشانه ضعفی بزرگ برای مصاحبه کننده و بی اطلاعی او بود. البته همین بی خبری آقای مجری سبب آن شد که تیم رسانهای نهاد ریاست جمهوری یادش بیاید که از حضور روحانی ویدئویی هم وجود دارد و آن را با تاخیری عجیب از وقوع حادثه زلزله در کرمانشاه و حضور حسن روحانی در مناطق زلزله زده منتشر کند. به واقع مشخص نیست که تیم رسانهای دولت در خوابی عمیق به سر میبرد و یا چه مشکل دیگری وجود دارد که در زمانی که در چند ماه پیش انتقادات بسیاری به عدم حضور نزدیکتر روحانی در کنار مردم زلزله زده مطرح میشد این ویدئو را که نشان دهنده مواجهه رودرو مردم با رییسجمهور است متشر نکرده است!
5ـ به طور طبیعی در هر کشور پیشرفته و یا عقب افتادهای در سطح جهان هنگامی که مقامی در سطح رییسجمهور پس از یک اعتراض و ناآرامی به گفتگوی تلویزیونی دعوت میشود اولین و مهمترین سوال از او در همین باره خواهد بود اما در گفتگوی اخیر رییسجمهور شاهد بودیم که نه تنها در اولین سوال بلکه در آخرین سوال هم به این موضوع اشارهای نشد!
با نگاهی دقیقتر به گفتگوی تلویزیونی دوشنبه شب میتوان مشاهده کرد که روحانی در دو نوبت تلاش میکند که اشارهای به این موضوع کند اما «مجری صداوسیما» با تغییر مسیر بحث اجازه اظهارنظر بیشتر را به رییس دولت نمیدهد. قاعدتا به دنبال توجیه نیستیم و این انتقاد به آقای رییسجمهور وارد است که چرا خود و خارج از سوالات مصاحبه کننده به این مهم نپرداخته است اما از این واقعیت نیز نباید به سادگی عبور کرد که ظاهرا خطوط قرمز صداوسیما حتی در گفتگو ا دومین مقام کشور هم حرف اول را میزند.