به گزارش جماران؛ اصل 59 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران که در آن آمده است: «در مسایل بسیار مهم اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ممکن است اعمال قوه مقننه از راه همهپرسی و مراجعه مستقیم به آراء مردم صورت گیرد. در خواست مراجعه به آراء عمومی باید به تصویب دو سوم مجموع نمایندگان مجلس برسد»، با گذشت چند روز از سخنرانی حسن روحانی همچنان در صد اخبار کشور است.
پیشنهاد برگزاری همهپرسی از سوی رییسجمهور برای حل مشکلات موجود در کشور، نه تنها واکنش اصولگرایان را در پی داشت بلکه اصلاح طلبان حامی او را هم بر آن داشت تا از او بخواهند با جزییات دقیقتری درخواست خود را در این خصوص مطرح سازند. با این حال آنچه که به موضوع چالشی بر سر بحث رفراندوم تبدیل شده، اختیار ریاست قوه مجریه برای چنین درخواستی است.
حسین میرمحمد صادقی، حقوقدان و سخنگوی پیشین قوهقضاییه البته از منظر دیگری به این موضوع نگاه میکند. او رفراندوم را با طرح سوال از رییسجمهور مقایسه کرده و تاکید دارد که این گونه مسائل را نباید تابو کرد. او البته انتقادی را هم نسبت به این اقدام حسن روحانی مطرح کرده و می گوید: شان رییس جمهور پرداختن به مساله شعاری اینچنینی نیست. خوب است که این موضوع از سوی اندیشمندان و متفکران مطرح و حتی پیشنهاد هم شود. مشروح گفتوگو با میرمحمد صادقی را در ادامه بخوانید:
آقای میرمحمدصادقی! چرا صحبتهای این روزهای رئیس جمهور در مورد مراجعه به همهپرسی با واکنشهای تقریبا منفی روبهرو شده است؟ آیا در نفس امر مشکلاتی با طرح آن بوجود میآید؟
در اینکه مساله رفراندوم و همه پرسی یکی از نمادهای اعمال حاکمیت ملی است، هیچ تردیدی وجود ندارد و به همین دلیل هم اصل 59 قانون اساسی مراجعه به آرای عمومی و همه پرسی را در مسائل مهم فرهنگی و اقتصادی و سیاسی و از این قبیل موضوعات به رسمیت شناخته است. به نظر این کار مفیدی هم است. به این دلیل که در برخی از مواقع ممکن است که مسائلی پیش بیاید که اینها با سرنوشت یک کشور ربط داشته باشد و در اینگونه موارد طبعا مراجعه به آرای عمومی بهترین و طبیعی ترین راه است.
اساسا بحث همهپرسی در ایران طبق قانون اساسی چگونه قابل اجرا است؟
همانطور که از اصل 59 قانون اساسی استنباط می شود و همین اصل هم مورد تاکید رییسجمهوری قرار گرفته، اجرای این اصل عمدتا بخشی از کار تقنینی کشور است. یعنی تصمیم گیری در ارتباط با آن، به این ترتیب است که دو سوم نمایندگان مجلس باید به آن رای مثبت بدهند. این یعنی در ابتدا به ساکن اجرای چنین تصمیمی مربوط به رییس جمهور نیست که بخواهد دخالتی در این مورد انجام دهد. مردم آنچیزی را که الان از ریاست جمهوری انتظار چیز دیگری بجای طرح یک سری شعارهایی همچون برگزاری همهپرسی دارند.
یعنی نظر شما این است که رییسجمهور به عنوان مسئول اجرای قانون اساسی چنین پیشنهادی را مطرح نکند؟
علی الاصول خوب است که این پیشنهاد توسط اندیشمندان مطرح و در جراید و رسانه ها در مورد آن بحث شود. مردم از رییس جمهور انتظار دیگری دارند. انتظار آنها این است که رییس دولت در حوزه ظرفیت ها و امکاناتی که در حوزه های مختلف وجود دارد کار و فعالیت کند و مشکلات مردم را رفع نماید.
به نظر من شان رییس جمهور پرداختن به مساله شعاری اینچنینی نیست. خوب است که این موضوع از سوی اندیشمندان و متفکران مطرح و حتی پیشنهاد هم شود. چرا که دیگران هم در چند روز گذشته گفته اند که در برخی از مسائلی که اختلافات قابل توجه است و مبتلابه است خوب است که بحث رفراندوم مطرح شود. اما از رییس جمهور انتظار می رود که بیش از اینکه وقتش را در سخنرانی ها به این دست از مسائل تخصیص بدهد به مردم گزارش بدهد که عملا چه کارهایی را انجام داده است و چه کارهایی را می خواهد انجام دهد. اگر هم معضلات و موانعی وجود دارد آنها را با مردم در میان بگذارد.
اینکه نوع صحبتهای مسئولان بالای نظام بگونه ای باشد که بعضی وقتها خود را در موضع اپوزیسیون یا صرفا یک متفکر یا منتقد ببینند درست نیست. مردم پس از 5 سال این انتظار را از مسئولان دولت ندارند. آنها دوست دارند که راجع به کارهایی که انجام شده یا قرار است انجام بگیرد و یا اینکه جز وظایف قوه مجریه است یا از وظایف هر مسئولی است که در راس هر قوه ای قرار دارد بشنوند. اما متاسفانه ما می بینیم که بعضی اوقات رییس قوه مجریه در رابطه با مسائلی صحبت می کند که حداقل جز وظایف اصلی آن نیست. یا رییس قوه قضاییه راجع به مسائل سیاسی صحبت می کند که حداقل جز وظایف اصلی و ابتدایی او نیست و طبعا اینهاست که باعث بی اعتمادی مردم می شود و این احساس را ایجاد می کند که مسئولان بیش از اینکه در صدد حل مسائل مردم باشند در صدد طرح سوالاتی هستند تا یک عده افرادی را به خود جلب کنند.
جدای از اینکه حسن روحانی اجازه طرح این موضوع را داشته یا خیر، چرا برگزاری همه پرسی در کشور ما به یک تابو تبدیل شده است؟
به نظر من همین هم غلط است. البته یک چیزهای دیگری هم وجود دارد که در کشور ما تبدیل به تابو شده است. مثل همین موضوع سوال از رییس جمهور. چه در زمان رییس جمهور قبلی و چه در زمان رییس جمهور فعلی هروقت این بحث مطرح می شود که قرار است از رییس جمهور سوال شود آنچنان موضوع طرح می شود که انگار قرار است انتخاب خیلی مهمی رخ دهد یا بنا است توهینی به رییس جمهور بشود و این تبدیل به تابو شده است. در حالی که در کشوری مثل انگلستان هر چهارشنبه نخست وزیر که بالاترین مقام اجرایی آن کشور است در مجلس عوام حضور می یابد. در این جلسه که معروف به question time است سوالات متعددی مطرح می شود و نخست وزیر هم جواب می دهد. بنابراین رییس جمهور هم در کشور ما به عنوان بالاترین مقام اجرایی طبعا خیلی مهم نیست که سوال از او تابو شده است.
مساله رفراندوم هم همین است. لازم نیست آن چیزهایی که ظرفیت قانون اساسی است تبدیل به تابو شود. اینها قابلیت اجرایی دارند اما حرف ما این است که برای این مسائل چه کسی باید وقت بگذارد و آن را مطرح کند. این بیشتر کار متفکرین و اندیشمندان و حقوقدانان و نمایندگان مجلس است. مردم از رییس جمهورانتظار تمرکز روی چیزهای دیگری را دارند همانطور که انتظار از رییس قوه قضاییه تمرکز روی مسائل قضایی است نه سیاسی و بین المللی.