گروه سیاسی: به نظر میآید چالش بیاعتمادی یکی از مهمترین موضوعات پیش روی اصلاحات در سال 98 باشد. اصلاحطلبان در سال 92 با وعده بهبود شرایط با نیروهای میانهرو ائتلاف کردند و معتقد بودند شرایط کشور با این روش رو به بهبود میرود. اما حالا با توجه به عملکرد دولت و بازگشت تحریمها وضعیت مناسب به نظر نمیرسد، مهمتر اینکه با توجه به تاکید بر ریزش سبد رای جریان اصلاحات موضوع مشارکت مردم در انتخابات سال 98 یک موضوع کلیدی است. محسن صفاییفراهانی، فعال سیاسی اصلاحطلب در گفتوگو با اعتمادآنلاین با تاکید بر این موضوع که ائتلاف اصلاحطلبان در سال 92 و در ادامه در سال 96 منجر به بازگشت عقلانیت به سیستم نشده است، عنوان کرد: در انتخابات سال 98 با توجه به اینکه دیگر اگر کسی هم توصیه کند مردم به آن گوش نمیدهند، خود مردم باید درباره مشارکت یا عدم مشارکت در انتخابات تصمیم بگیرند. مشروح گفتوگوی اعتمادآنلاین با محسن صفاییفراهانی را در ادامه میخوانید:
مردم حق دارند که اعتمادشان به جریانهای سیاسی کم شده باشد
*آقای خاتمی چند بار نسبت به ناامید شدن مردم از جریانهای
این بار دیگر وظیفه کسی نیست که بخواهد توصیهای به مردم داشته باشد، چون مردم گوش نمیدهند. مردم زمانی به حرف کسی گوش میدهند که بدانند این حرف در زندگی و بهبود وضعیت آنها موثر بوده است.
سیاسی داخلی و به ویژه اصلاحطلبان هشدار دادهاند. ارزیابی و تحلیل شما از روند اعتماد عمومی به جریانهای سیاسی چیست؟
با این شرایط که بر جامعه حاکم شده به نظرم مردم حق دارند که اعتمادشان به جریانهای سیاسی کم شده باشد. اعتماد نشأتگرفته از چیست؟ من به شما دو بار دروغ بگویم آیا شما دیگر حرف مرا باور میکنید؟ معلوم است که نه! اعتماد از مجموعه عملکردها در گفتار و کردار به وجود میآید. وقتی بین گفتار و کردار هیچ قرابتی وجود نداشته باشد، به چه دلیلی مردم باید به گفتار اعتماد کنند! خیلی ساده است. من به شما میگویم اگر میخواهید به دفتر روزنامه بروید از این مسیر بروید. اگر شما رفتید و اذیت شدید، دفعه بعد که دوباره من بگویم، میگویید آقا شما دخالت نکنید. اما اگر مسیری را از من پرسیدید و به راحتی رفتید، دفعه بعد دوباره از من میپرسید. کشور هم همین است. در کشور هم اگر قرار است مسئولی قولهایی بدهد یا توصیههایی به مردم کند ولی اکثر آنها عملی نشود، همان مردم به قول مسئولان بیاعتماد میشوند. مائو رهبر چین در سال 1970 وقتی بساط انقلاب فرهنگی را برچید در مصاحبه خود با «ادگار اسنو» خبرنگار آمریکایی میگوید: «اگر یک رهبر راستگو نباشد چگونه میتواند اعتماد مردم را به خود جلب کند؟ چی کسی به حاکمان دروغگو اطمینان خواهد کرد.»
قرار نیست که مردم همواره بین بد و بدتر انتخاب کنند
*انتخابات 98 پیشرو است و به هر حال جریانهای مختلف رقابت خود را بهزودی آغاز میکنند. با این تفاسیر برنامه اصلاحطلبان چه
9 روز یک بحران دوران اصلاحات به بحرانهای مستمر تبدیل شده است
چیزی باید باشد؟
برای انتخابات گذشته در دانشگاه شریف سخنرانی داشتم و دانشجویان درباره شرایط و وضعیت کاندیداها سوال کردند و به آنها گفتم که در حال حاضر به دلیل مجموعه شرایط مجبوریم بین بد و بدتر به بد قناعت کنیم. اما قرار نیست که مردم همواره بین بد و بدتر را انتخاب کنند. استمرار این روند یعنی نباید هیچوقت به دنبال چیز بهتری در جامعه خود برویم. در حالیکه این حق مردم است که امکان حصول به شرایط بهتر را داشته باشند. چنانچه قرار است با کجسلیقگی و بدون توجه به آینده کشور و این ملت، اجازه ندهند که نیروی کیفی برای سمتهای انتخابی مشخص شده در قانون اساسی بیایند و کار موثرتر و مطلوبتر انجام دهند، دلیلی برای توصیه به مردم و دخالت در شرایط محدود و بسته نمیرود. اگر قرار است زندگی مردم رو به پسرفت باشد و درصد دهکهای پایین جامعه رو به تزاید باشد و مشکلات معیشتی باعث آسیبپذیری اقشار زیادی شود، چطور میتوان به مردم توصیه کرد که ادامه این روند به نفع شماست؟ وظیفه فعالان سیاسی نسبت به آحاد جامعه ارایه راهحلهایی است که در نهایت آنها را در ابعاد سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و محیطزیستی به شرایطی که حق حداقلی آنهاست برساند.
9 روز یک بحران دوران اصلاحات به بحرانهای مستمر تبدیل
مهاجرت نخبگان و صاحبان سرمایه بسیار نگرانکننده شده است
شده است/ اگر رویکردها برای انتخابات 1398 و 1400 تغییر کند تا جایی که توان داریم کمک میکنیم
*با توجه به شرایطی که الان به وجود آمده همچنان فکر میکنید رویکردی که اصلاحطلبان سال 92 در پیش گرفتند و سال 96 هم آن را ادامه دادند، درست بود؟
آن زمان این کار شاید اجتنابناپذیر بود؛ یعنی فکر میکردند که میتوانند به نوعی عقلانیت را به درون سیستم باز گردانند و اقدامات تقابلی متوقف شود، اما عملاً چنین اتفاقی رخ نداد. اوج این شرایط را در برخوردها با برجام همه شاهد بودند و امروز با FATF متاسفانه 9 روز یک بحران دوران اصلاحات به بحرانهای مستمر تبدیل شده است، به طوریکه معاون اول رئیسجمهور میگوید به معنی واقعی دولت تنهاست! در نتیجه برای انتخابات 1398 و 1400 اگر اراده بر آن شود که رویکردها تغییر کند و حاکی از تعامل درون و بیرون باشد، مطمئناً تا جایی که توان داریم برای بهبود شرایط کشور تلاش خواهیم کرد و باید مردم را هم تشویق کنیم که بیشتر کمک کنند. اما اگر قرار نباشد که رویکردها به سمت بهبودخواهی باشد و همین روند مشکلات داخلی از لحاظ سیاسی، اقتصادی و رفتاری دائماً تشدید شود، به نظر من نمیتوان از مردم توقعی داشت.
مهاجرت نخبگان و صاحبان سرمایه بسیار نگرانکننده شده است
*یعنی
کشورهایی که با ما فاصله جدی داشتند، حالا به کعبه آمال مردم تبدیل شدهاند
دوباره مردم باید از صندوق رای فاصله بگیرند یا راه دیگری را انتخاب کنند؟
مطمئناً بهترین راهحل برای مردم صندوق رای است و حال تصمیم با ارکان حاکمیت است که با همدلی و همبستگی بیشتر در این زمان باقیمانده دکترینهای داخلی خود را بازبینی کرده و رویکرد را به سمت اصلاح پیش ببرند و فرصت زندگی آرامتر و منطقیتر مردم را موجب شوند. در حال حاضر مشکل مهاجرت نخبگان و صاحبان سرمایه بسیار نگرانکننده شده است و از آمریکا و کانادا و استرالیا گذشته است. بسیاری مهاجرت به گرجستان، ترکیه، آذربایجان، دبی و... را آغاز کردند، کشورهایی که در منطقه در چهار دهه سال پیش به لحاظ ساختاری، رفتاری، زندگی و... با ما فاصله جدی داشتند، حالا به کعبه آمال مردم تبدیل میشوند! اینها اخطارهای جدی به مقامات کشور است که به آمارها با درایت و دقت بیشتری نظر داشته باشند. در شش ماهه دوم سال 96، حسابهای ملی حاکی ازآن است که بیش از 20 میلیارد دلار سرمایه از کشور خارج شده است.
*جلسهای با اصلاحطلبان نداشتهاید که راهحلی برای این موضوع مطرح شده باشد؟
من نداشتم.
*نمیدانید که جلسهای هم بوده یا نه؟
جلسه که دائماً هست. جلسات هفتگی و پانزده روزه و.... خیلی از دوستان، توصیههایی هم میکنند، ولی تا زمانی که عینکها تغییر نکند، این توصیهها به جایی نمیرسد!
لازم نیست لیست اصلاحات حتما کامل و با اصلاح بدلیها و اعتدالیون سینه چاک اصولگراها بشته بشه (364448)