گروه سیاسی: حسن بیادی از فعالان اصولگرا میگوید: تا زمانی که واکنشهای احمدینژاد با خاندان لاریجانی وجود دارد بعید است علی لاریجانی دست به این ریسک بزرگ بزند و کاندیدای ریاست جمهوری شود مگر اینگه ایشان هم مانند آقای روحانی فرمان روشها و منشهای گذشته خود را به سمت اصلاحطلبان بچرخاند و از سهم سیاسی آنان استفاده ابزاری کنند. چكیده اظهارات حسن بیادی در مصاحبه با آفتاب یزد را میخوانید:
تا زمانی که واکنشهای احمدینژاد با خاندان لاریجانی وجود دارد و مشکل فی مابین حل نشده است، بعید میدانم که علی لاریجانی دست به چنین ریسک بزرگی (کاندیداتوری انتخابات ریاست جمهوری) بزند. مگر اینگه ایشان هم مانند آقای روحانی فرمان روشها و منشهای گذشته خود را به سمت اصلاحطلبان بچرخاند و از سهم سیاسی آنان استفاده ابزاری کنند در این صورت امکان پیروزی در انتخابات 1400 را دارد. به هر روی، این تئوری پوسیده با عملکرد دولت کنونی حتی با شعار علی برکت الله هم بدون تردید به نتیجه نمیرسد. ضمن اینکه اصلاحطلبان بعید است که بخواهند دیگر تجربه روحانی را بخواهند باز هم در انتخابات ریاست جمهوری سیزدهم تکرار کنند. چراکه برخی از سیاسیون معتقدند که پس از پایان انتخابات و آغاز دولت دوم روحانی، فاصله این دولت با جریان اصلاحات و حتی کسانی که در ستادهای ایشان فداکاری داشتند، تشدید شد. این فاصله در حالی است که در دور دوم انتخابات ریاست جمهوری اصلاحطلبان و معتدلین با تمام قوا و همه امکانات مادی، سیاسی و تشکیلاتی خود به میدان آمدند تا حسن روحانی برای بار دیگر به دولت راه یابد اما او قدر ندانست و مرعوب و محصور اطرافیان خود گردید.
اکنون در میان افکار عمومی و در بین اغلب سیاسیون، کمتر کسی پیدا میشود که مدافع سرسخت و جدی دولت باشد و نوعاً مصائب و مشکلات را به گردن اصلاحطلبان میاندازند. در حالی که مجموعه درون دولت فاقد یک گفتمان لازم بهعنوان جریان فکری، سیاسی و ساختار سازمانی دولت فاقد یک مدیریت یکپارچه است. دولت برخلاف اصلاحطلبان فرسنگها از خواستههای مردم فاصله گرفته و بهدنبال امیال سیاسی و اجتماعی و شخصی خود هستند.
شک نکنید جریان منسوب به احمدینژاد با سیاست منطقی اما چراغ خاموش با همان عملکرد گذشته خود در بخشهای مردمی به خصوص در بخش عظیم محرومین در کشور ساری و جاری است. زمانیکه در گذشته نه چندان دور ایشان طرح یارانهها را اجرایی نمود سهم هر نفر به میزان تعیین شده ۴۵۰۰۰ تومان ارزش حداقل ۱۵ دلار را داشت. اما الان ارزش یارانه به ۳/۵ دلار رسیده است که اکثر یارانه بگیران واقعی در رنج و سختی هستند.
فقط عملکرد یک وزارتخانه راه و مسکن وشهرسازی در زمان تصدی گری ایشان (احمدی نژاد) را با سایر دولتهای قبل را فقط در ۳ مقوله راه، مسکن و خطوط ریلی مقایسه کنید اگر انصافی در میان باشد خواهید دید که جریان چیز دیگری است. حالا آمار ساخت راههای روستایی، ورزشگاهها، مدارس و تاسیسات روستایی و شهری، توسعه و تثبیت شجاعانه خودکفایی در صنعت وابسته به انرژی هستهای را امر دیگری میدانم.
یادمان نرود که هدفمندی یارانهها مصوبه مجلس بود که یک طرح چندپارامتری بودکه یک بخش آن یارانه جمعیتی بود البته شاید در روش و سیستم ارائه یارانهها اختلاف و اظهار نظرات کارشناسی وجود داشته باشد اما اصل آن در تنظیم بازار و تحکیم خانوادهها به ویژه در سطح محرومین بینظیر و یک کار اصولی و شجاعانه بود و شک نکنید مرفهین بیدرد که از بودجه عمومی سهمشان کم میشد نوعاً ناراضی بوده و هستند. بیشترین انتقادها به احمدینژاد پس از پایان دولت دهم شد. البته انصاف برای تحلیل عملکرد همه دولتها چیز خوبی است