گروه سیاسی: سایت امتداد نوشت: احتمالا شما هم متوجه شدهاید ماجرای دلخراش سحر خدایاری چقدر برای دلواپسان گران تمام شده است. صدا و سیما و رسانههای دلواپس با همراهی سایر ابزارهای در اختیار این طیف با تمام توان در حال پمپاژ روایت خود از این ماجرا هستند اما هرچه بیشتر میکوشند کمتر عایدشان میشود. پس از چند برنامه تلویزیونی حالا رسانههای زنجیرهای وارد معرکه شدهاند. و این تنها نشان دهنده قدرت روزافزون شبکههای اجتماعی در ایجاد موج اجتماعی است. امروز کیهان و جوان تیتر یک خود را به این موضوع اختصاص دادهاند و مدعی شدهاند برای متوفی هیچ احضاریهای ارسال نشده و حکمی هم صادر نشده بود. ما سعی میکنیم این روایت را بپذیریم فقط یک سوال میماند و آن اینکه اگر چنین است هیئت اعزامی از سوی رییس قوه قضاییه چرا راهی خانه متوفی شده و برای چه منظوری از خانواده او دلجویی کردهاند؟
کیهان علاوه بر اینکه از قوه قضاییه خواسته از هنرمند و نماینده مجلس تا رسانه و سلبریتی همه را بازداشت کند جملات عجیبی را نوشته که حقیقتا سخت است باور کنیم چنین عقیدهای هنوز وجود دارد:«اگر سحر خدایاری که قبل از بیماری روحی و روانی دو لیسانس گرفته بود به موقع ازدواج میکرد، یا در شغل مورد علاقه مشغول میشد و اسیر اولویتهای کاذب برخی مسئولان دولتی نمایندگان مجلس و فضاسازیهای رسانهای نمیشد، اکنون زنده بود»!
سناریو نویسی کیهان اما در بخش دیگری از نوشته امروزش هم دیده میشود. ادعایی بزرگ و تهمتی تاسفبار:در اواخر دهه ۶۰ یکی از اعضای گروهک فدائیان خلق به نام نیوشا فرهی به عنوان اعتراض به جمهوری اسلامی ایران، در مقابل سازمان ملل در نیویورک دست به خودسوزی زد و در حالی که سایر اعضای این گروه اطراف او را گرفته و برای نجات وی اقدامی نمیکردند، در آتش سوخت و جان سپرد. یک هفته بعد از این ماجرا معلوم شد مرکزیت گروه یاد شده از بیماری افسردگی وی که در حال مداوا نیز بود سوءاستفاده کرده و به او قبولانده بود خودش را به آتش بکشد و تاکید کرده بود که این اقدام یک حرکت نمادین خواهد بود و اعضای گروه بلافاصله دست به کار شده و بیآنکه آسیب چندانی ببیند آتش را خاموش کرده و او را نجات خواهند داد!...ماجرای غمانگیز سحر خدایاری که به فریب دختر آبی معرفی شده است نیز از جهات مختلف با ماجرای خودسوزی نیوشا فرهی همخوانی و مشابهت جدی دارد. آن مرحومه به گفته پدر داغدارش، از نوعی بیماری عصبی رنج میبرده و در حال مداوا نیز بوده است. با توجه به آلودگی برخی جریانات ضدانقلاب داخلی به انواع ترفندهای جنایتآمیز، احتمال اینکه ماجرای خودسوزی او هم از سوی برخی جریانات مورد اشاره برنامهریزی شده باشد وجود دارد و دستگاه قضایی نباید از کنار آن به آسانی عبور کند.»
اما کیهان به این اکتفا نکرده و برادر حسین خودش دست به قلم شده است. او سراغ علی مطهری و پروانه سلحشوری -که در این موضوع موضعگیری داشتند- رفته و خواستار برخورد با آنها شده است:«این اقدام زشت و سخیف از کسانی که عنوان نمایندگی مردم را - به حق یا به ناحق- برپیشانی خود نهادهاند، قابل توجیه نیست. اقدام این دو نماینده را نمیتوان در حد و اندازه یک «خطا» ارزیابی کرد، چرا که وقتی خطا به تکرار مینشیند دیگر نامش خطا نیست، «خط» است!»
در حالی که کیهان مدعی است دختر آبی بدون احضاریه و به خواست شخصی به دادگاه مراجعه کرده اما روایت جوان چیز دیگری میگوید:«ظاهراً در هنگام مراجعه سحر به دادسرا، رئیس دادگاه مرخصی بوده و برای این فرد هیچ اقدام قضایی به عمل نیامده است و مقرر میشود در وقت دیگری به مرجع قضایی مراجعه کند که نامبرده پس از خروج از واحد قضایی با بنزینی که از قبل تهیه کرده است، مبادرت به خودسوزی میکند.»
از آنچه جوان نوشته به سختی میتوان برداشت کرد که متوفی داوطلبانه به دادگاه رفته و به دلیل مرخصی بودن قاضی زمان دیگری برای حضور داوطلبانهاش مقرر شده است!
البته برخی مقامات قضایی معمولا در ایام خاصی مرخصی میروند مثل جناب مستطاب سعید مرتضوی که در بحبوحه وقایع کهریزک در سال ۸۸ به مرخصی رفته بود! ما تلاش میکنیم روایت دلواپسان را بپذیریم. آنها هم بهتر است یک روایت را منتشر کنند که سردرگم نشویم! همینطور که حواستان پی دختر آبی است از نقدهایی که این روزها طیفی از دلواپسان علیه برخی اعضای دفتر رهبری منتشر کردهاند هم غافل نشوید. وحید جلیلی در نوشتهای به سختی حسین محمدی از اعضای ارشد دفتر رهبری را به نقد کشیده و پس از آن موجی در حمایت از محمدی به راه افتاد که از صفارهرندی تا عبدالله گنجی را شامل میشود. گنجی امروز در جوان نوشته:«یا باید عمل مورد نقد عضو دفتر رهبری را از دفتر تفکیک کرد و جنبه شخصی به آن داد که اینجا محال است یا سبک جدیدی برای هجمه به رهبری را باید تحلیل نمود که هفت، هشت سال پیش برای بعضی مذهبیون انقلابی انگارهسازی شد که دفتر رهبری اقداماتی مستقل از رهبری انجام میدهد.» گنجی کد مهمی داده است که باید بیشتر به آن پرداخت.