گروه بین الملل:وقوع اعتراضات در کشورمان در مدت اخیر، روابط خارجی ایران را نیز دستخوش تحولاتی تازه کرده است. در این راستا، غرب و به طور خاص کشورهای اروپایی، با توجه به برخی فشارها از ناحیه افکار عمومی خود، مواضع تندی را علیه ایران به دلیل آنچه نقض حقوق بشر و دموکراسی در کشورمان خوانده اند، در پیش گرفته اند.
از این رو، اتحادیه اروپا در چندین نوبت اقدام به تحمیل تحریمهای مختلف علیه ایران با هدف ادعایی حمایت از حقوق بشر، کرده است. رهبران کشورهای مهم اروپایی نظیر آلمان، انگلستان و فرانسه نیز به صراحت، موضع گیریهای تندی را علیه کشورمان مطرح کرده اند. در این رابطه، به تازگی "امانوئل مکرون" رئیس جمهور فرانسه، در دیدار با شماری از چهرههای مخالف با نظام سیاسی کشورمان در حاشیه مجمع صلح پاریس، در اقدامی عجیب از آنچه انقلاب در ایران خوانده، حمایت کرده است.
پیش از وی نیز "اولاف شولتس" صدراعظم دولت آلمان و همچنین وزیر خارجه این کشور، مواضع تهاجمی را علیه کشورمان اتخاذ کرده بودند. از این رو، برخی ناظران و تحلیلگران بر این باورند که اروپا با تداوم روند و مسیر کنونی، عملا در حال قرار دادن و تعریف روابط خود با ایران در چهارچوب نقطهای بی بازگشت است. مسالهای که از تشدید تنشها و مناقشات میان ایران و اروپا در آیندهای شاید نزدیک خبر میدهد (موضوعی که به تازگی نمودهای عینی خود را در قالب بیانیه تند تروئیکای اروپایی علیه ایران در چهارچوب نشست شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی هم نشان داده است).
از این رو، فرارو در گفتگو با "عبدالرضا فرجی راد"، استاد حوزه ژئوپلیتیک، سفیر سابق ایران در شماری از کشورهای اروپایی، و کارشناس حوزه سیاست خارجی، به بررسی این سوال اساسی پرداحته که آیا اروپا روابط خود با ایران را به نقطه بی بازگشت رسانده و هدایت میکند؟
"عبدالرضا فرجی راد"، استاد حوزه ژئوپلیتیک و کارشناس سیاست خارجی در پاسخ به این سوال که آیا اروپا در روابط خود با ایران به نقطه بی بازگشت رسیده است؟ گفت: «جهت پاسخ به این پرسش ابتدا باید به عوامل اصلی تندرویهای اخیر اروپا علیه ایران توجه کنیم تا بفهمیم آیا اروپا اساسا بنا دارد خود را در موقعیتی بی بازگشت در قالب روابط با تهران قرار دهد یا خیر. به نظر من میتوان به سه عامل جهت توضیح تندرویهای اخیر اروپا در رابطه با ایران اشاره کرد».
وی گفت: «اول، اوضاع داخلی ایران است که در خارج از کشورمان نیز انعکاسهای گستردهای پیدا کرده و طبیعتا روی افکار عمومی به ویژه افکار عمومی کشورهای غربی اثرگذاری زیادی داشته و دولتهای غربی نیز احساس کرده اند که باید در قبال تحولات ایران، عکس العملهای مقتضی را از خود نشان دهند. این مساله به ویژه با توجه به انتشار گسترده اخبار ایران در عرصه بین المللی از منظر حقوق بشری، ابعاد و جلوههای جدی را به خود میگیرد. اروپاییها سال هاست که خود را قطبِ حقوق بشر جهانی میدانند و در این چهارچوب، نمیتوانند موقعیت و فرصت جاری در رابطه با مسائل ایران را از دست بدهند. از این منظر، شاهدیم که طیفی از رهبران شناخته شده اروپایی نظیر صدراعظم آلمان، وزیر خارجه این کشور و همچنین مقامهای فرانسوی و انگلیسی در این رابلطه موضع گیری کرده اند».
وی افزود: «نکته دوم که به مثابه محرکِ تندرویهای اخیر اروپا علیه ایران باید مورد توجه باشد، تاخیر در احیای توافق برجام است. من احساس میکنم که اروپاییها زودتر از آمریکایی ها، از دستیابی به یک توافق اتمی با تهران قطع امید کرده اند. هنوز آمریکاییها مایل به حصول توافق با ایران علی رغم واقف بودن به این مساله که دستیابی به توافق با این کشور سختتر شده (به ویژه با توجه به قدرت گیری جمهوریخواهان آمریکایی در قالب مجلس نمایندگان)، هستند. با این همه، آنها هنوز به مشتاق توافق هستند، زیرا از یک طرف نگران غنی سازی بیشترِ ایران هستند و از سوی دیگر با توجه به در پیش بودن فاصله کم تا انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۴ آمریکا (که البته با در نظر گرفتن رقابتهای درون حزبی و دیگر رویههای مرتبط، این فاصله زمانی کمتر هم میشود)، دولت بایدن و دموکراتها مایل هستند که توافق با ایران را به مثابه یک دستاورد برای خود معرفی کنند».
این کارشناس سیاست خارجی گفت: «حال آنها قرار نیست که اینطور بگویند که ما با ایران به توافق رسیدیم و این خوب است. بلکه آنها به طور ویژه به این مساله اشاره میکنند که ما از طریق توافق با ایران، جلویِ اتمی شدن ایران و آنچه دستیابی این کشور به سلاحهای اتمی عنوان میشود را گرفتیم. از این رو، آمریکاییها هنوز مایل به توافق با ایران هستند، اما اروپاییها از این مساله بُریده اند. وقتی به مواضع رهبران و سیاستمداران ارشد اروپایی مینگریم متوجه میشویم که آنها نقطه تاکیدشان را بر این مساله قرار داده اند که ایران بنا ندارد توافقی را امضا کند».
وی در ادامه گفت: «در عین حال، سومین محرک در مورد مواضع تندِ اخیر اروپا در رابطه با ایران، ادعاهای مختلفی است که آنها در مورد همکاریهای نظامی ایران با روسیه در چهارچوب جنگ اوکراین مطرح میکنند. اروپاییها که در مورد مساله اوکراین به شدت حساس هستند، کنشگریهای تهران در قالب معادله جنگ مذکور را ضرری بزرگ برای خود میپندارند. آنها هزینههای زیادی را در قالب جنگ اوکراین پرداخت کرده اند و این حس را داشتند که پوتین را به نقطهای از ضعف رسانده اند.با این حال، آنچه اروپا، ورود ایران در قالب معادله جنگ اوکراین میخواند، عملا بسیاری از معادلات را تغییر داده و به طور خاص پهپادهای ایرانی توانسته اند بر روند جنگ مذکور اثرگذاری داشته باشند. از این رو، اروپا با مواضع اخیر خود علیه ایران سعی دارد به هر نحو ممکن، روند همکاریهای تهران با مسکو را متوقف کند. سه عامل ذکر شده به نظر من به بهترین وجه ممکن دلایل و محرکهای مواضع تند اخیر اروپا علیه ایران را توضیح میدهند».
عبدالرضا فرجی راد در پاسخ به این سوال که آیا امکان ایجاد تغییر در سیاستهای جاری اروپا در قبال ایران و حرکت به سمت تنش زدایی وجود دارد یا خیر؟ گفت: «به نظر من در این رابطه راه حلهایی وجود دارد. همانطور که سه عاملِ پیش گفته، اروپا را تحریک به اتخاذ مواضعِ تند تهاجمی علیه ایران کرده، ما نیز باید به آنها توجه کنیم و با کار کردن روی ابعاد مختلفشان، زمینه را جهت بهبود روابط با اروپا و ایجاد توقف و عقب نشینی در رویهها و سیاستهای ضدایرانی کشورهای مهم آن علیه ایران فراهم کنیم».
وی گفت: «در این راستا، ما در ابتدا باید همانطور که اندیشمندان و تحلیلگران دلسوز میگویند، فضایی جدید از تفاهم و مصالحه را در داخل کشورمان ایجاد کنیم که بالاخره بدنه معترض در ایران، تا حدی احساس رضایت کنند و نوعی اطمینانسازی ایجاد شود. حال تحقق این مساله میتواند از طُرق مختلف پیگیری شود که در بحث کنونی نمیگنجد. فشار افکار عمومی غربی روی دولتهای اروپایی باید کاهش یابد. بدون تردید اگر این فشارها ادامه یابند و ما شاهد برگزاری تظاهرات در کشورهای مختلف علیه ایران باشیم، طبیعی است که افکار عمومی دولتهای اروپایی نیز اجازه اتخاذ مواضع سازنده در قالب روابط اروپا با ایران را نمیدهند.دوم اینکه ما بایستی سریعا به توافق برجام برگردیم. توافق چه در قالب برجام یا هر چیز دیگر. من هنوز بر این باورم که آمریکاییها به دنبال توافق با ایران هستند و اگر مذاکرات به صورت مستقیم انجام شود، احتمال اینکه وضعیت بهتر شود و منافع بیشتری نصیب ایران شود، افزایش پیدا میکند. حصول توافق میتواند تا حد زیادی اوضاع داخلی ما را نیز آرامتر کند، زیرا مردم روحیه بهتری را کسب خواهند کرد و به طور خاص وضعیت معیشتی بهبود مییابد. البته تاکید میکنم این دستورکارها بایستی با سرعت دنبال شوند و ما نباید درگیر مسائل جزئی و کوچک شویم و دستیابی به یک توافق اتمی را صرفا به خاطر آنها معطل نگه داریم. ای کاش توافق اتمی با غرب زودتر محقق میشد، زیرا به زعم من بخشی از مسائل جاری در کشورمان ریشه در عدم دستیابی به موقع به یک توافق اتمی با غرب داشته است. اگر یکچنین مسالهای محقق میشد، به احتمال فراوان ما با چالشهایی نظیر آنچه اکنون با آنها رو به رو هستیم را نیز شاهد نبودیم».
وی ادامه داد: «و در نهایت اینکه ما باید در مساله جنگ اوکراین و روابطمان با روسیه، با اروپا نیز وارد گفتگو و فرآیند دیپلماسی شویم. در این چهارچوب هم با اروپا و هم با روسیه باید ظرفیتهای دیپلماتیک خود را به نحوی ویژه فعال کنیم. ما باید به روسیه این نکته را به صراحت منتقل کنیم که شرایط کشور ما خاص است و در مورد معادله جنگ اوکراین، چالشهایی برای ما ایجاد میشود و در این فضا، دوستی ما سر جای خود، اما این مساله برای ایران هزینه زا است و تهران بنا دارد وارد تلاشهای میانجی گرانه جهت برقراری صلح شود. ما همچنین باید با اوکراین و اتحادیه اروپا نیز وارد تعاملات دیپلماتیک شویم و بر اراده خود جهت برقراری آتشبس و صلح تاکید نماییم. توجه داشته باشیم که غرب به دلیل راهبردی بودنِ مساله اوکراین، میتواند برای ایران بحران سازیهای جدی را داشته باشد».
عبدالرضا فرجی راد در پاسخ به این سوال که پیامهای اقدام اخیر رئیس جمهوری فرانسه در دیدار با برخی چهرههای مخالف با جمهوری اسلامی ایران و موضع گیری وی مبنی بر به رسمیت شناختنِ آنچه انقلاب ایران خوانده، چیست؟ گفت: «اکنون سه کشور در اروپا نقشی اساسی و مهم را برعهده دارند. البته که اینها سنتا نیز کنشگران مهمی بوده اند. این سه کشور: انگلستان، فرانسه و آلمان هستند. در زمینه تحولات اخیر ایران و حمایت از معترضان، آلمانیها پیشرو بوده اند و رویههای تندی را علیه ایران اتخاذ کردند».
وی گفت: «با این حال، در فرانسه امانوئل مکرون این حس را کرد که در زمینه تحولات مرتبط با ایران، از همتایان اروپایی مهم خود عقب افتاده است و باید کاری را انجام دهد که بُرد رسانهای موثری را نیز داشته باشد. این مساله مخصوصا با توجه به تحرکات گسترده کانادایی ها، آمریکاییها و همانطور که گفتم آلمانیها علیه ایران، بیش از پیش اهمیت خود را نشان میدهد. با این حال، به نظر من مکرون و تیم وی در انتخاب افرادی که به اصطلاح در قالب اپوزیسیون با رئیس جمهوری فرانسه دیدار کردند، مرتکب اشتباه شدند».
این کارشناس سیاست خارجی کشورمان گفت: «در واقع، به نظر من درست به مکرون معرفی و گفته نشد که قرار است با چه افرادی دیدار کند. در این راستا جالب است که به تازگی وی مصاحبهای را انجام داده و خواستار تعامل و همکاریِ ایران در زمینه آزادسازی اتباع فرانسویِ زندانی در این کشور شده است. این رویکرد نشان میدهد (به طور خاص با توجه به تاکید مکرون به همکاری با ایران) که آنچه مکرون در قالب حمایت خود از به اصطلاح انقلاب ایران اعلام کرده، اقدامی خطا بوده است».
وی در پایان گفت: «جدای از اینها نباید فراموش کرد افرادی که مکرون با آنها دیدار کرده، عمدتا در جناح ترامپ و پمپئو و به طور کلی جمهوریخواهانِ تندرو بوده اند. این در حالی است که روحیه مکرون بیش از آنکه به جمهوریخواهان و همکارانشان نزدیک باشد، به دموکراتها نزدیکتر است. دموکراتهایی که "نازنین بنیادی" را در بحبوحه تحولات اخیر ایران مورد حمایت خود قرار داده اند. این مساله نشان میدهد که احتمالا مکرون از مواضع خود در جریان دیدار اخیر با برخی چهرههای مخالف با جمهوری اسلامی ایران راضی نبوده که اکنون بلافاصله مصاحبهای با درون مایه متفاوت را انجام داده است. از این رو، همانطور که پیشتر گفتم اگر ما بتوانیم: هر چه زودتر به توافق اتمی با غرب برسیم، در مورد معادله جنگ اوکراین رویکردی میانجی گرانه معطوف به پایان درگیریها را در پیش گیریم، و نوعی تفاهم و مصالحه داخلی را ایجاد نماییم، کاملا محتمل است که روندِ سیاستهای ضدایرانی اروپا تضعیف شود و بار دیگر فضایی جدید و سازندهتر را در قالب روابط و مناسبات تهران-بروکسل شاهد باشیم.»