گروه جامعه: براي تعيين نسبت جمعيتي مخالفان دولت روحاني به موافقان آن همان نتيجه انتخابات 24 خرداد حداقل تا به امروز قابل استناداست اما از لحاظ کيفي و شخصيت شناسي موارد بيشماري قابليت مقايسه دارند که ذيلا به نمونه هايي از آن اشاره مي شود.
کامران منصوري جمشيدي
در بحث با مخالفان و جويا شدن از علت مخالفت آنها با دولت به مجموعه اي از انتقادات يکنواخت، کليشه اي و با گفتماني هم سان و هم شکل مواجه مي شويم، بنحوي که گوئي مخالفت آنها بخشنامه اي بوده و آن مخالفت در واقع اجراي دستورالعملهاي سازماني مي باشد. اصولا انتقاد مخالفان بر پايه منطق چون و چرا و علت و معلول هاي عقلي و ذهني نبوده و بنظر مي رسد نشات گرفته از فرامين بالا دستي ها باشد.
اما موافقان در خصوص علت همراهي و اقبال به دولت تدبير و اميد دلايل متنوع و ملموسي از زندگي واقعي و شخصي خود بيان مي کنند. مخالفان اکثرا افرادي ايدئولوگ و جناحي هستند و بر مخالفت خود چنان متعصبند که بعيد است با برآورده شدن خواسته ها و هر اقدام ديگر از سوي دولت اقناع و موافق شوند. ليکن موافقان به نسبت کمتر سياسي و جناحي بوده و آمادگي آنرا دارند به هر اتفاق غير دلخواهي دست از موافقت بردارند.
خشونت هم از تمایزات بين دو گروه است. خشونت در نزد مخالفان بيشتر از گروه موافقان دولت است و براي دليل اين مدعا بايد اشاره کرد به نظراتي که در مورد بدحجابي در همين اواخر از آن سمت ابراز شد که در برخي موارد تجاوز به بدحجابان!! را هم حق مسلم!! خود دانسته و بلا اشکال دانسته و حتي تهمت زدن و افترا در فضاي سايبري را تجويز کردند. در واکنش به اين چنين احکامي اين موافقان دولت بودند که متحير و بر آشفته شدند حتي کسانيکه خود از متعصبين حجاب هم بودند. در حاليکه در آنسو اين خشونت چندان تقبيح نشده بلکه مورد استقبال اکثريتي از آنها نيز قرار گرفت.
موافقان روحاني به ميزان بيشتري ملي گرا بوده و به تاريخ کهن ايران مفتخرند و اما در آن سمت مخالفان به نسبت عرق ملي موافقان، متعصب برنامه هسته اي هستند. در همين بحث هسته اي نيز موافقان بيشتر به فوايد و ضرورت فناوري هسته اي مي انديشند ليکن انديشيدن و بحث در مورد بايد و نبايدهاي اين فناوري از تابوهاي مخالفان بوده و آنان برنامه هسته اي را نيز در چهارچوب بازيهاي سياسي و جناحي دنبال مي کنند. در بين مخالفان بيش از موافقان افراد حقوق بگير و مستخدم دولت يا ساير نهاد ها و ارگانها ديده مي شود و شايد به همين خاطر است که انسجام و سازماندهي آنان از موافقان دولت منظم تر و پر تحرک تر است.
فعاليت و جنب و جوش مخالفان دولت دکتر روحاني به دلايل مختلفي از جمله شايد احساس امنيت بيشتر و داشتن آزادي عمل و حمايت قدرتمنداني، پوياتر و چشمگير تر است. تعداد موافقان و ابتکار عمل آنها در دانشگاه چه در سطح اساتيد و چه در سطح دانشجويان با آنکه موافقان از سهميه هاي خاص هم کمتر بهره مند ميشوند، بر مخالفان فزوني دارد و شايد به همين سبب است که اجازه تجمعات و ميتينگ هاي سياسي دانشجويان و تحزب در دانشگاهها براي مخالفان قابل تحمل نيست زيرا که نسبت جمعيتي فرهيختگان دو طرف آشکار مي شود.
موافقان در بحث اقتصادي بيشتر به نظريه هاي اقتصاد مدرن نزديک هستند و تقويت عرصه توليد و تجارت بر اساس اقتصاد آزاد را به گرفتن يارانه و توجيبي ماهيانه ترجيح مي دهند. اما مخالفان روحاني پرداخت يارانه ها را از بهترين اقدامات دولتهاي مختلف ايران در طول تاريخ بشمار آورده و البته اگر از جان بگذرند اما از يارانه ها انصراف نخواهند داد! مگر برای مصلحتي مهمتر.
در بحث سياسي تاريخي نيز موافقان دولت با جنبشها و گفتمانهايي نظير مشروطه و اصلاحات همگرايي دارند و اما مخالفان دولت همان مخالفان اصلاحات و مشروطه هم هستند و هواداری مصدق و کاشاني نيز گاهی از دیگر تفاوت های این دو گروه است. تفاوت هاي کلي تري را هم ميتوان براي اين دو گروه احصاء نمود مانند نگرش هاي مذهبي و برداشتهاي آنها از دين و اينکه چگونه به بهشت برويم و... که اين زمان از آن مي گذريم.
چند تميز و تفاوت شخصي و جزئي را تنها براي تنوع و تفريح نیز بد نيست که بر شمرد. مثلا مخالفان دولت زودتر عصبي مي شوند و جوش مي آورند و چه بسا با يک تصادف خيلي جزئي با خودرو دست به اسلحه شوند اما موافقان شايد نه از سر منطق و فرهنگ بلکه بدليل نداشتن شهامت لازم صبوري بيشتري به خرج مي دهند. ديوار نوردي از رشته هاي ورزشي مخالفان است که موافقان آنرا چندان نمی پسندند و در عوض در شنا و زير آبي حرفه اي تر شده اند.
مخالفان بيشتر مستخدم نهادهاي دولتي، کشوري و لشکري هستند و بالنسبه استطاعت مالي لازم را دارا هستند و براي مثال براي خريد لوازم و مايحتاج زندگي خود، گرايش بيشتري به لوازم و كالاي خارجي و عمدتا غربي دارند ليکن با آن وجود با غرب عداوت مي ورزند، اما موافقان که بيشتر با شغل آزاد، دانشجو و يا جوانان جوياي شغل هستند هم به دليل نگاه توسعه مابانه به كشور خود و هم به علت عدم استطاعت مالي (حداقل در بخش جوانان دانشجو، جوانان جوياي كار)، بيشتر به كالا و توليدات داخل گرايش داشته و از آنها بهره ميبرند ليکن با غرب هم خصومتي ندارند.
مخالفان بيشتر به حواشي زندگي شخصي، ظاهر و پوشش و تعلق و گرايش سياسي هنرمندان و ورزشكاران حساس هستند اما موافقان دولت اغلب به آثار هنرمندان و عملكرد ورزشكاران توجه مي کنند. در نگاه بين المللي، مخالفان، براي مثال طرفدار کره شمالي! بوده ولي موافقان کره جنوبي را ترجيح مي دهند. در مجموع تفاوت و وجوه افتراق دو گروه هر چه که باشد فاصله ساز است و اين فاصله عمق جراحتي که بر پيکر سياسي کشور ايجاد شده را نشان مي دهد. از صميم قلب براي ترميم و بهبود اين جراحت به نفع ايران و ملت ايران دعا کنيم!