صادق صدرایی
به گوشه گوشه کشورمان که بنگریم و به زیر پوست شهر که نگاهی بیندازیم به این نتیجه میرسیم که زخمهای بحران آفرین یکی یکی در حال سرباز کردن است و دیر نیست روزی که ایران غرق در بحران شود. از مشکلات فراوان در ساختار تصمیم گیری کشور تا بحرانهای محیط زیستی که دیگر تبدیل به تهدیدی بزرگ برای حیات مردم بعضی از مناطق شده است، از تهدیدات خارجی تا اختلافات قومی و مذهبی که هر از گاهی نشانههايي از آن یافت میشود. راه حل مواجهه با این بحرانهای بزرگ و به ظاهر لاینحل چیست؟ آیا باید دستها را به علامت تسلیم بالا برد و پذیرفت که ایرانی که قرار بود قدرت اول منطقه شود حالا غرق در بحرانهايي است که کسر قابل توجهی از آن ریشه در بی تدبیری داخلی دارد؟
هنگامی که اعتراضات دی ماه96 رخ داد بسیاری از دلسوزان کشور به تصمیم گیران هشدار دادند که فریب تعداد نسبتا کم معترضان در خیابانها را نخورند و بپذیرند که اکثریت جامعه حتی آنان که به هر دلیل حضور خیابانی را برای نشان دادن اعتراض خود انتخاب نکردهاند به دلیل برآورده نشدن خواسته هایشان و بی توجهی مسئولان به مطالبات به حقی که دارند معترض هستند و خواهان اصلاحات اساسی در تصمیمات در حوزههای مختلف. کمی بعد از فروکش کردن آن اعتراضات و ناآرامیها نظرسنجیهای معتبر همان سخن دلسوزان را تایید کرد که اعتراض و نارضایتی محدود به آن افرادی که در خیابانها حضور داشتند نبوده و مسئله پیچیدهتر و بغرنجتر از تحلیلهای کلیشهای است که در آن روزها در تبلیغات رسمی مطرح میشد.
حال باید با بحرانهای حال حاضر و بالقوهای که زمان به وجود آمدنش شاید دور نباشد چگونه مواجههای داشت؟ هنگامی که راه حلهای مختلف را در این زمینهها بررسی میکنیم به این نتیجه میرسیم که فصل مشترک همه راه حلها این است که هیچ بحرانی درمان نخواهد شد مگر آنکه پیش از اجرای راه حل اعتماد مردم جلب شود. به عنوان نمونه به دو اعتراض هفتههای اخیر در بانه و ورزنه نگاه کنید. یکی در اعتراض به بستن مرزهای کردستان و یا به تعبیر مقامات دولتی ساماندهی کولبران و دیگری به دلیل بحران آب.
در هر دو این اعتراض که همچنان هم ادامه دارد شاهد آن هستیم که مسئولان بیشتر از آنکه در پی ایجاد اعتماد متقابل میان خود و مردم منطقه باشند به دنبال ژستهای مدیریتی از راه دور هستند. مدیریتی که به جای حضور در کنار مردم و پذیرش و یا حداقل شنیدن مطالبات آنان به اجرای تصمیماتی تمایل نشان میدهد که اساسا زمینه مساعدی برای اجرای آن در منطقههای مورد اشاره فراهم نشده است.
بحرانهای بی شمار به وجود آمده در سرزمین ایران از شکافهای رو به افزایش سیاسی تا تهدیدات قدرتهای خارجی، از بحران آب تا مشکلات محیط زیستی، از ساختار فشل اقتصادی تا رانت و فساد سیستمی و. . . همه و همه آن هنگام به حل و فصل نزدیک خواهد شد که تصمیم گیران ساختار سیاسی اعم از دولت و دیگر مراکز قدرت به این نتیجه قطعی برسند که با بهترین مدیران و بهترین برنامهها هم تا زمانی که اعتماد مردم را جلب نکنیم نمیتوان به مقابله با بحرانها پرداخت و نسبت به حل و فصل آنها امیدی داشت.