داریوش احمدیان
سخنان صریح یکی از دانشجویان دعوت شده به مراسم افطاری رهبری انقلاب در نقد بعضی سیاستهای جمهوری اسلامی و اعتراض او به موضوع حصر موج گستردهای را در فضای مجازی ایجاد کرد. یکی از واکنشها به این اتفاق که هر چند سال یک بار و به ندرت رخ میدهد بزرگنمایی آن از سوی جناحی تندرو بود که در پوشش دفاع از نظام سیاسی معتقدند آنچه رخ داد «اوج دموکراسی» بوده است. واقعیت آن است که آنچه رخ داد حضور یک دانشجوی منتقد، پشت تریبونی بود که سالها و در اکثریت قریب به اتفاق موارد در اختیار جریان مقابل است. حضور این دانشجو نیز به دلیل نقش حقوقی او که نماینده نشریات دانشجویی است اتفاق افتاده و برخی شنیدهها حکایت از آن دارد که این اتفاق حاصل رایزنی وزارت علوم و دفتر رهبری بوده است.
از سوی دیگر در همین مراسم مانند سالهای گذشته هیچ فردی از سوی «انجمن اسلامی دانشجویان» که به نوعی جریان اصلاح طلبی را در دانشگاهها نمایندگی میکند اجازه سخن گفتن پیدا نکرده است؛ چه برسد به جریانهای فکری و سیاسی دورتر از جریان رسمی. حال با این توضیح مختصر چگونه میتوان یک سخنرانی انتقادی در محضر رهبر انقلاب را نشانه اوج دموکراسی دانست؟ ! بسیار بعید است که حتی این مقام عالی رتبه نظام نیز بر این عقیده باشند که آنچه رخ داده است نشانگر نهایت و بالاترین درجه مردمسالاری است و مشخص نیست.
به چه دلیلی برخی اصرار دارند با چنین اغراق هایی واقعیات را وارونه جلوه دهند. اعتراض و انتقاد به مقامات تصمیم گیر نظامات سیاسی تنها بخشی از وجوه گسترده مفهومی به نام دموکراسی است. در نتیجه حتی اگر در یک حالت فرضی حضور و سخن گفتن منتقدان در مراسم هایی با حضور مسئولان نظام را یک قاعده و نه استثناء بدانیم هم نمیتوان آن را نشانگر «اوج دموکراسی» دانست. مردمسالاری وجوه گوناگونی دارد که شوربختانه باید گفت ما نسبت چندانی با آن برقرار نمیکنیم.
حضور آزادانه احزاب با گرایشهای فکری و سیاسی مختلف در رقابتهای انتخاباتی، آزادی رسانه ها، شفافیت مالی در رقابتهای سیاسی، انتخابات آزاد، برگزاری بدون محدودیت تجمعات اعتراضی، پذیرش جامعه مدنی و عدم کارشکنی نهادهای رسمی در فعالیتهای آن و. . . همه و همه از وجوه مختلف دموکراسی است. حتی اگر دموکراسی را به معنای «مردمسالاری دینی» نیز تقلیل دهیم هم بخش بزرگی از همین موارد مطرح شده میباید در آن لحاظ شود.
به واقع آنان که از «اوج دموکراسی» سخن میگویند چه نمرهای به عملکرد نظام سیاسی در هر کدام از این پارامترها میدهند؟ مطلب آخر آنکه «دفاع بد» از یک شخص، نظام و موضوع، به مثابه شدیدترین حمله به آن است. شاهد هستیم که در اغلب موارد برخی که خود را داعیه دار دفاع از نظام و رهبری میدانند دقیقا مصداق همین «دفاع بد» هستند و مشخص نیست چه اصراری به نادیده گرفتن واقعیتها و بزرگنمایی نقاط مثبت دارند. نباید از خاطر برد که زمانی میتوان از بحرانها عبور کرد و اشکالات را رفع نمود که وجود آنها را باور کنیم و به جای ارائه گزارشهای نادرست به مسئولان، صادقانه واقعیات را – هر میزان که تلخ هم باشد – پذیرا باشیم.