داریوش احمدیان
اعتراض و اعتصاب چند روز اخیر در بازار تهران از جمله موضوعاتی است که نمیتوان و نباید به سادگی از کنار آن عبور کرد. تبلیغات رسمی همچون همیشه سعی دارد تا با برابر نشان دادن اعتراضات ناشی از نارضایتی با آشوب و اغتشاش دست خارجی را در وقایع این چنینی کشف کند و دولتیها هم به جای تحرک و اصلاح ناکارآمدی که به آن مبتلا شدند یا با بی تفاوتی از کنار چنین اعتراضاتی عبور میکنند و یا از طرح و نقشه رقیبان سیاسی میگویند.
این چرخه معیوب یک بار در اعتراضات دی ماه ۹۶ نیز خود را نشان داد. آنجا که به جای شنیدن مطالبات مردم در اعتراضات و تغییر و اصلاح سیاستها گروهی اعتراض را آشوب نامیدند و از نقش خارجیها در آن گفتند و گروهی دیگر جناح تندرو رقیب دولت را به عنوان پشت صحنه آن حوادث معرفی کردند. واقعیت آن است که آنچه در یکی دو روز گذشته رخ داده است در تاریخ پس از انقلاب بی سابقه بوده و موضوع اعتصاب و اعتراض بازار را میباید به عنوان یک موضوع فوقالعاده مورد بحث و بررسی جدی قرار داد.
در این روزها و همزمان با آنکه در بی تفاوتی و بی برنامگی مسئولان دولت قیمت دلار سر به فلک کشیده است رکود چند سال اخیر هم به اوج خود رسیده است و فشار غیرقابل تصوری به مردم اعم از خریدار و فروشنده وارد آمده است. بسیاری از تحلیلگران اقتصادی و سیاسی پیشبینی میکردند که نتیجه طبیعی و قطعی بی برنامگی اقتصادی دولت و ناکارآمدی سیاسی موجود در کشور اعتراضاتی در کف خیابان خواهد شد. بی توجهی مطلق دولت به هشدارهای کارشناسان و حتی حامیان سیاسی خود و اصرار بر حفظ تیم اقتصادی بی کفایت و سیاستهای ناکارآمد اقتصادی وضعیتی را پدید آورده است که حالا همه ناراضی و معترض هستند و برای اولین بار پس از چهل سال سخن از اعتصاب بازار است.
یافتن راه صحیح مواجهه با آنچه رخ داد سخت و غیرقابل دسترس نیست. از یک سو از جنبه امنیتی انتظار میرود دیگر پس از گذشت چهار دهه از استقرار نظام سیاسی راه مواجهه با اعتراضات مردمی را یاد گرفته باشیم و از این جنبه مهمتر آغاز تغییر سریع در حوزه اقتصادی و سیاسی است. به نظر میآید این یک ضرورت بدیهی است که لازمه پاسخ مثبت به مطالبات معترضان تغییرات گسترده در تیم، برنامه و سیاستهای اقتصادی دولت است که وضعیت را به این نقطه بحرانی رسانده است و از طرف دیگر ضرورت دارد برخی سیاستها نیز تغییر کرده تا از آغاز تحریمهای جدی و گسترده جلوگیری به عمل آید.