صادق صدرایی
همه از خطری که نزدیک است میگویند. از تحریم و شاید در مرحله بعد سختتر و فراتر از تحریم. گروهی امیدوار به عبور از این بحران هستند، گروهی از ناتوانی مدیران و بی تحملی مردم و شکست در برابر این بحران میگویند و اکثریتی نیز معتقدند فضای سخت پیش رو مثل همیشه فشار شدیدی را بر مردم کوچه و بازار وارد میآورد و اهل قدرت در حاشیه امن به سر خواهند برد و در همان حاشیه امنی که برای خودشان ساخته و میسازند شعارهای زیبا سر میدهند و علیه قدرتهای جهانی رجز میخوانند.
از این واقعیت گریزی نیست که ایرانِ ما به روزهای سختی نزدیک میشود و با چنین «تدبیرهایی» که از دولت مستقر و دیگر تصمیمگیران شاهد هستیم باید گفت ظاهراً نه آنچه در راه است به درستی درک شده است و نه اساساً فضا برای حلوفصل مشکلات معمول روشن است چه برسد به وضعیتهای خاص و بحرانی.
ما آماده نیستیم و برای اثبات این امر نشانههای فراوانی پیش چشمان همگان است. از ناهماهنگی قابل ملاحظه در حوزه سیاست خارجی تا بی کفایتی آشکار در بحث اقتصاد، از دخالت بیجا در حوزه خصوصی زندگی شهروندان که در این شرایط سبب افزایش عصبانیت جامعه شده و میشود تا بی توجهی به لزوم گشایشهای سیاسی برای ارتقا وحدت ملی. همه این مسائل نشانگر آن است که مسئولان، خود را برای مواجهه با روزهای سخت آماده نکردهاند و از توجه به مسائلی که در چنین شرایطی بدیهی به نظر میرسد دریغ میکنند. هر روز شورا و کمیته تازهای در حوزه اقتصاد سر بر میآورد و هر روز مقامی دولتی یا غیر دولتی بر آتش تنشآفرینی جهانی میدمد، هر روز خبری از مداخله بلاوجه در زندگی روزمره مردم منتشر میشود و هر روز نمودار گرانیها روندی صعودی را نشان میدهد. برای حل مشکل، ابتدا باید مشکل را دید و وجود آن را پذیرفت. مشکل امروز ما آماده نبودن ما است.
آماده نبودن مدیران، تصمیمگیران و مردم. نه مسئولان کشور به آنچه در پیش است توجه نشان میدهند و نه مردم رفتاری متناسب با شرایط سخت و پیچیده پیشِ رو دارند. به نظر میآید که برای عبور از بحران علاوه بر تحرک و تغییر در نقشه راه سیاست خارجی لازم است در دو حوزه اقتصادی و سیاست داخلی نیز تصمیماتی متفاوت از امروز گرفته شود. در ادامه به چند اقدام لازم در این دو حوزه نگاهی گذرا خواهیم داشت:
الف) اقتصاد
۱. حذف نهادها و شوراهای خلقالساعه که وجود آنان نتیجهای جز ناهماهنگی بیشتر در حوزه اجرا و قانونگذاری نداشته است.
۲. توجه واقعی و جدی به فعالان بخش خصوصی و پذیرش مشورت این افراد که بر خلاف دولتمردان در «کف بازار» حضور دارند و از واقعیات اقتصاد ایران با خبرند.
۳. تغییر سریع و واقعی درترکیب تیم، راهبردها و برنامههای اقتصادی دولت.
۴. برخورد جدی با مراکز قدرتی که با در اختیار داشتن منابع مالی فضای اقتصادی را پر تنش و غیر رقابتی کردهاند.
۵. استفاده از تجربه دولتمردان دهه شصت که روزهایی مشابه این روزها را مدیریت کردهاند.
ب) سیاست و اجتماع
۱. توجه جدی به لزوم گشایشهای سیاسی و حذف نگاه تنگنظرانه به رسانهها و سیاسیون منتقد جریان رسمی
۲. رفع حصر و آزادی زندانیان سیاسی و عقیدتی که سبب ارتقا اعتماد مردم به حاکمیت خواهد شد
۳. پذیرش واقعی «ایران برای همه ایرانیان» و حذف قوانین و نگاههای سلیقهای که سبب عدم استفاده از ظرفیت همه ایرانیان چه در داخل کشور و چه در خارج از کشور شده است.
۴. تغییر قوانین مربوط به پوشش، ماهواره و دیگر مسائل این چنینی که تنها سبب ایجاد شکاف میان واقعیت جامعه با تبلیغات رسمی و به تبع آن ایجاد شکاف عمیق در رابطه «دولت - ملت» شده است
۵. پذیرش سازوکارهای منجر به انتخابات آزاد تا نمایندگان تمامی گرایشهای فکری و سیاسی اجازه رقابت برای حضور در قدرت را پیدا کنند.