محمد توکلی
چند روزی است که برای بار چندم شایعه استعفای جواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران شنیده میشود، خبری که در ابتدا چندان جدی گرفته نشد اما رفته رفته به شایعهای جدی تبدیل شد و سر از رسانههای رسمی کشور نیز در آورده است. ماجرا نیز از غیبت چند هفتهای وزیر امور خارجه در جلسات هیئت دولت آغاز شد. موضوعی که به گفته رئیس دفتر رئیسجمهوراز جلسه بعدی دولت به پایان میرسد و شاهد حضور او در جلسات کابینه خواهیم بود.
ظریف در واکنش به گمانهزنیها درباره استعفای او از دولت، بدون آنکه این موضوع را تکذیب کند، اعلام کرد: «در این راه سخت، اما پرافتخار اگرچه ابزار مناسب و متناسب نیاز است اما هیچ وقفه و کم کاری نخواهیم داشت و برای تامین منافع ملی از هر کوششی فروگذار نخواهیم کرد».
به نظر میآید ماجرای استعفای احتمالی جواد ظریف و یا حداقل گلایه او را میباید در همین جملات یافت، او میگوید «در این راه سخت» به «ابزار مناسب و متناسب» نیازمند است که از وجود آن محروم شده. اما او از چه ابزاری سخن میگوید؟
ظریف یک دیپلمات است و در جایگاهی قرار گرفته است که کارویژه آن در شرایط فعلی کشور کاملا روشن و مشخص است؛ وظیفه اصلی وزارت امور خارجه در این شرایط تلاش برای رفع موانع تحریمی است. همان کاری که در برجام توانست و پس از آن نه!
اما ابزار دیپلماتها برای به سرانجام رساندن این وظیفه چیست؟ به نظر میآید پاسخ به این پرسش از جمله موضوعات بدیهی در دنیای سیاست باشد. دیپلماتها برای انجام وظیفه خود تنها و تنها به یک ابزار نیازمند هستند و آن هم «مذاکره» است. «ابزار مناسب و متناسب این راه سخت» برای تامین منافع ملی از سوی وزیر امور خارجه و به شکل کلی هر دیپلماتی ابزار مذاکره است.
به نظر میآید که ریشه گلایهها و استعفای احتمالی ظریف، که پیش از این نیز شاهد آن بودهایم به محدودیت در استفاده از همین «ابزار مناسب و متناسب» بازمیگردد. بهعنوان مثال تلاشهای دیپلماتها و البته دلایل دیگری سبب آن شد که طرح ایالات متحده برای تمدید تحریم تسلیحاتی و یا فعالسازی مکانیسم ماشه برای بازگرداندن تحریمهای سازمان ملل به جایی نرسد اما مردم میپرسند که نتیجه این شکست حقوقی و سیاسی آمریکا چه آورده اقتصادی داشته است؟! دیپلماتها در پاسخ به این پرسش با زبان بی زبانی میگویند هنگامی میتوان از دستاورد اقتصادی ناکامی سیاسی دولت ترامپ سخن گفت که «ابزار مناسب و متناسب» برای مواجهه با آمریکا در اختیار دیپلماتها قرار بگیرد و هنگامی که از چنین ابزاری خبری نباشد قاعدتا امکانی نیز برای بهرهمندی اقتصادی کشور از ناتوانی آمریکای ترامپ در اجماعسازی جهانی علیه جمهوری اسلامی وجود نخواهد داشت.
به نظر میآید گلایه جواد ظریف بیشتر از آن که متوجه سطوح عالی تصمیمگیری در کشور باشد، به رئیسجمهور بازمیگردد که بر خلاف دوران مذاکرات هستهای در دولت اول خود آن عزمی که باید و شاید را در حمایت از دیپلماتها به کار نبسته است. در مذاکراتی که به برجام انجامید شاهد بودیم که حسن روحانی با اتکا به رای بالای خود در انتخابات92 توانست در میان تصمیمگیران کشور اجماعی نسبی در حمایت از رویکرد خود به وجود بیاورد، موضوعی که با وجود آن که در انتخابات96 وعده آن داده شده بود اثری از آن در دولت دوم اعتدال دیده نمیشود!
واقعا کشور را به سیاه چال بردن. (369206)